وقایعی غیر از مرگ که کودک در مقابل آن سوگواری می کند
علاوه بر مرگ مسائلى مثل طلاق، نبودن والدين، تهاجم و… از جمله مسائلى هستند كه منجر به سوگ در كودكان مىشود.
سوگ در كودكان پديده ناشايعى نيست و كودكان درجات مختلفى از سوگ را در زندگى روزمره خود تجربه مىكنند، تنها مرگ يك والد يا اقوام نزديك نيست كه كودك را با پديده سوگ مواجه مىكند، بلكه وقايع بىشمار ديگرى هست كه گرچه از نظر ما كوچك و بىاهميت است، ولى براى بچهها مصادف با يك ازدستدادن قابلتوجه و مهم است. از آنجا كه ممكناست كودكان در كلامىكردن هيجانات درونى خود توانمندى كافى را نداشته باشند، همين امر درك يك كودك سوگوار و كمك به او را از سوى بزرگسالان با مشكل مواجه مىكند.
مرگ عزيزان يكى از دردناكترين تجربياتى كه هركس ممكن است در طول زندگى خود با آن روبرو شود و كودكان نيز به عنوان بىدفاعترين افراد از اين قاعده مستثنى نيستند.
تقريباً ۴ % از كودكان و نوجوانان، قبل از ۱۵ سالگى مرگ يكى از والدين را تجربه كردهاند و اگر ساير اعضاى خانواده و دوستان را نيز به آن اضافه كنيم، اين رقم افزايش خواهد داشت. گرچه اهميت فقدانها و مرگهاى ديگر مثل مرگ خواهر و برادرها كمتر درك و فهميده شده است.
طلاق:
گروهى از كودكان قبل از پايان مدرسه، تجربه طلاق والدينشان را داشتهاند و يكسوم كودكان طلاق، ارتباطشان را با يكى از والدين از دست مىدهند. پس فقط مرگ نيست كه باعث جدايى كودك از والدينش مىگردد، بلكه محرومشدن كودك از ديدار يكى از والدين پس از طلاق متعاقب كشمكش و اختلاف بين والدين كه كودك را وسيلهاى جهت رسيدن به خواستههاى خود قرار مىدهند نيز، باعث واكنش سوگ در كودك مىگردد. كودكانى كه از خانواده طلاق و ازدواج دوباره مىآيند، ممكن است دو تا سه برابر بيشتر از كودكان خانوادههاى غيرطلاق، مشكلات رفتارى و روانشناختى داشته باشند.
نبودن يك يا هر دو والد بهدلايل ديگر:
گاه بهدلايلى غير از طلاق ارتباط كودك با يكى از والدين قطعمىشود و والدين به دلايلى مانند بيمارى، زندانىشدن، اعتياد و مسافرت عملاً حضور ندارند و كودك به آنها دسترسى ندارد.
در معرض تهاجم بودن:
يك كودك تا قبل از ۱۴ سالگى شاهد مرگهاى متعددى در تلويزيون بوده، مرگهايى كه اكثراً به شكل قتلهاى تهاجمى رخ داده است. صحنههاي كشتار و خونريزي در جنگها نيز از جمله صحنههايي است كه معمولاً در معرض ديد كودكان قرار دارد.
گردآورنده : سارا گودرزی