با كودكان به ظاهر آرام نشدني چگونه بايد برخورد كنيم؟

با كودكان به ظاهر آرام نشدني چگونه بايد برخورد كنيم؟

با كودكان به ظاهر آرام نشدني چگونه بايد برخورد كنيم؟

موارد زير موجب خشم كودكان مي‌شود:
۱- وقتي چيزي جلو موفقيت و پيشرفت او را مي‌گيرد.
۲- وقتي به آنها برچسب‌هايي مانند بد، بي‌عرضه، لوس يا بي‌معرفت زده مي‌شود.
۳- وقتي احساس ضعف يا عدم كنترل بر چيزي مي‌كنند.
عصبانيت اغلب دفاعي در برابر عزت نفس اندك است. كودك به جاي اينكه در برابر نااميدي بايستد يا عدم قدرت خود را بپذيرد احساس خشم مي‌كند و چنين خشمي به روش‌هاي متعددي بروز مي‌كند:
۱- سعي مي‌كند ديگران نسبت به او احساس بدي داشته باشند تا متوجه عزت نفس اندك او نشوند. بنابراين نسبت به بچه‌هاي كوچك و ضعيف‌تر قلدري مي‌كند و با هم‌سن و سال‌هاي خود رفتار پرخاشگرانه‌اي دارد.
۲- بسياري از كودكان عصباني احساس ضعف مي‌كنند مثلا به اين دليل كه جلو موضوعي بسيار اضطراب‌آور كه در محيط زندگي‌شان در حال وقوع است (مثل طلاق يا مشكلات مالي خانوادگي) را نمي‌توانند بگيرند، سعي دارند دست به خشونت زده و به اين ‌ترتيب احساسات ناخوشايند خود را سركوب كنند.
۳- وقتي كودكي احساس مي‌كند كساني را كه دوست دارد نسبت به او بد فكر مي‌كنند، ممكن است درد و رنج ناشي از اين موضوع را با خشم پنهان كند. چنين كودكاني هنگام دفاع در برابر نارضايتي والدين احتمال دارد با خود فكر كنند: «اهميتي نمي‌دهم آنها چه فكر مي‌كنند.» يا «اهميتي نمي‌دهم كه بد، لوس، احمق، بي‌فكر يا تنبل هستم.»
4- طبق قاعده اكثر مواقع كودكان بايد به بزرگ‌ترها احترام بگذارند يا فقط چيزي بگويند كه خوشايند باشد. مثلا «اگر حرف خوبي براي گفتن نداري، حرف نزن!» را غالبا بزرگ‌ترها به كوچك‌ترها مي‌گويند. به اين‌ترتيب به كودك اجازه داده نمي‌شود تا تفكرات و احساسات خود را بيان كند و سكوت كردن او را عصباني مي‌كند.
۵- عصبانيت كودك را به سوي تمرد و رفتاري شكننده سوق مي‌دهد و به اين‌ترتيب ممكن است تنبيه هم بشود، بنابراين (به سبب عدم تاييد ديگران) عصبانيت‌اش افزايش مي‌يابد.

با كودكان به ظاهر آرام نشدني چگونه بايد برخورد كنيم؟

روش‌هاي مقابله با خشم كودكان
با كودك عصباني بايد با شيوه‌اي منطقي، هوشمندانه و به طور اساسي برخورد كنيم تا بتوانيم روش‌هاي جديد ارتباط با او را بيابيم:
۱- اولين كاري كه بايد انجام دهيم اين است كه عصبانيت او را بپذيريم و تشخيص دهيم كه چه چيزي او را عصباني كرده است.
۲- بايد به كودكان اطمينان دهيم كه مي‌خواهيم او را درك كنيم. اگر كودكان از صميم قلب تشويق شوند كه درباره احساسات‌شان صحبت كنند، سرانجام مي‌توان مشكلاتي كه شكل عصبانيت به خود گرفته‌اند را تشخيص دهيم و به اين‌ترتيب در رفع آنها كمك كنيم.
۳- بايد سعي كنيم مشكلاتي را كه در قالب عصبانيت بروز مي‌كنند مورد خطاب قرار دهيم. وقتي كودك را متوجه كنيم كه مي‌دانيم رفتار او ناشي از چه مشكلي است او مطمئن مي‌شود كه به اساس نيكي وجودش ايمان داريم و همه چيز رفع خواهد شد.
۴- بايد كودك را مطمئن كنيد كه عصبانيت وي يا هر چيزي كه پشت اين خشم پنهان است، هيچ‌گونه آسيبي به روابط وي با ما نخواهد زد. بسياري از كودكان مايل نيستند تفكرات و احساسات‌شان را براي ما بگويند، چون معتقدند كه اگر صادق و روراست باشند ما از سخنان‌شان تعجب مي‌كنيم و عصباني مي‌شويم.
۵- بايد به عصبانيت كودك حتي اگر مستقيما متوجه ما باشد، اهميت بدهيم. بعضي مواقع كودك از دست پدر يا مادرش كه به او توجه كافي ندارند، عصباني مي‌شود. به هر حال اگر كودك بپرسد كه چه چيزي موجب عصبانيت‌اش شده است، موثرتر خواهد بود. كودك در سن پنج سالگي توانايي زيادي دارد تا فكر و احساس‌اش را بيان كند به شرط اينكه در محيطي امن و مطمئن قرار داشته باشد، يعني مطمئن باشد اگر بگويد چه احساسي دارد شما عصباني نمي‌شويد يا به او گوشه و كنايه نمي‌زنيد و او را به لوس يا خودخواه بودن متهم نمي‌كنيد.
يادتان باشد كه افسردگي مورد ديگري است كه باعث كاهش عزت نفس مي‌شود. افسردگي در كودك موجب اختلال در يادگيري، بازي و توسعه روابطش با ديگران و بعضي مواقع نيز حتي مانع ارتباط او با والدين مي‌شود و اغلب بي‌سروصدا به وجود مي‌آيد.

روزنامه شرق

دپارتمان کودک و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا 

، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *