الگوهای تربیتی خانواده

نقش الگوهای تربیتی خانوادگی در رشد اجتماعی فرزندان

والدین، روش‌های مختلفی را در رابطه با فرزندان خویش اتخاذ می‌كنند: بعضی در انجام امور مختلف، به فرزندان خود آزادی عمل می‌دهند و بعضی با فرزندان خود به شیوة مستبدانه رفتار می‌كنند یا به اظهار نظر آنها توجهی نمی‌كنند. در این خانواده‌ها كودكان نادیده گرفته می‌شوند. روش‌های تربیتی والدین در اكثر موارد می‌تواند عامل پیش‌بینی‌كنندة مهمی در نمرة مدرسه و موقعیت تحصیلی فرد باشد.
والدینی كه معمولاً تنبیه بدنی به كار می‌برند هیچ گاه توجیه منطقی قانع‌كننده‌ای برای رفتار خود ندارند و موفقیت كودكشان را در آینده خدشه‌دار می‌كنند. تئوری پترسون، یكی از نافذترین تئوری‌های رشدی برای توصیف خانواده به عنوان یكی از زمینه‌های شروع رفتارهای ضد اجتماعی در سنین پایین است، او می‌گوید:«كودكان از تعامل با والدین سرزنش‌كننده و انتقادگر خود، آنقدر آزار می‌بینند كه برای خلاصی از آن و با هدف كاهش ارتباط با آنها، ‌رفتارهای منفی و آزار دهنده در پیش می‌گیرند كه به تدریج به صورت عادات رفتاری در می‌آید».به طور خلاصه به نظر می‌رسد كه شیوه‌های دموكراتیك و قاطعانة والدین اگر با توضیحاتی در مورد قواعد و انتظارشان همراه باشد، از جهت‌های بسیاری استقلال همراه با مسئولیت را در نوجوان پرورش می‌دهد: نخست اینكه این روشها امكاناتی برای خودمختاری نوجوانان فراهم می‌كند كه البته همراه است با راهنمایی‌های والدین علاقه‌مند كه با نوجوانان ارتباط برقرار می‌كنند و تا حد مناسبی كنترل را به دست دارند؛ دوم اینكه این روشها نوجوان را تشویق می‌كند تا با والدین همانندسازی كنند، همانندسازی كه بیشتر بر اساس محبت و احترام والدین به نوجوان است نه بی‌اعتنایی و سهل‌انگاری آنان؛ سوم اینكه آنان با سرمشق‌شدن به نوجوانان نشان می‌دهند كه خودمختاری ممكن است ولی در چارچوب «نظمی دموكراتیك».

گردآورنده : سارا گودرزی

، ، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *