در جست و جوی زیبایی

در جست و جوی زیبایی
در جست و جوی زیبایی
در ایام بلوغ بطور طبیعی دو صفت مطبوع و جذاب در جوانان نورس بروز می کند: یکی شکفته شدن غریزه جنسی و دیگری طراوت و زیبایی ایام جوانی…گرچه تمایل جنسی خود به تنهایی عامل بسیار موثری برای جلب جنس مخالف و حفظ نسل بشر است، ولی خداوند این تمایل آتشین را با زیبایی و جمال دختران و پسران آراسته است. هم زمان با فرا رسیدن ایام جوانی و اشکار شدن زیبایی های آن، تمایل به زینت کردن و خودآرایی نیز بطور طبیعی در ضمیر جوانان بیدار می شود و آنان را شیفته آرایش و خودسازی می کند. بعبارت دیگر جمال و زیبایی طبیعی خود را با خودآرایی و تجمل مصنوعی هم آهنگ می سازند. خواهش های فطری تجمل و خودآرایی نسل جوان، یکی از تمایلاتی است که باید تحت مراقبت کامل قرار بگیرد و بطور عادلانه و دور از افراط و تفریط ارضا گردد. اسلام از راه پاکیزگی بدن، معطر بودن، روغن زدن مو، جامه قشنگ پوشیدن و کارهایی نظایر اینها ، حس خودارایی جوانان را به راه صحیح و بی خطر هدایت نمود.
تجمل پرستی و زیاده روی در زینت و خودآرایی عوارض نا مطلوبی دارد و ممکن است دختران و پسران جوان را به راههای غلط سوق می دهد و سرانجام مایه تیره روزی و بدبختی آنان گردد. توجه بیش از اندازه به خودآرایی می تواند منشاء بیماری وسواس شود و رفته رفته مایه اختلالات روحی گردد. توجه بیش از اندازه به خود آرایی برای جلب توجه دیگران، ممکن است باعث پیدایش خوی ناپسند ریاکاری و خودپرستی شود و آدمی را منفور و مردود جامعه نماید.
گرچه جمال ظاهری ، آدمی را محبوب و دلخواه مردم می کند، ولی بهترین جمالی که شایسته مقام بشر است و به انسان کمال حقیقی و عزت می بخشد، جمال علم و اخلاق و زیبایی صفات حمیده و سجایای انسانی است.
جمال باطنی و زیبایی روحانی، در نظر جامعه بشر، به مراتب ارزنده تر از جمال طبیعی و تجمل ظاهری است. به همین جهت، یک جوان زیبا و خوش ظاهر اگر فاقد جمال معنوی باشد، اگر خائن و جنایتکار باشد، مردم به زیبایی ظاهری اش اعتنا نمی کنند، و او را با دیده انزجار و تنفر می نگرند و به علت نا پاکی و پلیدی اش از خود می رانند.
در جست و جوی زیبایی
جوانان در بوستان بشریت به منزله گل های نوشکفته و زیبایی هستند که به علت طراوت و جمال طبیعی، در نظر مردم جمال شناس، عزیز و محبوب اند. تزیین و خودآرایی، موهای منظم و معطر، لباس های آراسته،به منزله نوارهای خوش رنگ و زیبایی است که بر جلوه و جمال جوانان می افزاید و آنان را بیشتر دلخواه و محبوب می کند. صفات خوب و بد و خلقیات پسندیده و ناپسند برای جوانان، به منزله بوهای مطبوع و نامطبوع گل های مختلف است.
جوانی که دارای سجایای اخلاقی و صفات انسانی است، در جامعه محبوبیت بسیار دارد. او واجد زیبایی ظاهری و جمال معنوی است و همواره مورد علاقه و احترام مردم خواهد بود. چنین جوانی ، مانند شاخه گل معطری است که علاوه بر طراوت و جمال طبیعی، دارای بوی مطبوع و شامه نواز است. این گل محبوب، دست به دست می گردد و مردم از دیدن روی زیبا و بوی مطبوع آن لذت می برند و همواره در نگهداریش می کوشند و به آن ابراز علاقه می کنند.
جوانی که آلوده به صفات رذیله و فساد اخلاق است و مردم از رفتار و گفتار ناپسندش همواره در عذابند، هرقدر زیبا باشد، و به هر اندازه مو و روی خود را بیاراید و جامه زیبا بپوشد، باز هم مورد بدبینی و انزجار است و مردم از دیدن وی متنفرند. او مانند گل زیبایی است که مردم از بوی بد و زننده اش دچار انقلاب و ناراحتی می شوند
در جست و جوی زیبایی
بعضی از جوانان هستند که فاقد صفات پسندیده و سجایای انسانی هستند، ولی به صفات ناپسند هم آلوده نشده اند. اینان اگر خدمتی نمی کنند، خیانتی هم نمی نمایند. اگر خیرشان به مردم نمی رسد، شری هم ندارند، خلاصه اگر از فضایل انسانی محرومند به رذایل اخلاقی هم آلوده نشده اند. این گروه از جوانان تا اندازه ای محبوب اجتماع اند، زیرا به مردم آسیبی نمی رسانند و جامعه از شر آنان در امان است.اینان مانند گل های زیبا و با طراوتی هستند که اگر عطر مطبوعی ندارند، بوی بد و آزاردهنده ای هم ندارند که باعث ناراحتی مردم گردند.
جوانی که آلوده به صفات رذیله و فساد اخلاق است و مردم از رفتار و گفتار ناپسندش همواره در عذابند، هرقدر زیبا باشد، و به هر اندازه مو و روی خود را بیاراید و جامه زیبا بپوشد، باز هم مورد بدبینی و انزجار است و مردم از دیدن وی متنفرند. او مانند گل زیبایی است که مردم از بوی بد و زننده اش دچار انقلاب و ناراحتی می شوند. گل بدبو و آزاردهنده هر قدر زیبا باشد محبوب مردم نخواهد شد، و کسی حاضر نیست آن را در منزل خود نگهداری کند و در کنارش بنشیند.
برای آنکه جوانان به سجایای اخلاقی تربیت شوند و از جمال روحانی برخوردار گردند، برای آنکه گرفتار فساد اخلاق نشوند و سرانجام مطرود جامعه نگردند، باید خودشان و همچنین مربیانشان همواره متوجه وظایف خویش باشند. پدران و مادران و مربیان نیز باید همواره طبع حساس و زودرنج جوانان را در نظر داشته باشند و با آنان بر اساس تکریم و احترام برخورد نمایند. باید متوجه باشند که بی احترامی به جوانان و تحقیر شخصیت آنان، یکی از عوامل تجاوزکاری و طغیان نسل جوان است.
پدران و مادرانی که مراعات عواطف فرزندان جوان خود را نمی کنند و با کلمات تند و رفتار خشن، باعث آزردگی و رنجش خاطرشان می گردند، باید بدانند که با این رفتار ناپسند، آنان را به راه سیئات اخلاقی و انتقام جویی سوق می دهند و عملا فکر نادرستی و احیانا جنایتکاری را در مغزشان می پرورانند.
در روایتی از رسول اکرم (ص) داریم که به حضرت علی (ع) فرمودند: از رحمت خدا دور باد آن پدر و مادری که با رفتار و گفتار نادرستشان موجبات بدکاری فرزندان خود و نارضایتی خویشتن را از وی فراهم آورند. (وسائل. ج 5. ص 115).
فرآوری : نوریه نوچمنی
بخش خانواده ایرانی تبیان
دپارتمان کودک و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *