مراحل رشد روانی کودک

مراحل رشد روانی کودک

عبور کودکانمان از مراحل رشد روانی پس از تولد

روان انسان از سه بخش تشکیل شده است . اولین بخش روان که با او متولد می شود غریزه (id) است . در این بخش از ساختار روان ، تنها چیزی که تولید می شود ” خواسته ” است . خواسته هایی که نیازهای پایه ای او مانند گرسنگی و خواب و دفع و… را بر آورده می کنند .

کودک انسان در این مرحله از رشد، با هیچ واقعیتی آشنا نیست . آرام آرام با 5 حسی که در اختیار دارد ساختار دیگری در او شکل می گیرد به نام “من” (ego) که او را به آهستگی با واقعیت آشنا می کند . این بخش قادر خواهد بود نیازهای او را به تعویق انداخته یا از اجرای آنها جلو گیری به عمل آورد . به عنوان مثال کودک انسانی در دوران نوزادی به محض اینکه احساس کند ادرار دارد ، عمل تخلیه را بی درنگ انجام می دهد زیرا که هیچ ساختاری در آن برهه از زندگی، او را از این کار منع نمی کند .همین نوزاد بعد از اینکه مهارت توالت رفتن را آموزش دید ، قادر خواهد بود برای زمان کوتاهی این عمل را به تعویق اندازد . کمی بزرگتر که شد برای دقایقی و سپس انسان بالغ برای حتی چند ساعت قادر خواهد بود دفع خود را به تاخیر بیندازد .
به تعویق انداختن و جلوگیری کردن از انجام کاری توسط همین ساختار دوم (من) ایجاد می شود . در واقع ” من ” می تواند با فیلتر کردن خواسته های غریزی ، جلو بروز آنها را بگیرد یا آنها را به تعویق بیندازد .
تصور کنید کودکی که به مهمانی می رود و در آن جا به شیئی بر می خورد که از آن خوشش می آید . به محض اینکه غریزه (id) او به او بگوید “این را می خواهم” کودک آن را برای خود بر خواهد داشت . تا اینجا رفتار این کودک با یک انسان بالغ که دزدی می کند هیچ فرقی ندارد . درهردو اینها ساختار “من” شکل نگرفته تا بتواند ازخواسته آنها که با واقعیت هم خوانی ندارد جلو گیری کند .

در واقع شکل گیری این بخش” فیلتر گذار” در کودک تنها با تربیت شکل خواهد گرفت . این بخش “فیلتر گذار” قادر است خواسته های ما را با واقعیت تطبیق داده ، یا این خواسته ها را به تعویق بیاندازد یا کلا از بروز آنها جلوگیری به عمل آورد . در واقع تربیت کودک یعنی کمک به شکل گیری پوسته روانی انسان ، انسانی که در بدو تولد تنها غریزه است و بس .
همانطور که دیدیم در فرد بزرگسالی که دزدی کرد این بخش (من) شکل نگرفته بود تا بتواند از خواسته ای که بر واقعیت منطبق نبود (برداشتن چیزی که متعلق به او نیست) جلوگیری کند .
کودکی که تربیت نشود در آینده قادر نخواهد بود خواسته های خود را با واقعیت انطباق دهد و دچار مشکلات اساسی خواهد شد .
هنر پدری و مادری باعث می شود انسان بتواند بدون سرکوب غرایز و تنها با در چهار چوب قرار دادن آنها و استفاده صحیح و بجا از غرایز بر پایه شئونات انسانی از زندگی خود لذت برده و احساس امنیت وآرامش کند . در واقع تربیت باعث تولید انسان متمدن می شود .

عمده ترین عامل بروز معضلات اجتماعی مانند اعتیاد و… از توقف مراحل رشد روانی ایجاد می گردد و عامل اصلی آن عدم آگاهی پدران و مادران از مراحل رشد روانی کودک و آسیبی است که در پی آن به کودک وارد می شود .

“متاسفانه امروزه وقتی ما صاحب فرزندی میشویم بدون اینکه کوچکترین اطلاعی از کلیدهای تربیتی داشته باشیم به روش آزمون و خطا تربیت کودک را شروع میکنیم و در اصل کلید های رفتاری آنرا آنقدر دستکاری میکنیم تا به آن تسلط یابیم . غافل از اینکه تسلط آنهم به هر شیوهای ، تمام ساختار روانی کودک را در هم شکسته و از او هر چیز خواهد ساخت جز انسانی با روان سالم .” این امر باعت می شود ما انسانی باشیم با سن ده ، بیست ، سی یا پنجاه ساله در حالی که روان ما در مراحل ابتدایی رشد به دلیل صدمات وارده ، متوقف شده و از رشد باز ایستاده و دو ، سه یا پنج ساله باقی مانده است .این عدم تعادل بین رشد جسمی و روانی عامل شکل گیری معضلات اجتماعی خواهد شد.

 گردآورنده : سارا گودرزی

، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *