ذهن کودک ازچه سنی آماده پذیرش واقعیات است و مراحل تکامل این آمادگی چگونه است؟
ذهن کودک از همان ابتدا و از اوان طفولیت آمادگی دریافت و پذیرش را دارد و به همین دلیل هم میتواند یاد بگیرد و البته آنچه را که دریافت میکند، میتواند واقعیت باشد. لذا آمادگی برای دریافت واقعیت همواره وجود دارد اما کیفیت ادراک واقعیت در فرایند رشد تغییر میکند و متکامل میشود. به عبارت دیگر، سیر تکوینی ادراک واقعیت تابع پرسش است و با تغییرات رشدی در ابعادی مثل رشد فیزیکی، رشدشناختی و رشد کلامی مرتبط است. رویکردهای پیاژه و ویگوتسکی (Vygotsky &Piage) در این مورد هنوز از اعتبار قابلتوجهی برخوردارند. اگرچه اکثر تئوریها برای تبیین این مسئله از طبقهبندی و گروههای سنی استفاده کردهاند اما توجه ویژه به پیوستگی فرایند رشد و تفاوتهای فردی را نباید نادیده گرفت. بنا بر این در هر دوره از رشد با در نظر گرفتن سطح رشد و میزان آمادگی ذهنی کودک باید واقعیتها را در حدی و به شیوهای به او گفت که برایش قابل درک باشد. بزرگترها بیشتر به آنچه برایشان قابل مشاهده است توجه میکنند (مثل تغییرات رشدی در سطح اندامها، آغاز تکلم، شروع مهارتهای حرکتی و…) اما معمولا نسبت به تغییرات ذهنی بهخصوص در سطح دریافتهای ذهنی کمتر توجه میشود، درحالیکه کودک براساس همین دریافتها نسبت به محیط پاسخ داده و واکنش نشان میدهد. ذهن کودک همواره آماده دریافت و پذیرش است؛ خواه واقعیت باشد یا غیر آن اما با توجه به سن کودک و آ مادگی ادراکی او، لازم است واقعیت بهگونهای و در حدی برایش مطرح شود که متناسب با کیفیت ادراکش باشد. بدیهی است که در غیر این صورت کودک آن را به درستی درک نمیکند. در مورد مثالی که مطرح کردید، ذهن کودکان تا حدود سنی کمتر از 10سال قادر به ادراک مفاهیم انتزاعی مانند مرگ نیست اما این دلیل مناسبی برای انکار یا تحریف آن توسط بزرگترها نیست بلکه این واقعیت را میتوان برای کودک به شیوهای معقول و مناسب از حالت انتزاعی به حالت ملموس و قابل درک در آورد و بدون توسل به دروغ، برای او توضیح داد. کودکان حدودا تا اواخر مراحل تحصیل ابتدایی، والدین خود را مرجع قدرت میدانند، بنا بر این اولویت پذیرش اطلاعات از میان منابع چندگانه با موارد تبین شده توسط والدین است اما اگر والدین در ارائه اطلاعات به فرزندشان اتفاق نظر نداشته باشند یا در مورد مطلب واحدی آموزهها و توضیحات متفاوت و گاه متناقض ارائه دهند، کودک دچار پریشانی و سرگردانی میشود. ناامیدکنندهتر از آن وقتی است که تکیهگاه و منبع قدرت کودک فرو میریزد و این در مواردی رخ میدهد که والدین با وجود حضور فیزیکیشان در خانواده، به دلایلی که میتواند متفاوت و متنوع باشد، قادر به ایجاد ارتباط با فرزند خود نیستند. در مواردی اینچنین کودک منابع اطلاعات را در بیرون از خانه جستوجو میکند و این میتواند پیامدهای نامطلوب داشته باشد. اما اگر والدین قادر به ایجاد فضای امن و خانهای آرام باشند، بستر مناسب برای رشد کودکانشان فراهم میشود. منابع اطلاعاتی متفاوت بیرونی نه تنها آسیبزا نیستند بلکه به توسعه طرحوارهها کمک میکنند و کودک را قادر میسازند تا تفکر، تحلیل و انتخاب کند.
گرداورنده : سارا گودرزی