تربیت اخلاقی از دیدگاه اسلام

تربیت اخلاقی از دیدگاه اسلام

تربیت اخلاقی از دیدگاه اسلام

جرئت و جلوه های آن :

جرئت را ضد جُبن و بزدلی ذکر کرده و گفته اند : با جرئت کسی است که در بدبختی و خوشبختی خود را نبازد و اعمالی انجام دهد که دیگران از ترس قادر به انجام آن نباشند.

با جرئت کسی است که وقتی طرز فکر و عقیده اش با دلائل و براهین ثابت شده باشد از آن دست بر ندارد و روزی هم که ثابت شد نظرش خطاست اگر چه عمری در آن گذشته باشد از آن دست بکشد و تائب شود .

با جرئت کسی است که صدمه و فشار وارده را برای وصول به هدف تحمل کند،از رنج و مشقت نهراسد ، از کوشش و تلاش،با وجود هزاران سد و مانع باز نایستد و بالاخره با جرئت کسی است که در گیر و دارها ، در دشواری ها و مشقات هدف خود را فراموش نکند و خود را نبازد .

از نشانه های انسان با جرئت این است که دائمدرجستجوی حقیقت است . عدالت و پاکدامنی را شعار خود قرار داده و در مقابل هوسها ایستادگی می کند .انسان با جرئت برای احیای حق می جنگد ، مغلوب می شود ولی بازهم سر پا می ایستد .

آن انسانی که در برابر سیل انتقادها ایستادگی می کند و با آغوش باز آن را می پذیرد،با جرئت است .

آن شهیدی که در میان هلهله های خصم و سرکوفت های دشمن گردنی برافراشته دارد با جرئت است و بالاخره آن انسانی که خود را آن چنان که هست می نمایاند و از لاف زدنها و ستایش پذیری ها بر کنار است با جرئت و شجاع است .

تربیت اخلاقی از دیدگاه اسلام

جلوه های جُبن

جبن را خلاف جرئت معرفی کردیم که جلوه اش به صورت مداهنه( چاپلوسی )، تملق ، خودفروشی و تسلیم است.

آن کسی که در برابر دیگران خلاف آنچه را که معتقد است بیان می کند جبن دارد .آن کسی که برای فردی تملق و چاپلوسی می کند و فضائلو مزایایی را به او نسبت می دهد که خودش هم قائل نیست بی جرئت است .

آن کسی که وقتی تعریفش را می گویند و او به جای اعتراض سر تکان می دهد؛او را دانشمند معرفی می کنند،خوشحال می شود؛ تقوایش را می ستایند،در دل آفرین می گویدنیز بی جرئت است و بالاخره آن کسی که به مذاق دیگران سخن می گوید و حرف جامعه پسند می گوید نه وجدان پسند و خداپسند ، او نیز جَبون و بزدل است.

افراد بی جرئت از حقیقت می ترسند و از آن فرار می کنند ، حتی نمی خواهند اسرار و واقعیت خودشان برملا شود ، به نزد پزشک نمی روند تا مبادا از او بشنوند که بیمارند .

گرفتاران جُبن

-کسانی که گرفتار اعتیاد و یا گناههستند و جرئت ندارند همین امروز دست از کار و برنامه خویش بکشندو کار را به امروز و فردا وا می گذارند.

– کسانی کهدر صحنهی علم پاسخ درستی برای سؤالات ندارند و جرئت ندارند که جهل خود را نسبت به موضوع اعلام کنند ، از پاسخ طفره می روند ،‌ رسوا گری به راه می اندازند و مسخره می کنند، باشد که اینها پرده ای بر بزدلی شان باشد .

-از دیگر گرفتاران می توان ریاکاران ، متقلبان ، دروغگوی ان و تعریف کنندگان از خود را نام برد .

تربیت اخلاقی از دیدگاه اسلام

فایده جرئت

گامهای مفیدی که در طول تاریخ به نفع بشریت برداشته شده از سوی افراد با جرئت و شجاع بوده است .شالوده و اساس هر گونه پیشرفت خواه علمی و خواه مدنی ، پیدایش طرز فکر ها و بر اثر آن تحول ها و انقلابات،زائیده جرئتها و دلاوری هاست به هنگامی که آدمی جرئت و دلاوری نشان می دهد گویا عظمت و جلال و قدرت و تقدس ملکوتی در آدمی قوی می شود و درعالم اثر می گذارد وپدیده ها را بدان گونه که او می خواهد رنگ و جهت می دهد.رهبران فکریو قائدین بزرگ در سایه جرئتی که نشان دادند توانستند از موانع و مشکلات بگذرند و اندیشه ای را در جهان، زنده و جاوید نگه بدارند .ب

دین سان آنچه ما در جنبهیعلم و معارفوسنت و آداب داریم در سایه جرئت است .

زیان جبن

انسان بی جرئت خود را به زنجیری وابسته می بیند،زنجیری که خلاصی از آن را در سایه مکر و حیله و توسلبه تملق و گزافه گویی می بیند .انسان بی جرئت سست عنصر است و قبل از مرگ چندین بار می میرد.

اومرده ای است متحرککه دائم در زیر نقاب حیله و ریا ، مجبور به مشتبه کردن امر بر خود و دیگران ، عزلت طلب و انزواجو ،‌ طالب ایجاد فاصله بین خود و دیگران است،چون چرخ وجودش در میان جمع نمی گردد .

فضل فروشی هاو دوگانگیها بین فکر و عمل و حتی خودکشی ها،ناشی از جبن است. زیان افراد جبون برای جامعه این است که نظام جامعه را از خط مشی عادی خود دور می سازدوچون از همه کس و همه چیز در هراس است،راه ظلم و تعدی در پیش می گیرد .

تربیت اخلاقی از دیدگاه اسلام

انواع جرئت

جرئت ها از نظر نوع و فرم به دو دسته قابل تقسیم است:جرئت مادی یا جسمی و جرئت غیر مادی یا معنوی.

جرئت از کجا ریشه می گیرد ؟

برای یافتن منشاء آن باید به دنبال عوامل ذیل برویم .

1- فطرت :

همان گونه که قبلاً اشاره شد انسان به دنیا می آید در حالی که فطرتاً جلوه ای از خدای توانا در جنبهیصدق وحقیقت مطلق در اندرون دارد واین والدین و اجتماعهستند که بر روی این زمینه پرده می نهند و او را جبون و ترسو بار می آورند .

2- وراثت :

منظور خصایصی است که از والدین به کودکان منتقل می شود و بخشی از آن جرئت و تهور آنهاست.

3- خصوصیت جسمی و کالبدی :

جرئت از یک سو به خصایص جسمی مربوط است.میزان کمی یا زیادی ترشحاتغدد داخلی در این امر مؤثر است . مثلاً کمی ترشحغدد فوق کلیویدر توسعهیترس و فزونی آن در توسعهیتهور بی اثر نیست .مسئله دیگر خود بدن است ، بدن توانا و رشید ،‌ خود تهور آفرین است و در ایجاد جرئت نقش مثبت دارد .

تربیت اخلاقی از دیدگاه اسلام

4- محیط :

منظور ما از محیط لااقل دو محیط خانواده و اجتماع است .الف – خانواده : خانواده نخستین پرورشگاه اخلاقی است . هم بهترین است وهم بدترین ، بسیاری از تباهی ها ، فسادها و امراض اخلاقی از آنجا منشاء می گیرد.

تأثیر خانواده بیشتر از آن بابت است که طفل بخش اعظم اوقات خود را درآن می گذراند. خانواده ای که روح وظیفه شناسی درآن حاکم باشد،بچه های جسور می پروراند.

این امر به هنگامی صادق تر است که مادر با تهور باشد.یک مادر خوب به صد استاد و آموزگار می ارزد. از آن باب که زمام حکومت خانواده به دست مادر است.اوست که چون آهن ربا دلهای کودکان را به سوی خود جذب می کند و در آنها سازندگی به وجود می آورد.

به همین نظر سیستم تربیتی خانواده باید به گونه ای باشد که آدمی را متکی به خودو‌ با اراده بار آورد.

ب – محیط اجتماعی : منظور مدرسه، اجتماع ، همسالانو بزرگسالان هستند که به گوشه هایی از نفوذ آنان اشاره خواهد شد .

تربیت اخلاقی از دیدگاه اسلام

علل بی جرئتی

1- ترس : منشاء‌ عمده و اساسی بی جرئتی است و دیگر جنبه ها به حقیقت شعاع نفوذ آن است که به گونه های مختلف و متنوع  بروز و تجلی می کند .

اما کودک از چه می ترسد ؟از این  که اسرار درونیاش فاش شود ، معایبش آشکارشود ، دست از حمایتش بر دارند ،‌ او را طرد و رد کنند ، به بدبختی و فلاکت بیفتد و …

2- اضطراب :
اضطراب ناشی از یک عامل درونی است مثل وحشت ناشی از خیالبافی و وجود تشویش در دل که معمولاً ریشه آن ناپیدا است . به هر صورت اگر تخیل در جنبه منفی قوی شود آدمی را زبون می کند . بررسی وسیع تر علل عدم

جرئت

1- حب ذات :
حب ذات هدف زندگی را در نگهداری از حیات تعقیب می کند و طبعاً هر عاملی که حیات را به خطر اندازد موجب وحشت خواهد شد.حب ذات نمی گذارد که ما تن به ذلت و رنج دهیم و یا آماده جانبازی و فداکاری شویم.

مگر آن که عاملی قوی تر و اعتقاد و ایمان بر آن غالب گردد و یا حب ذات تغییر مسیر دهد و جلوهیابدی  و لایزالی به خود گیرد

2- مهر طلبی :بسیاری از کودکان به تبعیت از روش غلط والدین،اقبال و ادبار دیگران را موجب قوت یا ضعف شخصیت می دانند. اما دیگران چه کسانی را بیشتر مورد مهر وعنایت قرار می دهند؟ افراد افتاده ، ناتوان ، بیمار، ‌کم حرف ، عاجز نما و …؟اینان خود را قابل ترحم نشان می دهند تا مهر و عواطف دیگران را به سوی خود جلب نمایند .

3- خودایده آلی :
اظهار نظر دیگران درباره کودک  موجب غلو او درباره خودش می گردد و از وجودش قهرمانی ‌تخیلی ولی ایده آل می سازد.برای این که این بت نشکند و این قهرمان شکست نخورد،می کوشد به هر صورتی شده موقعیتش را در پس پرده محفوظ نگه دارد و ضعف و فتورش را عیان نسازد  و از این روی در خود فرو می رود ، عزلت گزین می شود  در میان جمع کمتر  ابراز وجود می کند و …

4- احساس کهتری :

نارضایی کودک  از ساختمان تن ، از پیشرفت  درسی ، از فکر و هوش ، از اندیشه ها و نارسایی ها  او را از خود متنفر و دچار نوعی  احساس کهتری می کند.5- حفظ آزادی : کودک آزاد منش است  – اگر جرئت کند آزادی او به خطر می افتد – بدین سان مجبور است  خلاف آن رفتار   کند و شهامت خود را از دست بدهد .6- نگرانی و تشویش :نگرانی از این که اگر واقعیتش آشکار شود بی یاور بماند ، کسی او را دوست نداشته باشد ، درکارش مداخله کنند ،‌ او را مقصر به حساب آورند و ….

تربیت اخلاقی از دیدگاه اسلام

اما از مسائل خارجی و اجتماعی که موجب بی جرئتی می شود:

1- وجود گروه همسالان : آنان در اثر تربیت غلط به سادگی می توانند جرئت را از ما زائل سازند و ما را تحت تأثیر تلقینات نامیمون خود قرار دهند . اشخاص ‌دروغگو ،دوروو فریبکار، جرئت را از آدمی سلب می کنند و آدمی را وامی دارند که بر خلاف اعتمادش  کار کنند .
2- وجود خانواده بی حساب :
اگر طفل راست بگوید سیلی می خورد،تنبیه می شود، آبرویش از میان می رود و بر عکس اگر دروغ بگوید و بزدلی  به خرج دهد جان و آبرویش  در امان است.
3- وجود فساد و تباهی در جامعه :
وقتی جامعه فاسد و کوته اندیش باشد ، و به هنگامیکهمحیط،کثیف و رنج آمیز باشد، آدمی از همه چیز دست می شوید  و از واقعیات  می گریزد. البته این وضع برای افراد ضعیف النفس و سست اراده صادق است .4- پیشامدها و وقایع ناگوار: خاطرات مؤثر گذشته نمی میرند و ذهن و اندیشه ما را فارغ نمی گذارند ،‌ همه گاه در برابر چشمان ما هستندو‌از قدرتشان کاسته نمی شود .

ما گمان می کنیم کودک حادثه ای را که بر سرش آمده فراموش کرده است  ، تنبیهات و طعنه ها از نظرش محو شده اند ،‌ غافل از اینکه این مسائل همه گاه  در ذهن طفل زنده و جاوید استو در قعر روح و ذهن اوست.ناکامی هاو پریشانی ها هرگز از خاطر او محو نمی شوند و همانها کافی هستند که او را محتاط و دوراندیش نگه دارند

5- از دیگر علل در این زمینه می توان فقدان محبت صادقانه ، خشونت و سختگیری ، مداخله در امور کودک ، توهین ها و تحقیرها ، اجحاف ها و ظلم و تعدی ها را نام برد .

تربیت اخلاقی از دیدگاه اسلام

نقش والدین  در بی جرئتی کودکان

1- تنبیه سخت والدین : شک نیست که کودک گنهکار ، با در نظر داشتن اصول و مقدماتی باید تنبیه شود ولی تنبیهی عادلانه و همراه با مهر و رأفت . تنبیهات سخت چون محرکهای خطرناکی هستند که نتیجه اش به صورت درهم شکستن شخصیت کودک می شود و آدمی را محتاط بار می آورد .
2- طعن ها و سرزنش های سخت :
انتقاد و ملامت خوب است به شرطی که در حضور دیگران نباشد ، با ملایمت  و از روی خیر خواهی انجام گیردو غرور او را نشکند . بسیاری از ورشکستگی های اخلاق ، فساد کاری هاو بی جرئتی ها ناشی از طعن  و ملامت سخت است .

3- طرد کردن کودک :گاهی از آن بابت طفل جرئت ندارد که می ترسد اگر حقیقت را مطرح کند به طرد و ردش بپردازند و او را احمق و بی عرضه بخوانند.طرد کردن کودک نه تنها او را خشمگین می سازد بلکه جرئت او را از میان می برد.
4- غرور و پرتوقعی  والدین :
چه بسیارند والدینی که خود را عقل کل و دور از هرگونه خطایی  می دانند و بدین نظر سطح توقعشان از کودک بالا و در حد خودشان است.اگر طفل  خطای ساده ای را که حتی گاهی خود مرتکب می شوند مرتکب شود،او را مورد طعن و سرکوفت خود قرارداده  و شرمنده اش می سازند.این امر ممکن است زمینه را برای ایجاد ترس و لااقل  حیای ابلهانه در کودک فراهم سازد .

5- بدآموزی های والدین : والدین ترسو،کودکان ترسو بار می آورند  و بالاخره  پدر و مادری که مسائل واقعی را در زیر ماسکی  پنهان می سازند و حقایق را نادیده می گیرند قادر به داشتن کودک با جرئت نخواهند شد.

6- ایجاد وحشتواضطراب در دل کودک :
گاهی کودک جرئت ندارد از آن باب که نکند بین او و والدینش برخوردی رخ دهد .  شک نیست در اثر برخوردها و منجر شدن امر به جدل و مناقشه، این کودک است که همیشه محکوم خواهد بود و طفل اندیشمند و عاقبت اندیش هرگز خود را در گیرودار چنین جدلی نخواهد انداخت . ولی از این درگیری ها  مضطرب  است چون آینده و حال خود را در خطر می بیند . تداوم این اضطراب تدریجاً موجب ایجاد روح جُبن در کودک خواهد شد .

تربیت اخلاقی از دیدگاه اسلام

بی جرئتی در چه کسانی بیشتر است؟

-در خانواده لجام گسیخته ،‌ بی بند و بار،بی برنامه و خانواده ای که قدرت رهبری آن ضعیف است.

-در بین کسانی که در محیط پر از نیرنگ  و ریا  و فریب زندگی می کنند.

-در خودخواهان ، جاه طلبان ،‌ حسودانو بداندیشان…

هدف  در پرورش جرئت

-او را کودکی  با ظرفیت و پر تحمل بپرورانیم .

-فردی بسازیم که دروغین نباشد و از حقیقت طفره نرود.

-عجز و ناتوانی خود را همه گاه  در زیر ماسکی  پنهان نسازد .

-در راه حق و صدق بایستد وحتی در صورت لزومازجان مایه بگذارد .

-اگر چیزی را نمی داند بگوید نمی دانم .

-اگر تعریف اورا کردند و او چنان صفاتی را واجد نبود خرسند نشود بلکه علیه آن بایستد.

-اگر خلافی را مرتکب شد با فریب خویش دیگران را به خطر نیندازد و خود را خلاص نکند .

-اگر چیزی را دوست داشت یا  نداشت،به صراحت اعلام کند .

-اگر از او انتقاد نکردند خود را معصوم و بی خطا نپندارد .

-اگر چیزی را نمی فهمد سر تکان ندهد و بله بله نگوید و …

طـُرق ایجاد جرئت

تربیت اخلاقی از دیدگاه اسلام

1- ارائه الگو :
هرگز به کودک نگویید شجاع و با جرئت باش.اگر می خواهید فرزندتان با جرئت  باشد عملاً به او درس دهید و خود را الگویاومعرفی کنید .  در کودک روحیهیهمانندی وجود دارد عمل شما را می بیند و تقلید می کند.
2- آموزش :
آموزش مستقیم نیز از راه و روش های مهم در ایجاد جرئت است ولی هرگز تأثیرش به اندازه نقش  الگو نیست.گاهی یک تذکرو یک پند و اندرز، خط مشی ها را عوض می کند و نیز ایجاد اینزمینه که طفل نیازی به دروغ نداشته باشد .
3- انتقاد از جبن :
گاهی لازم است  که اگر کودک دچار خطا و ترس شده است از او انتقاد کنیم ، منتها انتقادی ملایم و توأم با خیر خواهی .
مثلاً بگوئیم که :  چرا ترسیدی ؟  جای ترس نبود،لازم بود با جرئت باشی، پسری  چون تو نباید بزدل باشد، و …
4- تلقین :
تلقین هم توسط خود  و هم  توسط دیگران ( القاء ) در آدمی بسیار نفوذ می کند؛البته اگر از سوی افراد بزرگ تر و مورد احترام و مخصوصاً برای کودکانده سال به بالا باشد بسیار مؤثرتر است .تلقینات بهتر است صبح ها پس از بیداری و شبها قبل از خواب صورت گیرد.تلقین درباره خود بهتر است با صدای محکم و آرام  و حتی جلوی آینه صورت گیرد؛مثلاً بدین گونه: من جرئت دارم.باید هم با جرئت باشم من راست می گویم.من صریح خواهم بود . من نمی ترسم …

5 – ذکر داستان ها :
داستان ها ،‌ بیان عمل قهرمانان و راه و رسم گذشتگان  وسیله خوبی  برای ایجاد جرئت است.داستان ها باید هدفدار و موجد حالات  و رفتار ایده آلی باشدو‌از حالات قهرمانی  و جنبه های اعجاب آور و شگفت انگیز حیات بحث کند .

