تعلیم و تربیت کودکان استثنایی

تعلیم و تربیت کودکان استثنایی

تفاوت تعلیم و تربیت کودکان تیز هوش با کودکان عادی

در پرورش کودکان تیز هوش، رشد دادن طرز تفکر علمی آن ها و ایجاد و تقویت علاقة آن ها به تحقیقات و مطالعات وسیع و عمیق باید در درجة اول اهمیت قرار گیرد و ضمن توجه به رشد متعادل جسمی، عاطفی، اجتماعی و فرهنگی کودکان هدف های آنی و آتی به طور یکسان در نظر گرفته شود. مثلاً کوشش برای اینکه کودک مراحل تحصیلی را در مدتی خیلی کوتاه و بدون کسب مهارت های لازم طی کند و یا محروم ساختن کودک از لذات دوران کودکی و جدا کردن او از دنیای کودکان به خاطر مطالعة مداوم و سریع، در راه پرورش انسان متعادل موانعی به وجود می آورد. پس، به جای انباشتن ذهن کودک از محفوظات، لازم است در پرورش قدرت تفکر و استدلال و قدرت درک روابط منطقی بین علت و معلول، رابطة بین انسان و محیط و تأثیر متقابل آن دو بر یکدیگر، کوشید.
با هوش دانستن کودکان بر اساس نتایج کار علمی آنان و یا استعداد و توانایی شگرف ایشان در دروس نظری، بدون توجه به سایر عوامل، معنی چندانی نخواهد داشت .در مراحل تعیین کودکان با هوش باید قدرت خلاقانه، استعداد رهبری، استعداد کارهای فیزیکی یا مکانیکی، قدرت نویسندگی، استعداد هنری، استعداد آموختن زبان خارجی و علوم و ریاضیات ارزشیابی شود.
در این ارزشیابی، اولیای کودکان و نیز معلمان و روان شناسان هر کدام نقشی بر عهده دارند و البته سهم روان شناسان، به علت انتقاد آن ها از تست های عینی زیادتر است. زیرا گاهی دیده شده است کودکانی که مطیع اوامر اولیا و معلمان خود هستند، بیش از کودکانی که در مقابل رفتار و دستور های بزرگ تر ها مقاومت نشان می دهند، به عنوان افراد با هوش انتخاب شده اند. برای این که دچار چنین اشتباهی نشویم، باید از تست های هوشی و تست های معلوماتی استاندارد و همچنین تست هایی که قدرت ابتکار را می سنجند و بالاخره ارزیابی استعداد های خاص در تعیین کودکان با هوش، استفاده کنیم. به علاوه، معیار های اندازه گیری دیگری نظیر تاریخچة زندگی، خاطرات روزانه، شرح حالِ نوشتة خود شخص، نمودارهای جامعه سنجی و تست های شخصیت و کشف علاقه ها و انگیزه ها و کیفیت و نتیجة کاردر گذشته، در تشخیص کودک با هوش اهمیت دارند.

گردآورنده : سارا گودرزی

، ، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *