شخصيت

شخصيت

تركيب شخصيتي

شخصيت يك كودك را مي توان در سه بخش توضيح داد:

  1. سطح هيجان عاطفي
  2. ميزان فعاليت فيزيكي
  3. اجتماعي بودن.

هيجاني بودن عبارت از اين است كودك معمولا به آساني و شديدا ناراحت و درمانده شود و آرام كردن چنين كودكاني بسيار مشكل است. فعاليت يعني مقدار فعاليتي كه يك كودك از نظر حركت و سرعت در رفتار و صحبت كردن نشان مي دهد، يا مقدار انرژي كه صرف فعاليتهاي مختلف و بي قراري مي كند. اجتماعي بودن، به معناي طلب اقناع از ثمرات تماس اجتماعي. چنين كودكاني ترجيح مي دهند با ديگران باشند و فعاليتهاي مشترك را دوست دارند. آنها به ديگران پاسخ مي دهند و همين انتظار را هم از آنها دارند.

شخصيت كودك شما مخلوطي از اين سه جزء به مقادير مختلف است. حتي از همان روزهاي اول زندگي مي توانيد دريابيد كه كودك شما به يك جهت بيشتر متمايل است، يعني بيشتر هيجاني؛ فعال، يا اجتماعي است. كودكان هيجاني زياد گريه مي كنند و آرام كردن آنها آسان نيست؛ كودكان فعال بي قرارند و زياد نمي خوابند؛ كودكان اجتماعي مي توانند عاطفه خود را از بدو تولد نشان دهند، به اين صورت كه به در آغوش گرفته شدن پاسخ مي دهند و به راحتي ساكت مي شوند.

رشد شخصيت

همه پدر و مادرها دوست دارند كودكشان با شخصيتي متعادل بزرگ شود. آگاهي از مراحل مختلفي كه كودك شما ضمن رشد طي مي كند، در اين زمينه شما را ياري خواهد كرد. به عنوان نمونه تا يك سالگي تمام سعي كودك شما اين است كه دريابد “آيا دنياي اطراف قابل اعتماد است يا نه”. نتيجه ايده آل اين است كه كودك شما ياد بگيرد به مادر يا شخصي كه از او مراقبت مي كند اعتماد كند. او همچنين بايد به توانايي خود براي خلق رخدادها نيز اعتماد پيدا كند. عنصر اصلي در اين زمينه آن است كه كودك شما بتواند يك امنيت عاطفي زودرس نسبت به شما يا شريك زندگيتان يا هر دو برقرار سازد.

از دو تا سه سالگي، كه كودك به تدريج از قدرت اراده خود مطلع مي شود و از امكان غلبه بر ديگران از طريق جنگ اراده ها آگاهي مي يابد، شخصيت كودك سريعا گسترش پيدا مي كند. همزمان، اين مساله با شرم و ترديد خزنده اي كه برآيند دو عامل ناتواني جسماني و كنترل جسماني است، متعادل مي شود. يادگيري چنگ زدن به اشيا، راه رفتن و ساير مهارتهاي جسماني منجر به روحيه انتخاب آزاد مي شود و به تدريج كه كنترل عضلات تنگ كننده مقعد به دست مي آيد كودك مفهوم كنترل را مي آموزد، ولي اگر گاهي خود را كثيف كند و مورد سرزنش قرار گيرد ممكن است احساس شرمساري كند.

در سنين چهار و پنج سالگي كودك مشغول آموختن ابتكار عمل در مقابل احساس گناه است. در اين سنين كودك شما قادر مي شود فعاليتهايي را در ارتباط با يك هدف خاص سازماندهي كند و با جرات تر و پرخاشگرتر مي شود، بخصوص اگر پسر باشد. كودك شما همچنين دچار نوعي تعارض با والد هم جنس خود مي شود ( پسر با پدر و دختر با مادر) و اين موضوع ممكن است منجر به احساس گناه شود. بعدها كودكان همت خود را صرف كوشا بودن مي كنند، ولي بايد به مقابله با احساس حقارت بپردازند.

چگونه مي توانيد به كودك خود كمك كنيد؟

اگر كودك شما در يكي از خصوصيات بالا افراط دارد، وظيفه شما اين است كه ضمن پاسخ به آن، كودك خود را به حركت در دو جهت ديگر تشويق كنيد. مثلا اگر كودكي بسيار هيجاني داريد، مي توانيد با اطمينان بخشيدن، حمايت، راهنمايي و كمك دقيق او را ياري كنيد تا احساس ايمني كند و كمتر هيجاني باشد.

به همين ترتيب اگر به نظر مي رسد كودك شما هميشه عجله دارد، مي توان تعجيل او را با مهار ملايم و توجه زياد، كاهش داد. بازي كردن با يك كودك فعال او را به تمركز حواس تشويق مي كند و گستره توجه او را افزايش مي دهد.

معمولا خصوصيات شخصيتي كودك مشابه با يكي از والدين و شرايط موجود در خانواده است. حتي گاهي اختلالات در اين زمينه به دليل شايع بودن در اعضاي خانواده طبيعي قلمداد مي شود. اگر حدس مي زنيد كه كودك شما بيش از اندازه آرام و خجالتي يا برعكس پرتحرك و ستيزه جو است مي توانيد از نظر يك مشاور روانشناس در اين زمينه بهره بگيريد. گاهي دوستان هم مي توانند غير عادي بودن آنچه كه به نظر شما معمول مي رسد را گوشزد كنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *