رشد اخلاقی در کودکان

رشد اخلاقی در کودکان

رشد اخلاقی در کودکان چگونه رشد می یابد

رشد اخلاقی ارتباط نزدیکی با اجتماعی شدن دارد. پیاژه معتقد است که رشد اخلاقی، همان رشد استدلال اخلاقی است. به عبارت دقیق تر، رشد اخلاقی فرآیندی از رشد شناختی به شمار می آید. کودکان پیش دبستانی قضاوت های اخلاقی خود را در مورد درست و غلط، بر پیامدها و نتایج مبتنی می کنند. پیاژه این موضوع را با پرسیدن نکات ذیل از کودکان به اثبات رساند:
«امید در حالی که سعی می کرد دزدکی مقداری مربا از یخچال بردارد، یک ظرف را شکست»؛ «مریم در حال کمک کردن به مادرش؛ پنج ظرف را شکست؛ کدام یک شرورترند؟»
جواب کودکان تا سن تقریباً هفت سالگی، این است که مریم شرورتر است. ظاهراً کودکان بر اساس پیامد عمل این گونه قضاوت می کنند، نه بر اساس قصد فرد عمل کننده؛ بنابراین کودکان تا سن هفت سالگی با قوانین به عنوان قوانینی ثابت و تخطی ناپذیر و تحمیل شده از سوی مراجع خطاناپذیر قدرت، برخورد می کنند. پیاژه این مرحله را واقع گرایی اخلاقی نامید. پس از هفت سالگی، کودکان (یعنی زمانی که از طریق تعامل با دیگر کودکان به درک این حقیقت می رسند که آن قوانین، قابل نقد شدن هستند) وارد مرحله بینابینی می شوند. آنان همچنین احتمال دارد که در جواب سؤال پیاژه بگویند «امید» کار بدی انجام داده است و نشان دهند که تا اندازه ای اهمیت نیت را می فهمند. در حدود یازده یا دوازده سالگی، کودکان وارد مرحله نسبی گرایی اخلاقی می شوند. اکنون آن ها به مرحله ای رسیده اند که در سطح بزرگسالان اهمیت قصد را در رفتار درک می کنند و به خوبی می فهمند که چگونه درست و غلط، و عدل و انصاف به شرایط وابسته اند.
همان طور که نظریه ی رشد شناختی پیاژه نقد و بررسی شد، دیدگاه او در زمینه ی رشد اخلاقی نیز مورد انتقاد قرار گرفته است. یکی از اشکالات بر نظریه پیاژه این است که اگر الزامات زبانی و شناختی بر کودکان کاهش یابد، و از آن ها – مثال – به جای پرسش از خسارت غیر عمدی، از خسارت عمدی سؤال شود، بسیاری از کودکان پنج ساله نشان خواهند داد که می توانند قضاوت های اخلاقی خودشان را بر اساس قصد استوار سازند. مضافاً بر این که، تکالیف پیاژه ای در یک موقعیت خاص چیزی را در مورد فهم کودک از این که چه رفتاری مناسب است، آشکار نمی کند. لورنس کُلبرگ نظریه رشد اخلاقی خود را بر اساس یک رشته از دوراهی های اخلاقی که وی آزمودنی ها را با سنین مختلف در آن قرار می داد، استوار ساخته است. او در مورد چگونگی رشد استدلال اخلاقی،‌ نظریه ای شش مرحله ای ارائه کرد (به جدول 1 نگاه کنید). مراحل ششگانه ی این نظریه نیز – مثل نظریه رشد شناختی پیاژه – همگانی، متوالی و بازگشت ناپذیر هستند. فرد از وضعیتی که در آن، اخلاق بر حسب پیامدهای عینی عمل تعیین می شود (سطح پیش عرفی) حرکت می کند و از مراحلی که در آن ها اخلاق از طریق سازگاری با انتظارات دیگران مشخص می شود (سطح عرفی) می گذرد و به سطحی می رسد که در آن اخلاق به کمک اصول اخلاقی درونی شده تعریف می شود (سطح پس عرفی).

گردآورنده : سارا گودرزی

، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *