شایع ترین مشکلات رفتاری کودکان

 

دبستانيمادر مهدي از دروغ گفتن هاي زياد دخترش کلافه شده و دردور هم نشيني هاي دوستانه اي که با ديگر مادران دارد از اين مساله به عنوان مشکل رفتاري کودکش ياد مي کند. از طرف ديگر مادر امير از زودرنجي فرزندش شکايت دارد. مادر فرزاد هم…. خلاصه از اين درددلها زياد است. ( مطالبي درباره فرار از مدرسه – هراس از مدرسه – كمروئي -زودرنجي – دروغگويي )

 

کودکان دنياي پر رمز و رازي دارند و به همين خاطر است که محققان علوم رفتاري بيکار ننشسته‌اند . آنها به دنبال ريشه هاي رفتارهاي نابهنجار کودکان و راههاي برخورد درست با آن مي گردند. مشکلات رفتاري کودکان در سنين مدرسه که گاهي نتيجه اجتناب ناپذير فقر، جهل، نابساماني‌هاي خانوادگي و کاستي هاي فرهنگي است، بي ترديد مانع رشد و بالندگي آنان است و به همين دليل پيشگيري و درمان اين مشکلات بي اندازه اهميت دارد. اين مقاله به برخي مشکلات رفتاري شايع کودکان و راههاي مقابله با آن توجه دارد:
فرار از مدرسه
طبق تعريف فرار از مدرسه يعني کودک به قصد مدرسه رفتن از منزل خارج مي شود ولي به جاهاي ديگري غير از مدرسه مي رود و يا پس از ورود و گاهي پس از ماندن مختصري در مدرسه بدون هماهنگي با معلمان از آنجا بيرون مي رود.
بسياري از کودکان فراري از مدرسه احتمالا متعلق به خانواده هاي از هم گسيخته و يا داراي والدين و خواهر و برادران بزهکار هستند. عده اي هم بر اثر تغيير مکرر مدرسه و يا رد شدن از مدرسه بيزار مي شوند. اين مشکل اخير که در پسران بيش از دختران مشاهده مي شود گاهي نشانه اي است از وجود اشکال در برنامه هاي مدرسه و گاهي علامت ناسازگاري کودک است. لذا درمان آن مستلزم اقدام در هر دو زمينه مذکور است.

فرار از مدرسه
هراس از مدرسه
هراس از مدرسه با گريز از آن تفاوت دارد. مدرسه گريزان معمولا به تناوب از مدرسه غايب مي‌شوند و پدر و مادرشان از موضوع اطلاعي ندارند در حالي که در هراس از مدرسه کودک معمولا به طور پيوسته و طي دوره هاي طولاني به مدرسه نمي رود و والدين از نرفتن به مدرسه و ماندن او در خانه آگاهي دارند.
مدرسه گريزان بر عکس کودکاني که از مدرسه هراس دارند معمولاً شاگرداني تنبل اند که به ساير اختلال هاي رفتاري مثل دروغگويي هم دچارند. مطالعات انجام شده نشان مي دهد که هراس از مدرسه در کمتر از يک درصد کودکان مشاهده مي شود.
رايج ترين تصوري که درباره هراس از مدرسه وجود دارد اين است که مادر و کودک به گونه‌اي شديد به يکديگر وابسته اند.
وابستگي شديد کودک اين ترس را در او به وجود مي آورد که امکان دارد براي خود يا مادرش اتفاقي روي دهد و لذا ماندن کودک در خانه نيازها و اضطراب هاي هر دو را برطرف مي کند. سعي در کاهش اضطراب جدا شدن از مادر يا اضطراب محيط واقعي مدرسه در راس فعاليت هاي درماني در اين اختلال است.
کمرويي و انزواطلبي
کمرويي و انزواطلبي از جدي ترين مشکلات کودکان است. انزوا و دوري از دوستان و همسالان در اوايل زندگي کودک را در معرض خطر ناسازگاري هاي بعدي قرار مي دهد کودکان انزوا طلب هر چند براي والدين و معلمين خود هيچ گونه ناراحتي ايجاد نمي کنند. ولي به سبب رنج ناشي از احساس نا امني پيوسته به دنياي درون خويش پناه مي برند و به مرور از اجتماعي شدن فاصله مي گيرند. چه بسا بعضي از آنان به بيماريهاي رواني هم دچار شوند.
کودک منزوي نياز دارد که احساس کند عضو با ارزش يک گروه است او اگر در فعاليت هاي زندگي ارضا شود نيازي به عقب نشيني به ميدان روياهاي خويش نخواهد داشت.
از اين رو براي درمان اين مشکل معلمان و والدين کودک بايد توجه داشته باشند که کودک کمرو و منزوي داراي توانايي ها و شايستگي هاي ويژه اي است که با راهنمايي و تشويق مي‌توان آنها را ظاهر کرد و اين تاثير بسزايي در اجتماعي شده کودک و پيوستن به جمع دوستان دارد.
زودرنجي و حساسيت فوق العاده
حساسيت مبرم کودک به تاييد اجتماعي از سوي افراد مختلف بويژه والدين ، همسلان و معلمان زودرنجي را در او پديد مي آورد. زودرنجي از مشکلات رفتاري رايج بين کودکان دبستاني است.
روان شناسان نقطه اوج حساسيت پسران را سن 11 سالگي و دختران را تا دوره بلوغ مي دانند.
زودرنجي کودک تا حدودي مربوط به تمايل زياد کودک به پذيرش اجتماعي است.
گرايشي که او را شديدا در معرض نگرش هاي بزرگسالان و اعضاي گروه همسن خود قرار مي‌دهد . علاوه بر اين زودرنجي و حساسيت شديد شيوه اي مؤثر براي جلب موافقت و تسليم والدين است . کودک بزودي کشف مي کند که براي رسيدن به هدف خويش دعوا و مرافعه و منفي گرايي سلاحهاي نامناسبي هستند و کمتر نتايج مطلوبي به بار مي آروند در حالي که زودرنجي و ابراز غم و گوشه گيري بعد از مشاهده يک پديده نامطلوب موجب مي شود والدين از اين که کودک خويش را آزده اند احساس ناراحتي کنند و در نتيجه کوشش کنند کارها را بر وفق مراد او انجام دهند. توجه به اين نکته مهم پادزهر زودرنجي کودک است و بعد از مدتي باعث مي شود کودکي که شرطي شده است از رفتارهاي نابهنجار دست بردارد.
دروغگويي
تا 3، 4 سالگي دروغ به مفهومي که براي بزرگسالان مطرح است در کودکان وجود ندارد. اما از 4 سالگي به بعد تدريجاً بر اثر دخالت عوامل محيطي و تربيت نادرست دروغ و دروغگويي به معناي واقعي در کودک شکل مي گيرد و گاه آنقدر شديد مي شود که به صورت بيماري در مي آيد. اين قبيل کودکان به علت جلب تحسين و تمجيد ديگران و فرار از تنبيه يا نارضايتي والدين مخصوصاً نسبت به کارهاي مدرسه به دروغ متوسل مي شوند.
همچنين احساس ناامني در منزل و فقدان محبت والدين سختگيري هاي زياد و مشکلات خانوادگي نيز از عواملي هستند که به دروغگويي کودکان کمک مي کنند. به طور کلي بيشتر دروغها به دليل ترس از مجازات و نيز مورد مخالفت و استهزاي ديگران واقع شدن گفته مي شود.
درمان دروغگويي در رفتار درست با کودکان نهفته است . اگر والدين با فرزندان خود دوست باشند، اگر خانواده کانون عطوفت و مهرباني باشد و همواره راستي و صداقت محور توجه قرار گيرد اگر با تخلف کودکان منطقي برخورد شود و بالاخره اگر والدين خود الگوي دروغ پردازي کودکان نباشند مشکلي در اين زمينه وجود نخواهد داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *