قصه های کودکانه

قصه های کودکانه

قصه های کودکانه جینو حوصله نوشتن نداشت. با اینکه عاشق مدرسه بود به خاطر مشق نوشتن از درس و مدرسه خسته می شد. او با خودش فکر می کرد کاش یک مداد جادویی داشتم و می توانستم با آن مشقهایم را بنویسم. آن وقت فقط مداد را روی دفتر می گذاشتم و خودش شروع به نوشتن می کرد. جینو […]

ادامه مطلب

قصه آمدنش را خاطره کنید

قصه آمدنش را خاطره کنید

قصه آمدنش را خاطره کنید افسوسِ گذشتن روزگار کودکی، بسیاری از ما را گاه و بی‌گاه در آغوش می‌گیرد؛ مثل گل سرخی که با همه لطافت و زیبایی‌اش خارهایی هم دارد. اما این خاطرات برای خیلی‌ها بی‌ هیچ نشانی از آن روزهاست؛ بی هیچ نشانی از مادربزرگ،‌ پدربزرگ و حتی مادر و پدری که آن […]

ادامه مطلب