تربیت اخلاقی از دیدگاه اسلام

طرق تقویت جرئت
1- ایجاد ایمان :ایمان به این که او می تواند و باید جرئت داشته و منشاء ‌اثری باشد .هر چه زمینهی ایمانی آدمی بیشترباشد، توفیق در داشتن جرئت زیادتر است و این از آنجهتاست که آدمی می خواهد یک پناهگاه روحی قوی داشته و خود را در سایه آن آرامش بخشد .با ایمان به خدا و معاد، این قدرت  در آدمی تقویت می شود و زمینه را برای رشد و یا ایجاد یک ضامن اجرایی قوی فراهم می سازد . عشق به حق و وصول به او می تواند سرچشمهیمزایا و مقصودها باشد،بدان گونه که آدمی به خاطر وصول بدان،همه چیز حتی جان خود را ناچیز بشمارد . ولی این امر به شرطیاستکه ایمان توأم با خلوص باشد و مدح و ذم در برابرش یکسان گردد.کودک طبیعتاً در اوان کودکی جرئت دارد ولی ایمان ندارد  و این مربی است که باید این زمینه را به موازات رشد در او پدید آورد .

2- ایجاد اعتماد به نفس  که آن به حقیقت نتیجه ایمان است؛خواه ایمان به خدا و خواه ایمان به امر و مسئله ی دیگر.

3- واداشتن به تجزیه و تحلیل  مسئله : توجیهات صحیح از زندگی می تواند زمینه جرئت را در دل آدمی وارد کند تا مسائل  و مشکلاتی را که در پیش رویش قرار دارد  بررسی کند ، عوارض و معایب امور را درک و تفسیر کند و ببیند در سایه اتخاذ فلان روش به چه عواقبی دچار می شود و بر اثر اتخاذ روش دیگر چه نتایجی عاید او خواهد شد .
فی المثل گاهی آدمی می ترسد. بررسی این مسئله که از چه چیز می ترسد  و چرا می ترسد می تواند راهگشای او به سوی جرئت و قدرت  باشد.

4- انتخاب همکار و همراه : آدمی از این که در مواجهه با مشکلی خود را تنها می بیند نگران و افسرده و گاهی مضطرب و ترسان است.این  زمینه در کودکان بسیار قوی و نیرومند است ، دلیل آن این است که وقتی مسئولیتی به او واگذار می شود همه گاه بحث می کند « چرا این کار را من انجام دهم ؟ چرا دیگری نکند و … » وجود معاون و هم سان،او را از این تنهایی نجات می بخشد.شک نیست هر چه معاون همراه  برای او قوی ترباشد ،دلگرمی و پیروزی او بیشتر است و به همین نظر باید خدا را به عنوان ناظر و همراه به او معرفی کرد .

5- ایجاد زمینه برای تمرین : تجارب نشان می دهد که اثر تمرین و عمل به مراتب بیشتر از پند و اندرز و آموزش است . به عبارت دیگر مصلحت آن است که والدین کودکان دم بر بندند و دست عمل بگشایند .اعتراف والدین به اشتباه خود در حین بروز خطا،درس عملی آموزنده برای پرورش جرئت است و به طفل نشان می دهد که او هم باید به خطای خود اعتراف کند،چون هیچ انسانی کامل و دور از خطا نیست  .

6- استفاده از زمینهیعاطفی و احساسی :گاهی یک خطابهیآتشینو یک سخنرانی مهیج می تواند جرئتی را برانگیزاند و روحیه ای را تقویت نماید. ذکر داستان های مهیج و شورانگیز در این زمینه فوق العاده مؤثر است .

 منبع:تبیان

دپارتمان کودک و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا 

، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *