غریبه ها ،تاریکی و رها شدن به کودکان ما چگونه اسیب می زنند
ترس از رها شدن
کودک از نخستین ماههای زندگی ترس از رها شدن را احساس میکند. این هراس نوعی ترس مخصوص است که با ترسی که بعدها احساس میکند متفاوت است؛ اما این ترس از همان روزهای اول تولد کاملا در او وجود دارد. کودک به تماس و ارتباط نیاز دارد و زمانیکه از سینه مادرش شیر میخورد و در آغوش او قرار دارد احساس امنیت میکند و اگر با او تماس برقرار نکند احساس ترس میکند.
از اینرو بهشدت توصیه میشود 14 ماه اول تولد نگذارید نوزاد گریه کند. درحقیقت توجه نکردن به گریه نوزاد، حس تنهایی و ترس از رها شدن را در او تشدید میکند. گریه کردن شکلی از زبان است که نوزاد برای ابراز احساساتش و زمانیکه مشکلی وجود دارد از آن استفاده میکند (گرسنگی، خواب، ترس،…).
ترس از غریبهها
نوزاد طی نخستین ماههای زندگیاش، تقریبا با مادرش رابطه تنگاتنگ و ویژهای دارد و مادر و فرزند یک وجود را تشکیل میدهند، حدود 7 یا 8 ماهگی از استقلالش آگاه میشود و شروع به ساختن شخصیتاش میکند. شکلگیری شخصیت فرایندی است که طی آن کودک خودش را برای جدایی از مادری که او را اغلب هنگام ترس از غریبهها همراهی میکرده، آماده میکند.مثلا کودک 7 یا 8 ماههای با دیدن یک غریبه به یکباره زیر گریه می زند.
این واکنش کاملا طبیعی و ضروری است. این عمل درحقیقت ارزش رابطه مادر و فرزندی را نشان میدهد؛ رابطه تنگاتنگی که طی ماههای اولیه زندگی بین این دو موجود شکل گرفته است، از اینرو ترس از غریبه قدمی در روند رشد و آگاهی از وجود فرد دیگر بهشمار میرود چرا کودک قادر شده قیافه مادر را از دیگران تشخیص دهد .
ترس از تاریکی
کدام کودکی از تاریکی نمیترسد؟ در حقیقت ترس از تاریکی در سنین 2 یا 3 سالگی ظاهر میشود و به اشکال و درجات مختلفی کودکان را تحتتأثیر قرار میدهد. در این سن ترس ناشی از فقدان روشنایی هنوز آگاهانه نیست اما وجود دارد.
بعدها، زمانیکه کودک متوجه میشود که شب به خوابیدن و در نتیجه به جدایی از مادر مربوط میشود، ترس از تاریکی آگاهانه میشود. این دلهره اگرچه موقتی است، مربوط به رها شدن و جدایی از مادر میشود. این احساس در شب تشدید میشود زیرا کودک نمیبیند چه چیزهایی او را در تاریکی احاطه کردهاند.
گردآورنده : سارا گودرزی