چگونه با فرزند خودگفتگو کنیم

چگونه با فرزند خودگفتگو کنیم

چگونه با فرزند خودگفتگو کنیم

هر هنر و علمی کتابهای تخصصی و مخصوص به خود می خواهد پس کتابی بايد در اختيار والدين قرار بگيرد که بياموزند به گفتار فرزندانشان گوش دهند و به گونه ای صحبت کنند که فرزندانشان آنان را درک نمايند. در اين کتاب نويسنده زندگی خود را به تصوير کشيده است. و در مورد تجربيات خود نوشته و داستانهای بسياری را که توسط والدين در طول 6 سال نقل شده اند را تاليف کرده است.
كتاب ” چگونه با فرزند خود گفتگو کنيم ” – مولف : ادل فايبر، اليان مازليش-مترجم: لاله دهقانی
اين کتاب آموزشی بسيار آموزنده شامل چندين فصل می باشد. که عبارتند از :
1.به کودکان کمک کنيم تا احساسات خود را بشناسند.
2.دعودت به همکاری
3.راههای ديگر به جز تنبيه
4.تقويت حس استقلال
5.تحسين
6.مانع از نقش پذيری فرزندان خود شويد
که در مورد هر فصل بطور مختصر و جدا بحث خواهد شد.پس اميدوارم والدين به گونه ای با فرزندانشان صحبت کنند که فرزندان آنان را درک نمايند و آنان نيز بياموزند به گفتار فرزندان خود بهتر گوش فرا دهند.

چگونه با فرزند خودگفتگو کنیم

فصل اول : به کودکمان کمک کنيم تا احساسات خود را بشناسد.

انکار مداوم احساسات کودک او را دچار تشويش و نگرانی می کند و با اين کار والدين به کودک می آموزند که احساسات خود را نشناسند و به آنها اعتماد نکنند. پس بهترين روش در برخورد با کودک اين است که خود را به جای فرزندانمان تصور کنيم.

مثلا” کودک: مامان من خسته ام
مادر : چطور خسته ای تو تازه استراحت کرده ای ( انکار احساسات )
کودک: ( با صدای بلندتر ) ولی من خسته ام
مادر: تو خسته نيستی فقط کمی خواب آلوده ای . لبهاسهايت را بپوش.
کودک: ( در حالی که فرياد می زند ) من خسته ام.

می بينيم که چه اتفاقی افتاد؟ انکار احساسات توسط مادر و تصور کودک از اينکه توسط مادرش درک نمی شود و تغيير رفتار و بالاخره ايجاد يک رابطه ای که رو به تخريب می رود و اعصاب هر دو طرف را خرد می کند. پس بايد سعی کنيم درک کنيم که احساسات فرزندانمان در شرايط مختلف چگونه است. و با اين کار متوجه خواهيم شد که گفتار و رفتارمان نيز به همان نسبت تغيير خواهد کرد. مثلا” به جای گفتن تو خسته نيستی فقط کمی خواب آلوده ای می توانستيم بگوييم . (( خوب با وجودی که تازه از خواب بيدار شده ای هنوز هم احساس خستگی می کنی )) . کودک در اين جا می فهمد که از طرف مادر يا پدر خوب درک شده و ديگر بحث را ادامه نخواهد داد.

چگونه با فرزند خودگفتگو کنیم

ما وقتی سخنان کودک يا دوست خود را می شنويم به 8 روش ممکن است واکنش نشان دهيم.

-انکار احساسات : مثل اينکه بگوييم هيچ دليلی برای ناراحتی تو جود نداره .
-.پاسخ فلسفی : ببين زندگی همين است. هيچ چيز برای آدم عالی و کامل نيست.
-.نصحيت کردن :
-.سئوال کردن :
-.دفاع از شخص ديگر :
-.احساس ترحم :
-.تجزيه و تحليل بچه گانه .
-.احساس همدردی

در شرايطی که از مسئله ای رنجيده شده باشم آخرين چيزی که انتظار شنيدن آن را داريم. نصحيت فلسفه روان شناسی و نظر ديگران است. هر يک از اينها ناراحتی و احساس رنجش ما را شدت می بخشد و با شنيدن ترحم ديگران احساس می کنيم فردی قابل ترحم هستيم. سئوال کردن هم ما را در حالت دفاعی قرار می دهد و بدترين حالت زمانی است که بشنويم که هيچ دليلی برای ناراحت بودن وجود ندارد.

در حاليکه اگر فردی شنونده صحبتهای ما باشد و اجازه دهد ناراحتی درونی مان را بازگو کنيم رفته، رفته اين احساس ناراحتی و سردرگمی در ما از بين می رود و قادر خواهيم بود در باره مشکل خود بيشتر فکر کنيم و به نتيجه منطقی تر دست يابيم. چنين روند کاری در مورد کودکان نيز به کار برده می شود. و آنها نيز تنها در صورتی می توانند مشکلات خود را حل کنند که گوش شنونده در اختيار داشته باشند. تا در زمان ناراحتی با آنها همدردی کنند.

.در اين جا به بررسی روشهايی می پردازيم که از طريق آن به کودکان خود در حل مسائل احساسی شان کمک کنيم.

چگونه با فرزند خودگفتگو کنیم

-.به سخنان آنان توجه نشان دهيم.
-.با بيان کلماتی مانند جدا”، واقعا” ، خوب ….. به آنان نشان دهيم که احساساتشان قابل درک است.
-.به خواسته های آنان در دنيای تخيلات تحقق بخشيم.
-.به احساسات آنان واقعيت بخشيم.

-.مثلا” در عوض بی توجهی به آنان به سخنان آنان توجه کامل نشان دهيم. فرزندان در بيان مشکلات با والدينی که توجه کافی به سخنان آنان دارند دچار اشکال نخواهند شد. والدين اصلا” لازم نيست سخنی بر لب آورند. گاهی اوقات تنها سکوت همراه با توجه برای کودک کافی است.

.در عوض پرسش و نصحيت کردن با بيان جدا”، خوب، واقعا” احساسات او را قابل درک جلوه دهيد. اين کلمات همراه با کمی توجه زمينه ای ايجاد می کند که کودک افکار و احساسات خود را جستجو کرده و راهی برای حل مشکلش پيدا کند.

.در عوض افکار احساسات به احساسات آنان واقعيت بخشيد. يعنی وقتی کودک کلماتی را می شنود که احساسات درونی او را بازگو می کند احساسات درونی او را بازگو می کند. احساس آرامش می کند. زيرا می پندارد ديگران نيز در برخورد با چنين مشکلاتی اين احساسات را تجربه می کنند.

.در عوض توضيحات و منطق خواسته های آنان را در دنيای تخيلات تحقق بخشيد.

زمانی که کودکان چيزی را درخواست می کنند که نمی توانند به آن دست يابند والدين اغلب با دليل و منطق برای آنان توضيح می دهند اغلب اوقات هر چه بيشتر توضيح می دهند اعتراض کودکان شديدتر می شود، پس والدين با خيال بافی و همراه شدن با کودک در تخيلاتش قبول واقعيت را برای او آسانتر خواهد کرد.
مثل ( کاش می توانستم همين حالا برای تو شيرينی موز درست کنم ).

برخی از رفتارها هم بايد محدود شوند مثل می بينم که از دست برادرت عصبانی هستی، آنچه می خواهی با کلام از او بخواه نه با مشت.

دپارتمان کودک و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *