روانشناسی کودک ده ساله

روانشناسی کودک ده ساله

خانواده‌ اولین‌ و مهمترین‌ واحداجتماعی‌ است‌ که‌ در رشد و پرورش‌کودکان‌ نقش‌ بسزا و مهمی‌ دارد.
هر گونه‌ بی‌نظمی‌ و اختلال‌ درخانواده‌ مستقیم‌ و غیرمستقیم‌ روی‌کودکان‌ آن‌ خانواده‌ تأثیر منفی‌ ومخربی‌ دارد، چون‌ کودکان‌ همانندآینه‌ای‌ هستند که‌ روابط خانوادگی‌ رامنعکس‌ می‌نمایند.
آموزش‌ نیازهای‌ اساسی‌ به‌ کودکبرای‌ بقا و آمادگی‌ او برای‌ رسیدن‌ به‌دوره‌ بلوغ‌ مدت‌ زیادی‌ طول‌ می‌کشد…

در طی‌ این‌ مرحله‌ از رشد، کودک درمعرض‌ فشارهای‌ روانی‌ گوناگون‌ قرارمی‌گیرد و در خیلی‌ از مواقع‌ این‌فشارهای‌ روانی‌ به‌ دلیل‌ شدت‌ و تداوم‌سبب‌ بروز اختلال‌ رفتاری‌ و روانی‌ دراو می‌شود.
کودکان در سنین مختلف نیاز های گوناگونی دارند. و اگر نیاز های رشدی آنها در نظر گرفته نشود ممکن است به مشکلات رفتاری  خاصی بیانجامد . لذا بهتر است با نشانه های اختلال گونه کودکان در مراحل رشدی آشنا باشید تا در صورت نیاز به مشاور یا روان شناس مربوطه مراجعه نمایید. در این مقاله سعی داریم شما را با خصوصیات و ویژگی های ناسالم رفتاری کودکان 10 ساله آشنا کنیم.
هر کودک 10 ساله‌ای که اشکالات زیر را داشته باشد، باید توسط پزشک متخصص اطفال یا روان‌پزشک از نظر اختلالات تکاملی مورد ارزیابی بیشتر قرار گیرد:
1) در بازی‌های تیمی با سایر همسن و سالان و همکلاسی‌ها شرکت ندارد یا اگر داشته باشد نظم آن را به‌هم می‌ریزد.
2) قوانین حاکم بر بازی‌ها را خوب نمی‌فهمد. به عنوان نمونه در بازی فوتبال نمی‌داند که دست زدن به توپ، خطا محسوب می‌شود یا در مدرسه از معلم برای خروج از کلاس درس اجازه نمی‌گیرد.
3) به دوستان خود تمایل کمی دارد و تمایل زیادی به راه‌اندازی دسته‌های خشونت مانند گانگسترها دارد.
4) نسبت به دوستان و حیوانات خشن و بی‌رحم است.
5) از آتش‌افروزی لذت می‌برد.
6) تا کاری را تلافی نکند دست برنمی‌دارد و رفتار مقابله‌جویانه دارد.
7) از حضور در جمع دوری می‌کند و افسرده به نظر می‌رسد.
8) رابطه بین علت و معلول را در چیزهایی که می‌بیند نمی‌تواند درک کند. به عنوان نمونه ناراحتی معلم از ننوشتن تکالیفش برای او مهم نیست زیرا آن را درک نمی‌کند یا وقتی والدین او را از انجام چیزی منع می‌کنند (با بچه‌های بزرگ‌تر از خودت شوخی نکن)، علت آن را نمی‌فهمد.
9) افکاری دارد که برای خودش عذاب‌آور نیست اما اطرافیان آن را نمی‌توانند قبول کنند مانند فردی که وسواس دارد و نمی‌تواند بپذیرد که یکبار شستن دست‌ها با صابون کافی است و مکررا دست‌هایش را زیر شیر آب می‌گیرد و می‌شوید.
10) در حل کردن مسایل ریاضی و خواندن فارسی مشکل دارد.
11) خوش‌خط نمی‌نویسد و در پیوسته نوشتن کلمات مشکل دارد.
12) نمی‌تواند به راحتی اشیاء را پرت کند یا اشیایی که به سمت وی پرت می‌شوند را با دو دست محکم بگیرد.
بچه‌های این سن و سال در مرز سال‌های قبل از بلوغ هستند. ممکن است برخی دخترها به تدریج علایم بلوغ را از خود نشان بدهند. با افزایش اعتماد به دوستان، روش زندگی و رفتارهای ایشان را به عنوان الگو بپذیرند و به تدریج وابستگی به والدین کمتر می‌شود. این امر گاهی باعث درگیری بین والدین و کودک می‌شود که نباید خیلی به آن اهمیت داد. والدین باید به جای درگیری با کودک محیطی را فراهم کنند که این رفتارها تبدیل به رفتارهای مثبت شود. به عنوان نمونه درباره لباس پوشیدن همان‌طور که دوست دارد و دوستانش از آن خوششان می‌آید لباس بپوشد. در عین اینکه رعایت اصول اخلاقی مورد قبول خانواده نیز یادآوری می‌شود. این گروه سنی برای تقویت اعتمادبه‌نفس نیازمند حمایت‌ها و تشویقات پدر و مادر هستند. در زمینه‌هایی که کودک می‌تواند پیشرفت یا برتری خوبی نسبت به هم سن و سالانش داشته باشد مانند فعالیت‌های ورزشی یا شرکت در کلاس‌های آموزشی غیردرسی به افزایش اعتمادبه‌نفس کودک و بهتر شدن رابطه با والدین منجر می‌شود. شرکت در فعالیت‌های ورزشی بیش از سنین کمتر لازم است. غذاهای روزانه حتما باید در کنار خانواده صرف شود. در باره رفتارهای جنسی و خویشتن‌داری باید توضیحات لازم به کودک داده شود. درباره وقتی که با دوستانش می‌گذراند کنکاش هوشمندانه لازم است و حتما باید دوستان کودک و خانواده‌شان توسط والدین ارزیابی شوند.

روش‌ برخورد والدین‌ درهنگام‌ مواجهه‌ با اختلال‌ رفتاری‌و روانی‌ کودکان‌:

1 – والدین‌ نباید کنترل‌ خود را ازدست‌ بدهند، زیرا از دست‌ دادن‌ کنترل‌و خونسردی‌ سبب‌ تشویق‌ و دلهره‌بیش‌ از حد آنان‌ می‌شود که‌ خود سبب‌می‌گردد اضطراب‌ و تشویق‌ کودکافزایش‌ یابد.
2 – والدین‌ نباید یکدیگر را متهم‌کنند زیرا اتهام‌ و مقصر دانستن‌یکدیگر سبب‌ ایجاد جو ناسازگاری‌ درخانواده‌ می‌شود. بدیهی‌ است‌ چنین‌ جومخربی‌ نه‌ تنها علت‌ واقعی‌ را مشخص‌نمی‌کند بلکه‌ موجب‌ تشدید این‌اختلالات‌ خواهد شد.
3 – بعضی‌ از والدین‌ شاید جهت‌خاموش‌ نمودن‌ رفتارهای‌ ناسازگارانه‌ واختلال‌ رفتاری‌ کودک متوسل‌ به‌پرخاشگری‌ و تنبیه‌ بدنی‌ و یا تحقیر وسرزنش‌ و اعمال‌ رفتارهای‌پرخاشگرانه‌ شوند، این‌ دسته‌ از والدین‌باید بدانند تنبیه‌ بدنی‌، تحقیر وسرزنش‌ نه‌ تنها در دراز مدت‌ تأثیری‌در درمان‌ اختلال‌ رفتاری‌ کودکان‌ندارد بلکه‌ موجب‌ می‌شود رفتارهای‌ناسازگارانه‌ و اختلال‌ رفتاری‌ به‌ شکل‌گسترده‌تر، جدیدتر و وخیم‌تر بروزنماید.
4 – والدین‌ در چنین‌ مواقعی‌بایستی‌ رفتارهای‌ سازگارانه‌ و صحیح‌کودکان‌ خود را شناسایی‌ کنند و درهنگام‌ بروز چنین‌
رفتارهای‌ سازگارانه‌به‌ تشویق‌ آن‌ بپردازند.
5 – والدین‌ بایستی‌ ساختار تربیتی‌خانوادگی‌، خود را دقیقا مورد بازبینی‌قرار دهند زیرا ساختار تربیتی‌خانوادگی‌ طرد کننده‌، بی‌ تفاوت‌ ومستبد موجب‌ بروز اختلال‌ رفتاری‌دوران‌ کودکی‌ می‌شود.
6 – والدین‌ بایستی‌ علاوه‌ براقدامات‌ فوق‌ در هنگام‌ بروز اختلال‌رفتاری‌ کودکان‌ به‌ متخصص‌ مربوط خصوصا روانپزشک، و مشاور خانواده‌،مراجعه‌ نمایند تا اولا علت‌ این‌اختلالات‌ دقیقا مشخص‌ شود، ثانیادرمان‌ جامع‌ و صحیح‌ انجام‌ گیرد. ثالثااز مزمن‌ شدن‌ این‌ اختلالات‌ پیشگیری‌شود.
منبع:تبیان
ویرایش و تلخیص:آکاایران

، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *