عوامل گوناگون اضطراب کودکان و رفع آن
مقدمه
”نگرانی“ در فرهنگ لغت به معنای دلواپسی ، دلشوره داشتن و پریشانی خاطر آمده است (دهخدا ، 1373 ، ج 13 ، ص 20086) و معادل آن در زبان انگلیسی ، واژهی (WORRIMENT) میباشد (آریانپور ، 1377 ، ج 6 ، ص 5731) . اما در اصطلاح و در حوزهی روانشناسی ، نگرانی ، حالتی است که فرد در قبال آیندهی غیر قابل پیشبینی دچار آن میشود ؛ بهطوری که کارکرد او را عملا تحتالشعاع قرار میدهد و فرد نمیتواند از موقعیت کنونی خود لذت ببرید (سلحشور ، 1380، ص 12) .
دنیای کودک باید سرشار از نشاط و سرزندگی باشد ، ولی متاسفانه بعضی از خانوادهها چنان محیط متشنج و دلهره آوری برای کودکان خود فراهم میکنند که آنها از همان ابتدای کودکی دچار تشویش و نگرانی میشوند . این گروه از کودکان هنگام روبهرو شدن با مسایل گوناگون دچار افکار منفی و فاجعهآمیزی میشوند که مانع از رفتارهای سالم و عادی آنان میگردد . نگرانی ، عامل بازدارندهای است که قوهی خلاقیت را از کودک میگیرد ؛ بهطوری که توان شرکت در فعالیتهای جدید و مبتکرانه را از دست میدهد و در تعامل با دیگران دچار شکست میشود . از دیدگاه روانشناسان و کارشناسان تربیت ، نگرانی و تشویش در کودکان معلول علل و عوامل گوناگون است که در این نوشتار ، به اجمال ، به برخی از آنها اشاره میشود .
1- اختلاف والدین
اولین عامل ایجاد کنندهی نگرانی در کودک ، اختلاف و ستیز والدین است . خانواده ، حریم امن و آسایش است ؛ اما در صورتی که بین والدین درگیری وجود داشته باشد ، آرامش و آسایش از فرزندان آن خانواده سلب میشود . تحقیقات نشان داده است کودکانی که در چنین خانوادههایی زندگی میکنند ، دچار نگرانی شدید و مشکلات عاطفی و روانیاند (فرقانی رئیسی ، 1382 ، ص 143) . وقتی پدر و مادر با هم توافق ندارند و بحث و مشاجره میکنند ، کودک در معرض عدم توافق و اختلافهای آنان قرار میگیرد و این امر نه تنها برای او ناراحتکننده است ، بلکه الگویی انحرافی برای کودک در جهت حل تعارض به وجود میآید . در خانوادههایی که بین والدین نزاع و کشمکش زیاد وجود دارد ، کودکان معمولا کم حرف ، گوشهگیر و بهانه جو بار میآیند و نگران آناند که مبادا جنگ و ستیز به جایی برسد که یکی از والدین یا هر دو ، آنها را ترک گویند و تنها بمانند (شفیعآبادی ، 1371 ، ص 30) .
عوامل گوناگون اضطراب کودکان و رفع آن
2- فشار برای موفقیت
کودکان ، افراد ناپخته و در حال رشدند . کودکی دورهای است مشخص با تغییر و نیاز به انطباق ؛ بنابراین زمانی که توقعات از کودک فراوان است ، نگرانی در او ظاهر میشود (هور ، 1375 ، ص 10 ).
بعضی از کودکان در محیط خانواده تحت فشار والدیناند و پدر و مادر از آنان انتظارات بیجا دارند ؛ مثلا اصرار دارند که در فلان درس حتما نمرهی بیست یا نوزده بگیرد . در این خواست هم ، هدف آنان پیش از آنکه پیشرفت کودک باشد، چشم و همچشمی و به رخ کشیدن در نزد دیگران است .
اعمال فشار توسط والدین بر روی کودک ، برای دستیابی به نتایج بهتر ، سبب میشود که او به منظور کسب رضایت پدر و مادر ، زندگی و تلاش کند . این کودک فکر میکند زمانی ارزش دارد که موفق باشد . بدون موفقیت احساس میکند کسی نیست و هیچ کس به او احترام نخواهد گذاشت . با این شرایط ، جایی برای فضای خاکستری نیست ؛ هر چه هست ، سیاه است و سفید (نقیبی راد ، 1379 ، ص 56) . انتظاراتی که والدین از کودک خود دارند ، غالبا مبتنی بر ایدهآلها و آرزوهای خود آنها است ، نه واقعیت وجودی کودک ؛ بنابراین اعمال اینگونه فشارها و تحمیلات نتیجهای جز ایجاد نگرانی ، فرسایش روانی کودک و در پایان ، خفه کردن قوهی خلاقیت او ندارد .
3- خط و نشان کشیدن
گاهی کودک در خانه بدرفتاری و کجخلقی میکند و مادرش را تهدید میکند اگر پدر بیاید ، شکایت او را مطرح خواهد کرد . کودک از آن لحظه تا زمانی که وقت موعود و مورد نظر فرا برسد ، دچار بیقراری است . در خانه ممکن است شب هنگام قبل از ورود پدر به خانه ، بخوابد ، ولی نگرانی او باعث میشود که خوابش عمیق نباشد ، یا از خواب بپرد و بجنبد ؛ در حالی که اگر تنبیه میشد ، خاطرش جمع و خوابش راحت بود و دیگر نگرانی نداشت (قائمی ، 1378 ، ص 105) .
4- احساس گناه
احساس گناه در کودک را میتوان یکی دیگر از عوامل مهم در ایجاد نگرانی به شمار آورد . کودکی که در داخل خانواده نمیتواند و اجازه ندارد عقاید منفی خود را بیان کند ؛ مثلا احساس تنفر خود را در مورد خاصی نسبت به برادر یا خواهر خردسالش ابراز کند ، دایما با نوعی اضطراب و نگرانی مواجه است ؛ زیرا نگران است مبادا با ابراز عقیدهاش مورد تنبیه شدید والدین قرار گیرد . برخی کودکان در این حالت برای فرار از موقعیت ، به تمارض متوسل میشوند و گروهی به رفتارهای دوگانه خود را مجهز میکنند . به والدین توصیه میشود که ابراز عقیده را در محیط خانواده آزاد گذراند و به کودک اجازه دهند که عقایدش را بیان دارد تا از نگرانی و دلهره بیرون بیاید (شفیعآبادی ، 1371، ص 29).
عوامل گوناگون اضطراب کودکان و رفع آن
5- بیماریهای سخت افراد خانواده
بیماری سخت و طولانی افراد خانواده نظیر : پدر ، مادر یا دیگران میتواند از جنبههای مختلف اثرهای نامطلوب بر روی روان کودک به جا بگذارد . به عنوان مثال : هنگامی که پدر دارای بیماری صعبالعلاج است ، محیط خانواده دارای جوی نگران کننده خواهد بود و بچههای خانواده ، بالطبع ، دچار همان نگرانیها و اضطرابها خواهند شد .
در خانوادههایی که مادربزرگ و پدربزرگ با خانواده زندگی میکنند ، گاهی ممکن است به علت کهولت یا بیماریهای دیگر ، وضع خانواده را دچار بحران کنند ؛ زیرا از عواملی که در کودکان و نوجوانان این گونه خانوادهها اثر نامطلوب دارد، همان نگرانی و اضظراب مبتلا شدن به آن بیماری است که نزدیکان دچار آناند ، بنابراین وجود این احساس ، نگرانیهایی را در رفتار کودک ایجاد خواهد کرد (فرقانی رئیسی ، 1382 ، ص 143).
6- ترس از مرگ خود یا اطرافیان
یکی دیگر از مولفههای بروز نگرانی در کودکان ، ترس از مرگ و نابودی خود یا اطرافیان است . کودک بر اثر مشاهدهی مرگ دیگران یا برخی داستانهایی که شنیده است ، دایما نگران آن است که مبادا خودش بمیرد یا این که یکی از نزدیکانش را از دست بدهد . هم اکنون در برخی از نظامهای آموزشی ، تحمل مرگ و قبول آن را به عنوان یک بعد از زندگی ، به کودکان آموزش میدهند . نگهداری حیوانات یا پرندگان در خانه توسط کودک ، در آموزش مسئولیت و نیز قبول مرگ ، فعالیت مفیدی به شمار میرود . کودکان معمولا حیوانات خود را خیلی دوست میدارند و قادرند بر اثر مرگ حیوان ، عملا با ابعاد مختلف زندگی آشنا شوند (شفیعآبادی ، 1371 ، ص 309) .
7- نبود والدین در منزل
نبود والدین در خانه ، عامل دیگری در ایجاد نگرانی کودک محسوب میشود . به ویژه ، زمانی که کودک از مدرسه مراجعت میکند و میبیند که پدر یا مادر یا هر دو در خانه نیستند ، احساس نگرانی میکند.
8- احساس طردشدگی
احساس طردشدگی از طرف والدین ، یکی دیگر از عوامل مهمی است که در کودک نگرانی ایجاد میکند . در این حالت کودک احساس میکند . پدر و مادرش او را دوست ندارند و کودکی ناخواسته است . این احساس با ناراحتی و غم شدید همراه میباشد ، به طوری که در تمام اعمال و رفتار کودک تاثیر نامطلوب برجای میگذارد .
عوامل گوناگون اضطراب کودکان و رفع آن
9- احساس بدگمانی
گاهی نگرانی بدان علت است که بدگمانی بر احساس کودک غلبه کرده است . او بر اساس امکان و قدرتش کاری را انجام داده و خواستار آن است که از او قدردانی شود ، ولی متاسفانه پدر و مادر به علت کار و اشتغال و احیانا بیتوجهی و کوچک دانستن تلاش کودک ، قدردانی لازم را از او به عمل نمیآورند یا آنچنان که باید به عمل وی ارج نمینهند . کودک از این قضیه ناراحت میشود و خجالت میکشد که از حق خود دفاع کند ؛ بنابراین دچار نگرانی شدید میشود (قائمی ، 1371 ، ص 145).
10- تضادهای انضباطی
گاهی نگرانی کودک ناشی از تضادهای انضباطی است . در خانه پدر یک گونه دستور میدهد و مادر دستوری دیگر . گاهی این تضاد بین خانه و مدرسه نیز دیده میشود ؛ یعنی کودک یک نوع دستور از والدین میگیرد و از معلم یا مدیر مدرسه نوعی دیگر . بنابراین در این تضاد گرفتار میشود که کدام امر و نهی را بپذیرد و کدام یک را مورد توجه و عمل خود قرار دهد . بخشی از نگرانیهای کودکان این گونه به وجود میآید (همان منبع ، ص 106).
11- ممانعت کودک از شرکت در بازیها و فعالیتها
بازی زبان کودک است و بدین وسیله کودک مسایل و مطالب خود را روشنتر و بهتر بیان میکند. بازی تجربهای است که کودک را در خود بسیار غرق می کند و برای او حتی بیشتر از کار برای بزرگسال اهمیت دارد . بعضی از والدین به طور ضمنی بیان می دارند که بازی ترجیح چندانی بر بیکاری ندارد (پرینگل ، 1380 ، ص 73) . عدم اطلاع و آگاهی بعضی از والدین از آثار مثبت و سازندهی بازی در پیشگیری و حل مشکلات روحی و روانی کودکان سبب شده است که از بازی آنها ممانعت کنند . کودک منع از بازی را نوعی تنبیه میانگارد و نگران رفتار والدین و محبت آنها نسبت به خود میشود .
12- بیتوجهی به حس مالکیت کودک
کودک اسباببازیهای خود را دوست دارد و به آسانی حاضر نمیشود آن ها را به کودک دیگری بدهد ؛ زیرا حس مالکیت در او بسیار قوی است . متاسفانه به دلیل عدم شناخت بعضی از والدین از مسئلهی ”احساس مالکیت کودکان“ و نقش آن در رشد شخصیت آنان ، آسیبهای روحی – روانی جبران ناپذیری بر شخصیت کودک وارد میآورند ؛ مثلا با آمدن کودکی به عنوان میهمان به خانه ، والدین سعی دارند به کودک تفهیم کنند که اسباببازیهای خود را به کودک میهمان بدهد . به او تلقین میکنند که کودک میهمان دوست اوست و باید با اسباببازیهای وی شریک گردد . در صورتی که کودک در مقابل نظر والدین مخالفت کند ، آنان ابتدا با تشویق ، سپس با تهدید یا تنبیه کودک را وادار میسازند که بر خلاف میل باطنیاش اسباببازیهایش را به کودک میهمان بدهد ، در حالی که در همین زمان حس مالکیت در کودک گل کرده و با ندادن اسباببازی به کودک دیگر میخواهد اعلام کند که آنها در مالکیت اوست و اگر به ناچار آنها را به کودک میهمان بدهد به خاطر این است که از توجه و محبت پدر و مادر محروم نشود .
اگر والدین کودک را مجبور کنند تا اسباببازیهای خود را به کودک دیگری بدهد یا اسباببازی او را به زور از دستش بگیرند و به کودک میهمان بدهند ، کودک احساس عدم امنیت میکند و همواره این دلواپسی و نگرانی را خواهد داشت که مبادا کسی اسباببازیهاش را بگیرد و در نتیجه با نزدیک شدن هر کودک به حریم بازی خود ، دچار ترس و اضطراب میشود (مطهری ، 1382 ، ص 104).
عوامل گوناگون اضطراب کودکان و رفع آن
13- خود بیمار انگاری
آخرین مولفهای که در این نوشتار به آن اشاره میشود و در بروز نگرانی کودکان نقش بسزایی دارد ، پدیدهی ”خود بیمار انگاری“ است ؛ یعنی کودک بدون آن که مشکل خاص جسمانی داشته باشد ، نسبت به سلامت خود نگران است و دلهره دارد .
کودکانی که دارای این مشکلاند ، معمولا توجه زیادی به عمل اعضای بدن و دردهای کوچک خود دارند و به شدت از دردهای کوچک نگران شده ، دوست دارند که به پزشک مراجعه نمایند ؛ اما در اکثر موارد ، تنها دارای احساس درد میباشند و به طور واقعی دچار مشکل جسمانی نیستند . هنگامی که پزشکان به آنها جواب میدهند که هیچ گونه اشکال جسمانی ندارند ، فکر میکنند دردی دارند که قابل تشخیص برای آنها نیست (فرقانی رئیسی ، 1382 ص 79).
راهکارها و پیشنهادها
به منظور رفع عوامل موثر و زمینهساز در ایجاد نگرانی و دلهره در کودکان ، پیشنهادها و راهکارهایی به صورت زیر ارایه میگردد:
1- والدین حس اعتماد به نفس و خودباوری را در کودکان تقویت کنند.
2- از بحث و نزاع و دامن زدن به اختلافات به شدت بپرهیزند.
3- اگر میخواهند کودکانشان در آینده دچار ناراحتیهای عصبی – روانی نشوند ، باید به آنها اجازه دهند تااحساسات خود را اعم از مثبت یا منفی اظهار نمایند و به آنها بیاموزند که ”خوب“ و ”بد“ بودن ربطی به احساسات ندارند ، بلکه به اعمال و رفتار آنها بستگی دارد .
4- عکسالعمل والدین به گونهای باشد که کودکان از اشتباهات خود پند گیرند .
5- اشتباهات گذشتهی کودکان را به رخ آنان نگشند .
6- اگر به هر دلیل کودکان را توبیخ یا تنبیه میکنند ، حتما علت آن را برایشان توضیح دهند ؛ زیرا اگر کودکان از علت تنبیه آگاه شوند هم به اشتباهات خود پی میبرند و هم دچار نگرانی نمیشوند .
7- والدین باید الگویی از انسانهای مستقل و آزاد اندیش برای فرزندان خود باشند .
8- مثبتاندیشی و اتکا به توانایی را به کودکان بیاموزند .
9- بین گفتار و رفتار آنها هماهنگی وجود داشته باشد .
10- به تفریحات و سرگرمیهای کودکان بها دهند و با آنها هم بازی شوند ؛ زیرا هم بازی شدن فرصتی فراهم میسازد که والدین و کودکان در بیان ایدهها مشارکت داشته باشند .
11- از گفتن الفاظی همچون : ”میگذارم و میروم!“ یا ”از خانه بیرونت میکنم!“ بپرهیزند.
12- به والدین کارمند توصیه میشود که از همان اوان زندگی ، کودک را برای جدایی آماده سازند ؛ بدین معنی که لازم است کودک را برای مدتی از روز به حال خود رها کنند و از دور مواظب او باشند .
13- از مقایسهی کودک خود با دیگر کودکان بپرهیزند.
14- و بالاخره بستری مناسب برای ایجاد احساس امنیت و آرامش و درک متقابل یکدیگر در خانواده مهیا سازند .
پیوند شمارهي326
دپارتمان کودک و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا