تاثير بلوغ زودرس و ديررس در نوجوانان

تاثير بلوغ زودرس و ديررس در نوجوانان

تاثير بلوغ زودرس و ديررس در نوجوانان

سالهاست كه نوجواني دوراني دشوارتر از دوران كودكي محسوب مي شود. البته مفهوم نوجواني تا اواخر قرن نوزدهم به عنوان مرحله اي كه با پيچيدگي رواني توام و قابل مطالعه علمي است قلمداد نمي شد.
قبل از هر چيز دوران تغييرات سريع جسماني، جنسي، رواني، شناختي و اجتماعي است. تغييرات جسماني بلوغ، از جمله بلوغ جنسي و جهش نموي نوجواني از طريق افزايش كاركرد هورمونهاي فعالي كه به كمك غده هيپوفيز مترشح مي شود آغاز مي شود. اين هورمونها ساير غدد مترشحه داخلي را تحريك مي كند و اين غدد هورمونهاي مربوط به رشد و جنسيت را كه شامل آندروژن، استروژن و پروژسترون است توليد مي كند. سن شروع و دوران جهش نموي نوجواني در قد و وزن در ميان كودكان بهنجار فرق مي كند. سن متوسط شروع اين دوران در دختران يازده سالگي و در پسران 13 سالگي است، ميزان رشد يك سال بعد از اين به اوج خود مي رسد.
سن شروع بلوغ جنسي نيز در نوجوانان متفاوت است. در پسري كه درحد متوسط است، بلوغ جنسي با افزايش ميزان رشد بيضه ها و كيسه بيضه و ظاهر شدن موهاي زهاري و به دنبال آن بزرگ شدن آلت جنسي مردانه، رشد موهاي بدن و صورت، بم شدن صدا، توليد اسپرم و احتلام شبانه و نيز مردانه تر شدن ساخت بدن آغاز مي شود. در دخترها شروع رشد پستان معمولا اولين علامت قابل مشاهده بلوغ جنسي است. موهاي زهاري ظاهر مي شود و رحم، واژن، فرج، وكليتوريس بزرگ مي شود. شروع قاعدگي در چرخه رشد نسبتا ديرتر است.

معمولا در سن 13 سالگي است و البته در افراد مختلف فرق مي كند. معمولا تا يك سال بعد از قاعدگي احتمال باروري وجود ندارد. تغييرات سريع جسماني دوران بلوغ باعث مي شود كه نوجوان به دشواري بتواند به يك احساس ثبات دروني دست يابد، و زمان لازم است تا نوجوان اين تغييرات را به صورت يك احساس هويت فردي انسجام دهد. از نظر يك دختر نوجوان قاعدگي نشانه بلوغ جنسي وزن شدن است. از آنجا كه ممكن است واكنش هاي دختران نوجوان به قاعدگي به طور گسترده اي عموميت پيدا كند، اين موضوع اهميت اساسي دارد كه اولين تجارب آنان با قاعدگي تا جاي ممكن مطلوب باشد.

تاثير بلوغ زودرس و ديررس در نوجوانان

تعداد بسيار زيادي از دختران يا ديدي منفي نسبت به قاعدگي دارند يا به آن بي اعتنا هستند. تا حدودي ممكن است اين نگرش نتيجه ناراحتي جسماني و تاثير هورمونها در خلق و خو باشد، ولي ظاهرا تا حدود زيادي ناشي از نگرش هاي منفي اجتماعي است. همانطور كه شروع قاعدگي ممكن است دختران نوجوان را نگران كند، نعوظ غير قابل كنترل و اولين انزال (احتلام شبانه) هم ممكن است بعضي از پسران نوجوان را نگران كند. پسران نوجواني كه دير بالغ مي شوند در مقايسه با آنهايي كه زودتر بالغ مي شوند يا بلوغشان به موقع و معمولي است دچار مشكلات اجتماعي و رواني بيشتري مي شوند.

در ميان دختران نوجوان تاثيرات رواني بلوغ زودرس و ديررس به طور قابل ملاحظه اي كمتر است، هر چند كه آن هايي كه زودتر بالغ مي شوند تا حدودي آرامترند و در مقايسه با آن هايي كه دير بالغ مي شوند اعتماد به نفس بيشتري دارند و كمتر مضطرب اند . ارائه رشد شناختي كه شامل آغاز مرحله عمليات صوري است ( مطابق با تئوري پيازه)، به نوجوان اين امكان را مي دهد كه انتزاعي تر فكر كند، فرضيه ها را فرمول بندي و آزمايش كند و بتواند به جاي اينكه صرفا آنچه را وجود دارد در نظر داشته باشد احتمال را نيز در نظر بگيرد. اين تواناييها معمولا نوجوانان را به انتقاد از ارزش هاي والدين و ارزشهاي اجتماعي سوق مي دهد. تفكر و رفتار نوجوان نيز ممكن است خود مدارانه باشد.

نوجوانان در اين مرحله ممكن است چنين نتيجه گيري كنند كه ديگران هم به اندازه خود آنها به رفتار و ظاهر شان توجه مي كنند. رشد شناختي نوجوانان نيز در رشد شخصيت و شكل گيري احساس هويتي روشن، نقش مهمي دارد.
استقلال از خانواده از تكاليف نوجوانان است. والدين قاطع و اطمينان بخش كه براي خودمختاري و رفتار منضبط به يكسان ارزش قايلند براي نوجوان توضيح مي دهند كه چرا از او انتظاراتي دارند و يا   او را از كارهايي منع مي كنند و با اين كار احساس استقلال را در او پرورش مي دهند. نوجواناني كه والدين خودكامه و مستبد دارند و صرفا به فرزندان مي گويند كه چه بايد بكنند و نيز فرزندان والدين سهل گير، بي بندوبار ، مساوات طلب و يا والدين بي اعتنا كه غير مسئول و بي توجه هستند به مشكلات بسياري دچار مي شوند.
از آنجا كه پيوند نوجوانان با والدينشان به تدريج ضعيف تر مي شود همسالان در رشد رواني آنان نقش حساسي مي يابند. همسالان امكاناتي براي يادگيري مهارتهاي اجتماعي، كنترل رفتار و درميان گذاشتن مشكلات و احساسات مشابه فراهم مي كنند، پذيرفته شدن از سوي همسالان و داشتن چند دوست نزديك در زندگي نوجوان اهميت بسياري دارد.

تاثير بلوغ زودرس و ديررس در نوجوانان

دوستان نزديك معمولا هم سن و هم جنس هستند و زمينه هاي خانوادگي و ارزش ها و هدفهاي مشابهي دارند، ولي استثناء هم وجود دارد ( جذابيتهاي آدم هايي كه خصوصياتي مخالف خصوصيات نوجوان دارند).
بر خلاف عقيده رايج، همسالان ارزش هاي اساسي والدين را تقويت مي كنند و با آن مخالف نيستند، هر چند كه ممكن است از لحاظ سليقه يا آداب و رسوم اختلافاتي داشته باشند. گروههاي همسالان نوجوان شامل جمعيت بزرگتر و غير شخصي و نيز دسته كوچكتر و دوستي هاي فردي است. بسياري از عوامل در پذيرفته شدن نوجوانان از سوي همسالانشان تاثير مي گذارد و اين عوامل عبارتند از هوش، شكل ظاهري و مهارتها، موقعيت اجتماعي و استعداد هاي خاص. به طور كلي، نوجوانان همسالاني را ترجيح مي دهند كه بدشانس، انعطاف پذير، خوش طينت و مشتاق باشند، افرادي از نظر آنها محبوبند كه به ديگران ياري دهند تا احساس كنند از سوي سايرين پذيرفته شده اند. روابط ضعيف با همسالان در دوران كودكي و نوجواني پيشگويي ناسازگاريهاي عاطفي دوران بزرگسالي، بزهكاري، اختلالات در سازگاري جنسي و ساير رفتارهاي ناسازگارانه است.
نوجواناني كه مي توانند نقش هاي اجتماعي و فردي متنوعي را ايفا كنند از لحاظ اجتماعي و عاطفي براي زندگي آتي و ازدواج مهياترند.
يكي از مسائل عمده نوجوانان شكل گيري هويت است. بر طبق نظريه اريك اريكسون، افرادي كه احساس هويت قوي اي دارند خود را افرادي مجزا و متمايز از ديگران مي دانند كه د رنيازها و انگيزه ها و رفتار آنان انسجامي وجود دارد. استنباطي را از نوجوانان دارند كه نوجوانان از خودشان دارند.
شكل گيري هويت در جوامع صنعتي مدرن بسيار پيچيده است، زيرا نوجوان در اينگونه جوامع با اوضاع و احوالي روبرو مي شود كه به سرعت در حال تغيير است و به ناچار بايد نقش هاي متنوعي را ايفا كند. مشكلاتي كه بر سر راه شكل گيري هويت وجود دارد عبارت است از هويت يابي زودرس و سردرگمي در هويت يابي يا ناتواني در ايجاد هويتي با ثبات. غالبا زماني انسان به هويتي رشد يافته دست مي يابد كه دوراني پر از جستجو و عدم اطمينان را گذرانيده باشد. فرزندان مي گويند كه چه بايد بكنند و نيز فرزندان والدين سهل گير، بي بندوبار ، مساوات طلب و يا والدين بي اعتنا كه غير مسئول و بي توجه هستند به مشكلات بسياري دچار مي شوند.
از آنجا كه پيوند نوجوانان با والدينشان به تدريج ضعيف تر مي شود همسالان در رشد رواني آنان نقش حساسي مي يابند. همسالان امكاناتي براي يادگيري مهارتهاي اجتماعي، كنترل رفتار و درميان گذاشتن مشكلات و احساسات مشابه فراهم مي كنند، پذيرفته شدن از سوي همسالان و داشتن چند دوست نزديك در زندگي نوجوان اهميت بسياري دارد.

تاثير بلوغ زودرس و ديررس در نوجوانان

دوستان نزديك معمولا هم سن و هم جنس هستند و زمينه هاي خانوادگي و ارزش ها و هدفخصوصياتي مخالف خصوصيات نوجوان دارند). بر خلاف عقيده رايج، همسالان ارزش هاي اساسي والدين را تقويت مي كنند و با آن مخالف نيستند، هر چند كه ممكن است از لحاظ سليقه يا آداب و رسوم اختلافاتي داشته باشند. گروههاي همسالان نوجوان شامل جمعيت بزرگتر و غير شخصي و نيزدسته كوچكتر و دوستي هاي فردي است.
بسياري از عوامل در پذيرفته شدن نوجوانان از سوي همسالانشان تاثير مي گذارد و اين عوامل عبارتند از هوش، شكل ظاهري و مهارتها، موقعيت اجتماعي و استعداد هاي خاص. به طور كلي، نوجوانان همسالاني را ترجيح مي دهند كه بدشانس، انعطاف پذير، خوش طينت هاي مشابهي دارند، ولي استثناء هم وجود دارد افرادي از نظر آنها محبوبند كه به ديگران ياري دهند تا احساس كنند از سوي سايرين پذيرفته شده اند.
روابط ضعيف با همسالان در دوران كودكي و نوجواني پيشگويي ناسازگاريهاي عاطفي دوران بزرگسالي، بزهكاري، اختلالات در سازگاري جنسي و ساير رفتارهاي ناسازگارانه است.
نوجواناني كه مي توانند نقش هاي اجتماعي و فردي متنوعي را ايفا كنند از لحاظ اجتماعي و عاطفي براي زندگي آتي و ازدواج مهياترند.
يكي از مسائل عمده نوجوانان شكل گيري هويت است. بر طبق نظريه اريك اريكسون، افرادي كه احساس هويت قوي اي دارند خود را افرادي مجزا و متمايز از ديگران مي دانند كه د رنيازها و انگيزه ها ورفتار آنان انسجامي وجود دارد. استنباطي را از نوجوانان دارند كه نوجوانان از خودشان دارند. شكل گيري هويت در جوامع صنعتي مدرن بسيار پيچيده است، زيرا نوجوان در اينگونه جوامع با اوضاع و احوالي روبرو مي شود كه به سرعت در حال تغيير است و به ناچار بايد نقش هاي متنوعي را ايفا كند. مشكلاتي كه بر سر راه شكل گيري هويت وجود دارد عبارت است از :هويت يابي زودرس و سردرگمي در هويت يابي يا ناتواني در ايجاد هويتي با ثبات. غالبا زماني انسان به هويتي رشد يافته دست مي يابد كه دوراني پر از جستجو و عدم اطمينان را گذرانيده باشد.
هويت جنسيتي يكي از اجزاي عمده شكل گيري هويت است. افراد مختلف خصوصيات متفاوتي را بخشي از هويت جنسيتي خود بشمار مي آورند. ممكن است زني حرفه اش را بخش عمده اي از هويت زنانه خود بداند، حال آنكه زن ديگري بر اين گمان باشد كه مادر بودن بخش اصلي هويت زنانه او را تشكيل ميدهد. دو جنسيتي تركيبي است از خصوصياتي كه از لحاظ فرهنگي زنانه يا مردانه تلقي مي شود. وجوانان دو جنسيتي عزت نفس زيادي دارند و از لحاظ پيشرفت تحصيلي، بخصوص در زمينه هايي كه معمولا جنس مخالف به آن اشتغال دارد، در سطح بالايي عمل مي كنند.

تاثير بلوغ زودرس و ديررس در نوجوانان

هويت شغلي براي بسياري از بزرگسالان و جوانان اهميتي اساسي دارد. نوجواناني كه در دوران نوجواني كار مي كنند تا حدودي براي اشتغالدر دوران بزرگسالي آمادگي بيشتري مي يابند . به خصوص اگر شغلشان با علايق حرفه اي آتي آنها ارتباط داشته باشد. موقعيت اجتماعي-اقتصادي از عوامل مهمي است كه در اهداف حرفه اي نوجوانان تاثير مي گذارد. دختران نوجواني كه به حرفه اهميت زيادي مي دهند مستقل ترند. آنان ظاهرا مي دانند كه ممكن است در بازار كار با تبعيض روبرو شوند و در عين حال ممكن است بين مسئوليت خانوادگي و كارشان تضادي احساس كنند كه حل آن برايشان دشوار باشد.
موضوعات اخلاقي براي بسياري از نوجوانان اهميت زيادي دارد و رشد شناختي در قضاوت اخلاقي اين امكان را به آنان مي دهد كه از طريق جديدي به اين موضوعات فكر كنند. بسياري از نوجوانان وارد آن مرحله اي از تفكر اخلاقي مي شوند كه كلبرگ  به آن اخلاقي عرفي مي گويد. در ضمن نوجوانان كم كم درباره ارزشهاي اجتماعي و سياسي بزرگسالان اطراف خود  ترديد مي كنند. مصرف مواد مخدر مثل الكل، ماري جوانا، آرامش بخش، آمفتامين و ساير مواد غير قانوني در سالهاي اخير بشدت افزايش يافته است.

هر چند كه غالب نوجواناني كه اين مواد را امتحان كرده اند گاهگاهي از آن استفاده مي كنند ؛ ولي گروهي هم هستند كه به شدت به اين مواد معتاد شده اند. دلايل استفاده نوجوانان از مواد مخدر عبارت است از فشار گروه همسالان، خصومت نسبت به والدين،  فرار از فشارها،اختلالات عاطفي، بيگانگي اجتماعي و ميل به آزمودن چيزهاي تازه.بزهكاري كه عبارت از رفتار غير قانوني است، در اواخر دهه 1970 و بعد به اوج خود رسيده است. مردها بيش از زنان كارهاي خلاف قانون مي كنند و بيشتر مرتكب جرايمي مي شوند كه با خشونت توأم است. اوضاع و احوال اجتماعي و نيز فقر و تجارب فردي نوجوان را به بزهكاري سوق مي دهد.

بزهكاري به خصوص در محله هاي شهري رو به زوال و در نواحي اي كه از انسجام محلي كمي برخوردار است بيشتر ديده مي شود. آن دسته از خصوصيات شخصيتي كه بزهكاري را متمايز مي كند عبارتند از ، تكانشي بودن، عدم كنترل برخود، بي اعتنايي و نداشتن انگيزه پيشرفت. خصوصيات بزهكاري در ده سالگي با خصوصيات د يگران در سن ده سالگي تفاوتهايي  دارد. بزهكاران در آن زمان غير صادق، مزاحم و غير محبوب بوده اند. والدين افراد بزهكار غالبا بسيار سهل انگارند، كمتر بر فرزندان خود نظارت مي كنند خود نظارت مي كنند و غالبا بي اعتنا هستند يا حالت خصومت دارند. زنداني كردن نوجوانان فايده درماني ندارد، در حقيقت گاهي هم امكان آموختن رفتار جنايتكاران را فراهم مي آورد. بسياري از جواناني كه در كانونهاي اصلاح هستند صرفا خلاف قانون عمل كرده اند ( رفتاري كه براي بزرگسالان جرم محسوب نمي شود)، مانند فرار كردن، داشتن فعاليت جنسي و يا تكرار جرم.

تاثير بلوغ زودرس و ديررس در نوجوانان

روش هاي رفتاري، از جمله تقويت مستقيم رفتار مقبول در زندگي گروهي با موفقيت به كار رفته است. هر چند كه غالب نوجوانان دوران طوفان و تنش  را نمي گذرانند، ولي بعضي دچار مشكلات رواني مانند واكنش هاي حاد اضطراب ، بيماريهاي روان تني و افسردگي مي شوند و گاهي اوقات هم دست به خودكشي مي زنند. نوجوان ممكن است به دليل وقوع حادثه اي ناراحت كننده دست به خودكشي بزند، ولي معمولا ريشه در مشكلات ممتدي دارد كه نوجوان در كنار آمدن با مسائل زندگي با آن روبرو مي شود و يأس و نوميدي او را به دنبال دارد.

چنين نوجواناني غالبا خود را جدا از خانواده احساس مي كنند و هيچ كسي را دوست خود نمي دانند.  غالبا افرادي كه دست به خودكشي مي زنند قبلا تهديد مي كنند يا درباره آن حرف مي زنند  به چنين تهديدهايي نبايد بي اعتنا بود.گاهي نوجوان دچار بيماريهاي مربوط به خوردن مي شود از جمله چاقي، بي اشتهاي عصبي، گرسنگي شديد غير طبيعي. در بيماري بي اشتهايي عصبي كه معمولا زنان به آن دچار مي شوند، بيماري در نتيجه رژيم سخت به كم وزني شديدي دچار مي شود و غالبا زندگيش مورد تهديد قرار مي گيرد.
در گرسنگي شديد غير طبيعي بيمار زياد غذا مي خورد و بعد آن را بر مي گرداند تا چاق نشود. افرادي كه دچار چاقي يا بي اشتهايي عصبي هستند غالبا احساس مي كنند كه كنترل بر زندگي خود ندارند. افرادي كه دچار بي اشتهايي عصبي هستند معمولا از بلوغ اجتماعي و جنسي مي ترسند، تا حدودي به اين دليل كه در كودكي از سوي والدين به شدت كنترل شده اند. آنهايي كه كار درمان نوجوانان را به عهده دارند بايد قاطع و اطمينان بخش باشند نه مستبد يا سهل انگار و لازم است كه با نوجوانان تفاهم داشته باشند و به آنان احترام بگذارند.

دپارتمان کودک و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا

،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *