اعتماد در کودکان

اعتماد در کودکان

کودکان،چه زمان؟ و چگونه؟ به اعتماد دست می یابند

محیطی که کودک انسانی در دوران جنینی درآن به سر می برد، شاید بتوان گفت همان بهشتی است که در طول زندگی برای رسیدن به آن تلاش می کند . محلی که جنین در آن زندگی می کند در واقع کیسه آبی است که او را از هرگونه ضربه ای محافظت می کند .از مشخصات این محیط می توان به دمای ثابت ، نور ثابت و در دسترس بودن غذا ودفع مواد زائد جنین حتی بدون اراده این موجود اشاره کرد. همین کودک “امن” ،به یک باره “ناامن” ترین و بزرگ ترین ضربه زندگی خود را متحمل می شود وهماهنگی و آرامش دوران جنینی ، به واسطه تولد بر هم می خورد. دمای مطبوع رحم به سرمای اتاق زایمان بدل می شود ، فشار عبور از کانال زایمان را تحمل می کند ، چندی بعد گرسنه می شود ، احساس دفع پیدا می کند وپس از دفع ،احساس کثیف بودن به او دست می دهد و همچنین ده ها مشکل کوچک وبزرگ دیگر بروز خواهد کرد که کودک با آنها دست و پنجه نرم می کند .

در واقع مواجهه با هر کدام از این مشکلات ، چنان استرسی به او وارد می کند که گویی لحظه به لحظه با مرگ دست به گریبان است . قطعا چنین وضعیتی برای او قابل تحمل نیست . بسیاری بر این باورند که این تولد ، هبوط واقعی انسان از بهشت به زمین است . زمینی که از بدو ورود جز رنج برای او دستاوردی نداشته است. به همین دلیل ما انسان ها در تمام طول زندگی به دنبال امنیت می گردیم . امنیتی که روزی آن را با تمام وجود احساس کرده ایم .
در واقع این امنیت است که بین ما و مرگ فاصله ای به وسعت زندگی ایجاد می کند.
روانشناسان چهارده ماه اول تولد را دوران دست یابی انسان به اعتماد نام نهاده اند . اگرکودک در این دوران نتواند به دنیای پیرامون خود اعتماد کند ، شاید دیگر هیچ گاه به آن دست نیابد .
نقش دانش پدری و مادری و همچنین گذراندن دوره های آموزشی توسط والدین از آسیب های وارده به کودک شدیدا جلوگیری می کند . بر طبق نظریات علمی به اثبات رسیده شصت درصد ساختار شخصیت کودک در شش سال اول زندگی شکل می گیرد و 14 ماه اول تولد یکی از بنیادی ترین نگرش های انسان به دنیای پیرامون ، که همانا “اعتماد” یا “بی اعتمادی” به جهان است در وی تثبیت خواهد شد . تصور کنید در همین چهارده ماه ، والدین قادرند دو گونه انسان را تربیت کنند ؛ انسانی که دنیای اطراف خود و آنچه در اوست را از دریچه اعتماد بنگرد، یا برعکس با عینک بی اعتمادی به همه چیز نگاه کند .
شاید بتوان گفت نوزاد انسانی جنین نارسی است که به دنیا می آید ومی بایست این چهارده ماه نیز در همان محیط امن می ماند ولی از آنجا که وزنش برای مادر غیر قابل تحمل می شود اجبارا باید آن محیط را ترک کند . برای دست یابی به حالت اول، پدر و مادر در این دوران صرفا باید در صدد برطرف کردن بی درنگ تمام نیازها و دردهای کودک باشند . به محض بروزدرخواستی از سوی کودک بدون وقفه خواسته او را برآورده کرده و در طول این دوران سریعا احتیاجات کودک را اعم از گرسنگی ، تشنگی ، تمیز نگه داشتن وهمچنین حفظ کودک از سرما و گرما و… برطرف کنند .
در واقع با این گونه کارها محیطی شبیه به رحم را برای کودک فراهم می کنند. محیطی که کودک در آن از امنیت کامل برخوردار بوده وبه کودک این اطمینان را می دهد که دنیای پیرامون او سراسر درد و رنج نیست . لذا کودک با اعتمادی که به والدین خود می کند ، به دنیا و هر آنچه در آن هست نیز با دیده اعتماد خواهد نگریست .
بسته به نوع پاسخی که مادر به نیاز ها و رفتارهای کودک می دهد وی تصویری ذهنی از مادر و نیز از دنیای پیرامون خود پیدا می کند .

گردآورنده : سارا گودرزی

، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *