نه گفتن به خواسته های کودکان
اتاق خواب يا مغازه اسباب بازي فروشي؟!
نه گفتن؛ داروي تلخ براي تربيت كودكان
وارد اتاق خوابش كه ميشوي تا چشم كار ميكند، عروسك و ماشين و توپ و تفنگ است، اتاق به اسباب بازي فروشي بيشتر شبيه است، مادرش هر ماه تعدادي اسباب بازي را كه شايد 2 بار بيشتر در دست نگرفته دور از چشم به كودك سرايدار ميدهد يا دم در ميگذارد تا غريبهها ببرند. در حالي كه اتاق از وجود انواع اسباب بازي در مرز انفجار قرار دارد، با آمدن هر نوع جديد اسباببازي بايد خريداري شود. حتي اگر هيچ وقت به كار نيايد!
از اميرحسين 8 ساله ميگوييم، از يك خانواده در طبقه نسبتا متوسط اقتصادي كه مادر، معاون بانك است و پدر دندانپزشك، از اتاقي به مساحت 9 متر كه از انواع اسباب بازي و لوازم التحرير لبريز است، اما خريد براي اين كودك، هيچ حد و مرزي ندارد. چرا كه نه پدر و نه مادر هيچكدام مهارت «نه» گفتن به خواستههاي فرزند را در خود نميبينند.
معمولا آنقدر كه از والدين سختگير و تنبيه بدني ميشنويم و از آن انتقاد ميكنيم، از پدرها و مادرهاي منعطف در برابر خواستههاي فرزندان نميگوييم در حالي كه اين دو شيوه رفتار با كودكان، دو روي سكه واحدي هستند كه هر يك پيامدهاي خاص خود را دارند. اگر والدين سختگير كه در برابر رفتار خطاي فرزندان دست به تنبيه و عتاب و خطاب ميزنند، كودك را گوشهگير و ترسو بار ميآورند، از آن طرف والدين بله قربانگو و منعطف منجر به بروز رفتارهاي زيادهخواهانه در كودكان خواهند شد؛ كودكاني كه هيچگاه از والدين «نه» نشنيدهاند و در برابر شنيدن سخن مخالف خود بسيار شكنندهاند.
نه گفتن به خواسته های کودکان
به گفته برخي روانشناسان حوزه كودك و نوجوان، درخواست فرزندان بر اساس ميل و نياز آنهاست اما در برخي مواقع برآورده كردن اين ميل و نياز، ممكن است به مصلحت نباشد. به نوشته آنان در مقالات تخصصي روانشناسي، ارضاي خواستهها و نيازها بايد بهگونهاي باشد كه راه را براي رشد شخصيت فرد باز كند.
يعني اگر هميشه همه خواستههاي كودك و نوجوان، بدون كوچكترين مانعي برآورده شود، آن گاه از وضعيت موجود احساس رضايت كرده و هيچ تلاشي براي بهبود شرايط دشوار انجام نميدهد، چون پيدايش نيازها و خواستههاي تازه محركي براي حركت رو به جلو است و نتيجه اين رفتار والدين اين است كه او خودخواه بار ميآيد. بنابراين ما در حالي كه نياز فرزندان خود را برآورده ميكنيم، بايد آنها را آماده كنيم كه از لحاظ شخصيتي، اجتماعي و رواني به پلههاي بالاتري دست پيدا كنند.
براي اين كار لازم است اولا خواستههاي معقول ارضا شود؛ چرا كه محروميت و ناكامي در دستيابي به خواستهها، شخص را در آينده از لحاظ شخصيتي و زندگي فردي با مشكل مواجه ميكند. دوم اينكه پاسخگويي به اين خواستهها بايد نسبي باشد. پاسخ دادن نسبي به خواستهها روحيه صبر و افزايش تحمل را براي كودك به دنبال دارد و مهارتهاي تلاش براي بهدست آوردن بيشتر را در او تقويت ميكند.
اگر هميشه همه خواستههاي ما بدون كوچكترين مانعي برآورده شود، آنگاه از وضعيت موجود احساس رضايت كرده و هيچ تلاشي براي بهبود شرايطي كه در آن هستيم انجام نميدهيم و به دنبال پيشرفت نخواهيم بود.اين همان چيزي است كه روانشناسان به آن «ناكامي بهينه» ميگويند. در برخي موارد واقعا صلاح نيست به نيازهاي فرزندانمان پاسخ دهيم.
نه گفتن به خواسته های کودکان
بچهام عقدهاي ميشود!
ميگويد دوره و زمانه عوض شده، ديگر نميشود بچهها را از آنچه ميخواهند محروم كرد. او خودش را به ياد ميآورد كه مادرش اجازه چيپس و پفك خوردن به او نميداد يا روزهايي كه كيف و كفشش را پدرش با سليقه خود ميخريد و او بايد تا يك سال تمام بدون اعتراض از آنها استفاده ميكرد. ساحره امين خواه مادر نوجوان 12 ساله اضافه ميكند:«دوست ندارم پسرم آرزوي چيزي را داشته باشد كه من هيچوقت آنها را نداشتهام، چون به نظرم وقتي بچه ميبيند همكلاسيهايش چيزي دارند كه او از آن محروم است يا خوراكيهايي ميخورند كه او حق خوردن ندارد، عقدهاي ميشود.»
تورج كريمي، پدر 2 دختر 9 و 14 ساله هم در اينباره ميگويد: «اين مساله كه بچهها را به نه گفتن عادت بدهيم يا هرچيزي كه خواستند تهيه نكنيم چون لوس تربيت ميشوند، مورد تاييد من نيست! اين مساله نه امر فردي كه رويهاي فرهنگي است، نميتوانيد با كودكي خشك رفتار كنيد و او را محروم بگذاريد تا تضمين شود آيندهاي موفق خواهد داشت. به نظر من برعكس بچههايي كه محرومند يا از سادهترين ابزار و وسايل منع ميشوند، احساسات جريحهدار شدهاي دارند كه سعي ميكنند با رفتارهاي پرخاشگرانه جبران كنند، مثلا حسرت بخورند، عقدهاي شوند، پرخاش كنند و خلاصه چشم و دل سير نباشند.»
نه گفتن به خواسته های کودکان
مادر ديگري نيز كه 2 پسر بچه 7 و 3 ساله دارد، در اينباره به نكته جالبي اشاره ميكند و ميگويد: «ببينيد من از صبح تا غروب با بچهها جر و بحث دارم كه چه كاري خوب و چه كاري بد است، چه كاري را بايد انجام دهند و چه كاري را نبايد انجام دهند، اين حرفها تمام روزم را پر ميكند.
ديگر توان مقابله با بچهها را وقتي چيزي از من ميخواهند ندارم، وقتي از جلوي مغازهاي ميگذريم كه يكي از آنها لجبازي ميكند و چيزي ميخواهد ديگري هم با او همساز ميشود، آن وقت تا 2 ساعت گريه و شيون ميكنند و در خيابان آبروريزي راه مياندازند و دعوا و كتك هم وضعيت را بدتر ميكند و ترجيح ميدهم صدايشان را با خريد چيزي كه ميخواهند قطع كنم.»
او از روزي مثال ميزند كه مجبور شد تمام محتواي كيف پولش را براي خريد 2 ماشين اسباب بازي بپردازد و ميگويد: «ميدانم اين روش درست نيست اما چارهاي ندارم چون جنگ مغلوبه است.»
مريم عطاريان، مشاور در مقالهاي نوشته است: اگر شما والدين گرامي حداقل 3 مورد از موارد زير به نظرتان آشناست احتمالا بچههايتان شما را به يك والدين بله قربانگو تبديل كردهاند؛ اول اين كه حداقل يكي از اتاقهاي منزلتان شبيه مغازه اسباب بازي فروشي شده است.در هر ساعتي از شبانه روز تخت و تشك بچهها مانند تشك ژيمناستيك يا كشتي يا شبيه يك مخفيگاه روي هم تلنبار شده است. فرزندتان لباسهاي مهماني يا عيد خود را قبل از رسيدن سال نو يا رفتن به مهماني در مدرسه ميپوشد.
نه گفتن به خواسته های کودکان
پدر و مادرشان را مانند دوستانشان با اسم كوچك صدا ميزنند. هر چيزي كه دوست صميمي فرزندتان دارد شما هم به هر طريقي كه شده براي او فراهم كردهايد. بچه نوجوانتان آنقدر تا ديروقت بيدار ميماند كه شما به او شب بخير ميگوييد. آخرين جشن تولد فرزندتان بسيار مفصلتر و با جزئيات بيشتر نسبت به مراسم ازدواج خودتان بوده است. حيوانات مختلفي نظير كبوتر، طوطي، جوجه و… در منزل داريد كه همگي در اطراف شما و در كنار وسايل منزل لم ميدهند.
بيشتر اوقات فراغت و ايام تعطيليتان صرف منتظر ماندن براي خروج بچهها و دوستانشان از شهر بازي، سينما، تئاتر و… مي شود. هزينه ارسال پيامك فرزندتان از صورت حساب ماهانه تلفن همراه شما بيشتر است. وسايل و تجهيزات سرگرمي و تفريحي فرزندانتان (مانند وسايل ورزشي، موسيقي و…) تمام فضاي انباري و حتي پاركينگ منزل را پر كرده است.
نه گفتن به خواسته های کودکان
نه گفتن خيلي مشكل است
خيلي از ما والدين ناخواسته به والديني تبديل ميشويم كه اثر معكوس تربيتي بر فرزندمان ميگذاريم، هوشمند كناركي، مشاور تربيتي و تحصيلي در مراكز پيش دبستاني و دبستاني درباره خطر ترسيدن از كنترل خواستههاي كودكان و تن دادن به تمام نيازهاي آنان توضيح ميدهد: «خيلي از ما ميترسيم كه گفتن مكرر نه و در نظر گرفتن محدوديتهاي بسيار منجر به سركوب خلاقيت فرزندمان شود يا اينكه ميل نداريم محيط خانه را مانند برخي قديميها مانند يك زندان اداره كنيم و ميخواهيم فرزندمان در ابراز احساسات و عقايد كشف محيط اطراف و نيز آزمون و خطاهاي خودش آزاد باشد. درست است كه كودك ما بايد كشف كند تا بياموزد اما براي حفظ او از خطرهايي كه در مسيرش قرار دارند بايد پارهاي محدوديت ايجاد كرد.»
كناركي تاكيد ميكند: «حرف زدن كافي نيست، نميتوان فقط با صحبت كردن فرزند خود را به رفتار درست وادار كرد. اگرچه گفتگو با كودك در مورد مسائل اهميت دارد، در بسياري موارد انضباطي نميتوان به مذاكره و گفتوگو صحبت كردن با كودك به جاي تعيين مجازاتهاي متناسب با رفتار ناشايست او، سبب ميشود كه نه گفتن به صورت عملي بينتيجه در آيد و كودك فكر كند تا وقتي به خواستهاش تسليم نشدهايد ميتواند به كار خود ادامه دهد.»
براساس اصول روانشناسي نوين، اگر كودك بياموزد كه هر آنچه را طلب كرد ممكن است نتواند بلافاصله بهدست آورد، شخصيتش بهتر و متعادلتر شكل ميگيرد و او را در نوجواني جواني و بزرگسالي فردي منطقي، قدرتمند و مستحكم خواهيد ديد. به اين ترتيب اهميت ايجاد تعادلي مناسب بين برآوردن برخي خواستههاي كودك و عدم آن بيش از پيش نمايان ميشود.
جام جم
دپارتمان کودک و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا