چگونگی تغیر و تکامل بازی در کودکان
در سالهاى اوليه کودکي، الگوى بازى کودکان نشانهٔ تغيير رشدى آنهاست. کودک خردسال بيشتر به بازى انفرادى نياز دارد که بعداً با بازى موازى دنبال مىشود، يعنى دو کودک در کنار هم و نه با يکديگر به بازى مىپردازند. آنها ممکن است از يک وسيله نيز استفاده کنند، ولى مستقل از يکديگر و بدون ارتباط زياد با يکديگر به کار و بازى بپردازند. کودکان ۳ تا ۴ ساله، بيشتر به بازى ارتباطى مىپردازند، يعنى آنها با کودکان ديگر نيز بازى مىکنند و مىتوانند وسايل خود را تا حد معينى به ديگران بدهند و با آنها شريک شوند ولى در عينحال نمىتوانند علايق فردى خود را فداى گروه کنند و به اصطلاح از گروه تبعيت کنند. از سن چهار و چهار ونيم تا شش سالگى است که کودک بيشتر و بيشتر به بازى اشتراکى روى مىآورد، يعنى در موقعيتهاى گروهى که هدف مشترکى را دنبال مىکنند به بازى مىپردازد. در اينجا تقسيمبندى مشخصى در کارها وجود دارد و هر کودک نقش معينى را بازى مىکند، براى مثال سازمان دادن جشن عروسى براى عروسکها. در سالهاى اوليه کودکي، درک کودک از جنسيت نيز رشد مىيابد. قالبهاى نقشهاى جنسيتى ( يعنى تفاوتها در رفتار مورد انتظار و نقشهايى که از پسران در مقايسه با دختران انتظار مىرود) نيز در حول و حوش اين سنين شکل مىگيرد. اگر کودکان محيطى ايمن و محبتآميز و گرم در خانه نداشته باشند، و يا اگر متحمل هرگونه تجربه ناخوشايند شوند، غالباً بى نظمىهاى رفتارى در آنها شکل مىگيرد. براى مثال، رفتار خشونتآميز غيرعادي، انزوا يا رفتار خجالتآميز غير عادي، اضطراب بىمورد، زيادهفعالي، برگشتپذيرى ( يعنى برگش به اشکال رفتارى کودکانه مانند خيس کردن رختخواب، ناخنخورى و غيره). درک و شناخت والدين و معلمان نسبت به مشکلات کودک و بوجودآوردن نگرش اطمينانبخش بمنظور کمک به کودک، او را در غلبه بر اضطراب و ترسهايش يارى خواهد داد و او مىتواند بر اين بىنظمىهاى رفتارى چيره شود. تنبيه کردن روشى مطلوب نيست و اين امر سبب حقارت و اضطراب کودک مىشود. به هميندليل، يک معلم و يا مربى در سطح پيش از دبستان بايد با محيط خانوادگى هر کودک تحتنظر خود آشنا شود و تماسهاى منظم و نزديکى با والدين کودکان برقرار سازد.
گردآورنده : سارا گودرزی