اهمیت آموزش فلسفه به کودکان در جهان و ایران

اهمیت آموزش فلسفه به کودکان در جهان و ایران
اهمیت آموزش فلسفه به کودکان در جهان و ایران
امروزه در دنیا به زبان کودکی ،به کودکان فلسفه می آموزند.نگاه مدرن مسائل حیات،امروزه پیشروان علمی دنیا را به این جا رسانده است که باید فلسفه را از دوره دبستان به کودکان تعلیم داد.البته به زبان کودکی.این را به عنوان مثالی عرض کردم برای روشن شدن این مطلب که آموزش و پرورش چه قدر می تواند در آینده کشور اثر بگذارد.(بخشهایی ار سخنان مقام معظم رهبری در دیدار معلمان سراسر کشور)قدرت تمییز،داوری و استدلال،از اهمیت انکار ناپذیری در زندگی فردی و حیات جمعی برخوردار است.نقش این امور را در تفاهم میان آدمیان و در نتیجه نشاندن (( گفتگو)) به جای ((نزاع)) در درون و میان تمدنها نیز نمی توان نادیده گرفت.با وجود این،حتی در گروههای فلسفه دانشگاه ها نیز بسیاری از دانشجویان فاقد قدرت تمییز ،داوری و استدلال هستند.
البته این معضل به کشورهای جهان سوم محدود نمی شود.در کشورهای پیشرفته و کشورهای غربی نیز این امر محسوس بوده است.اما اندیشمندان و فلاسفه این کشورها،مدتی(حدود نیم قرن)است که دست به کار شده اند.در این مدت،تلاشهای بسیاری انجام شده است.در این زمینه مطالعات و تحقیقات بسیاری به عمل آمده و کنفرانسهای متعددی تشکیل شده است و با عنایت به این امر که برای تقویت تواناییهای ذهنی و استدلالی افراد دانشگاه بسیار دیر است ،به این نتیجه رسیده اند که باید این کار را از دوران کودکی آغاز کرد.
بدین ترتیب ،شاخه دیگری از فلسفه متولد شده که ((فلسفه برای کودکان ))نام گرفته است.و از این طریق فلسفه وارد دبستانها و مدرسه های راهنمایی شده است.این برنامه در حال حاضر در بیش از سی کشور جهان از استرالیا گرفته تا ایسلند ، از بلغارستان تا برزیل و از کانادا تا تایوان ،به شانزده زبان در حال اجرا است.پروفسور متیو لیپمن(matthew lipman )بنیانگذار این برنامه است.برنامه او یعنی (فلسفه او برای کودکان جایزه سال 2001انجمن فلسفه را به خود اختصاص داد.این برنامه از طریق یونسکو و انجمن معلمان فلسفه آمریکا تقدیر شده است.لیپمن نویسنده یا نویسنده همکار 26کتاب در فلسفه تعلیم و تربیت است
ظهور الگوی تاملی:
جان دیویی(john dewey ) فیلسوف و مربی قرن بیستم:
در زمان خود به این نتیجه رسید که آموزش و پرورش با شکست روبه رو شده است.چرا که آموزش و پرورش بین محصول نهایی کندو کاو یا تحقیق ،و مضمون خام یا مقدماتی آن خلط کرده و تلاش کرده است تا فقط نتایج مسائل حل شده را به دانش آموزان یاد دهد.،نه خود تحقیق و کند وکاو را.دیویی آموزش و پرورش دوران خود را به عنوان آموزش و پرورش سنتی یا قدیم مورد انتقاد قرار داده است.
دیویی تعلیم صرف دانش مبتنی بر آخرین اطلاعات درباره واقعیات جهان هستی را کافی نمی دانست.و معتقد بود که کودکان نیز همچون دانشمندان به صورت گروهی کار تحقیقی انجام دهند،چرا که کندو کاو و کارهای پژوهشی کلا مبتنی بر مشارکت و همکاری افراد با هم است.بر این اساس،پیشروان روش تاملی ،آموزش و پرورش در قرن بیستم تاکید می کردند که آموزش برای تفکر،باید توام با دقت و به دور از تعصبات و هر نوع حب و بغضی به عمل آید.
اهمیت آموزش فلسفه به کودکان در جهان و ایران
در نتیجه،در نیمه دوم قرن بیستم ،شعار مربیانی که پیشرو بودند،این بود که در مدارس باید تفکر انتقادی آموزش داده شود.تفکری که اصول تجربی یا منطق صوری و حتی منطق غیر صوری را نقض نکند.اما در این میان فقط دیویی بود که از گیلبرت(Gilbert ryie ) شفلر(scheffler )جان راولز(gohon rawls ) و برخی دیگر از فلاسفه تعلیم و تربیت فراتر رفت و آموزش را موثرترین بازوی توانمند یک اصلاح وسیع اجتماعی تصویر کرد.که هدفش اصلاح جامعه در نظامی جهانی است و مردم درآن ،همان طور که بطور طبیعی ایستاده راه می روند ،همان طور هم دموکراتیک زندگی می کنند.در آن مقطع زمانی ،به جزء دیویی هیچ کس خواستار تغییر تمام عیار تعلیم و تربیت نبود.دیویی باز ،بارها خواستار آن شد که معلمان فکر کردن را به دانش آموزان بیاموزند.
ضرورت (( سوال محوری)) در تعلیم و تربیت:
علامه جعفری از جمله دانشمندانی است که معتقد است که تعلیم و تربیت باید رویکردی ((سوال محور)) داشته باشد.به ویژه در عصری که پر کردن مغز دانش آموزان با اطلاعاتی که همواره در حال افزایش و تغییر است ،رویکردی منسوخ به حساب می آید.امروزه تعلیم و تربیتی کارایی دارد که بتواند در ذهن دانش آموزان سوال تولید کند.نه این که با تلاش در جهت ارائه صرف اطلاعات ،تموج افکار او را راکد سازد.
از سویی دیگر،تعلیم و تربیتی می تواند موفق باشد که با ویژگیهای ذاتی انسان از جمله استعدادها و گرایشهای درونی وی،تطابق داشته باشد.یکی از ناب ترین ویژگیهای هر انسان حس کنجکاوی اوست.که از زمان تولد و دوران کودکی خود را هویدا می سازد.
از این رو،یکی از وظایف خطیر نظام تعلیم و تربیت حفظ و سیانت از این ویژگی و پرورش آن در سایه تجربیات مدرسه است.اما متاسفانه برخی نظامهای تربیتی ((پاسخ محور)) به گونه ای عمل می کنند که با افزایش سن و قرار گرفتن بیشتر افراد در معرض تجربیات مدرسه ای ،حس کنجکاوی آنها کم رنگ تر می شود.بنابراین،توجه به رویکرد__سئول محوری))از ضرورتهای تعلیم و تربیت در هر عصری به ویژه عصر حاضر می باشد.ضرورتی که صاحبنظران بزرگ تعلیم و تربیت به اهمیت آن اشاره کرده اند.
علامه جعفری نیز از اندیشمندانی است که به اهمیت سئوال و پرسشگری پی برده و به معلمان و مربیان نیز توصیه می کند که دانش آموزان را با اهمیت سئوال آشنا کنند.و در این زمینه ،چند نکته معقول می تواند برای معلمان و اصحاب تعلیم و تربیت مفید باشد.
– باید شاگردان را عادت دادکه در فرآیند کسب معرفت ،همواره((دلیل برهان)) هر موضوعی را مطالبه نمایند.چنین رویکردی علاوه بر این که منجر به تعمیق معرفت خواهد شد ،می تواند از پذیرش کورکورانه حقایق و معارف جلوگیری نماید.
– در جریان آموزش ،باید معلم فرصتهایی را فراهم کند تا دانش آموزان درباره آنچه آموزش دیده اند ،بیندیشند.ایجاد وقفه هایی در تدریس به عنوان زمان(( انتظار)) زمینه های رویش جوانه های سوال را به وجود می آورد.
– معلم همواره باید با متانت و گشاده رویی با سوالا ت دانش آموزان مواجه شود و آگاه باشد که اعتراف به ندانستن و نشان دادن میل به دانستن ،نه تنها خدشه ای به عتبار او وارد نمی سازد ،بلکه صداقت و اشتیاق وافر را به دانش آموزان منتقل می سازد.
– معلم باید همواره توجه شاگردان را به چهار سوال مهم بشری (من کیستم؟از کجا آمده ام؟برای چه آمده ام؟و به کجا می روم؟)جلب نمایدتامل در این سوالات و تلاش رای پاسخ به آنها مطمئنا اثرات عمیقی بر فرآیند تربیت شخص و حرکت او به سمت حیات معقول خواهد داشت
اهمیت آموزش فلسفه به کودکان در جهان و ایران
آموزش فلسفه به کودکان در جهان و ایران:
نظر به نارضایتی روز افزون در دنیا نسبت به عدم کار آیی آموزش و پرورش قوه تفکر در دانش آموزان و اظهار عدم رضایت از تلقی های موجود نسبت به فلسفه و فلسفه آموزش و پرورش ،امروزه در102کشور دنیا برنامه هایی برای تربیت کودکان به روش فلسفی تدارک دیده شده است. همان طور که در مقدمه آمد آقای لیپمن اولین آمریکایی اولین برنامه را طراحی و در کشور آمریکا به اجرا درآورد و نتایج ارزیابیها نشانگر اثر بخشی بالای چنین روشی است .شاید بتوان ادعا کرد که ایده آموزش فلسفه به کودکان در کشور ما برای نخستین بار توسط آقای خاتمی،البته به طور تلویحی مطرح شد.این امر در سخنرانی مهرماه76 در اردبیل زمانی که وی دانش آموزان سراسر کشور را مخاطب قرار داردو آنها را درگیر یک سوال فلسفی کرد که چرا باید از قانون تبعیت کنیم؟اتفاق افتاد.(الیته در سا ل های اخیر افرادی دست اندکار رشد و گسترش چنین برنامه هایی هستند ولی هنوز به طور رسمی مورد توجه و استقبال قرار نگرفته است.در این زمینه آقای قائدی به صورت آکادمیک در سال 1382این برنامه را بصورت رساله دکترای خود مورد تحقیق قرار داد و کتابهایی نیز در این زمینه به چاپ رسانده است.همچنین چند رساله دکترا در شهرهای اصفهان ،بیرجند و دانشگاه تربیت معلم در حال اجرا است
برنامه فلسفه برای کودکان و نوجوانان تلاش می کند تا به آنها یاد بدهد چگونه انتخاب کنند ،تصمیم بگیرند و داوری نمایند.همچنین برخی دیگر ازهدف های این برنامه عبارتند از:بهبود توانایی تعقل ،پرورش خلاقیت،درک اخلاقی،رشد فردی و میان فردی و توانایی مفهوم یابی از تجربه سهم عمده ای در تسریع علم و تکنولوژی دارند به ویژه این که در چنین برنامه ای کاوشگر علمی به بررسی سوالات ایجاد شده در اجتماع پژوهشی می پردازد.یکی از اهداف عمده آن شهروندانی دمرکراتیک است که می توانند تصمیمات بهتری اتخاذ کنند و داوری منصفانه ای داشته باشند ،در دراز مدت می تواند جامعه کثیری را در همه زمینه ها تدارک ببیند.
رسالت آموزگار فلسفه برای کودکان چیست؟
شرکت آموزگار در مباحث فلسفی یکی از مهارتهای لازم برای معلم فلسفه برای کودکان است که این امر به ممارست وی در هنر مطرح کردن پرسش از کودکان نیاز دارد.اسکار برینیفیر در گفتگو با خبر گزاری مهر اظهار داشته اند که :نمی توان کودکان را وارد یک بحث فلسفی کرد ،مگر این که خود نیز به عنوان یک آموزگار وارد فرآیند تفکر شویم.امروز این باور نادرست شایعه شده است که تنها یک روش برای تدریس فلسفه وجود دارد.و آن این است که آموزگار به عنوان فرد ارائه دهنده اطلاعات تنها فردی است که فکر و فلسفه ورزی می کند.
اهمیت آموزش فلسفه به کودکان در جهان و ایران
این فیلسوف فرانسوی عقیده دارد :در روش فلسفه برای کودکان آموزگار باید در بحث شرکت کند و این امر دشوارتر از پاسخ دادن به سوالات و شیوه تدریس سنتی است.برینیفیر کار آموزگار را ممارست در هنر پرسیدن توصیف کرده و گفت:هنر پرسیدن یعنی شیوه ای که بتوان زمینه ای برای فلسفه ورزی کودکان ایجاد کرد.ایجاد این زمینه برای کودکان باعث می شود دانش آموزان فراتر از بحث شرکت کرده ،مسئله بازی کنند واز اندیشه های وی فراتر از این روند.وی اکنون در حال نوشتن مطلبی درباره ملا نصر الدین است.ایشان داستانهای وی را آکنده از مفاهیم فلسفی می داند که به فرهنگ فرانسوی یا آمریکایی تعلق ندارند.و بیشتر شرقی است.وی دارای تشخیصی طنز آلود و در عین حال فلسفی است.تمام داستانهای ملانصر الدین یک ایده مشترک نهفته است و آن ایده جستجو درک معنا است
نتیجه گیری:
بنا بر آنچه قبلا گفته شد ،به نظر می رسد از جمله وظایف مهم دست اندرکاران و برنامه ریزان آموزشی و پرورشی تاکید بر تفکر انتقادی و بر اساس آن ،اصلاح ساختار نظام آموزشی است ،چرا که تحقق بسیاری از اهداف عالیه تعلیم و تربیت در گروه پرورش ذهنهای خلاق ،تفکر فلسفی،و فراگیری شیوه های صحیح استدلال است.
افزون بر همه این ها نیاز عصر ما که به –عصر اطلاعات-معروف شده است بیش از آن که به حجم اطلاعات مربوط باشد به تناسب اطلاعات و مهارتهای مدیریت ،سازماندهی و پردازش اطلاعات مربوط است.این مهارتها مربوط به سطوح عالی تر تفکربوده و مستلزم داشتن ذهن فلسفی است.همان طور که بسیاری از صاحبنظران ،من جمله،گلیفورد و توماس کوون ،متذکر شده اند،مدارس فعلی ما فاقد برنامه های لازم برای آموزش و تفکر فلسفی و انتقادی و آموزش نحوه صحیح استدلال هستند.این در حالی است که نظام آموزش و پرورش فعلی کشور ما بسیار بیش ازنظامهای آموزشی ممالک غربی از این نقصان در رنج است.
آنچه که نگرانی را افزون می کند،عدم وجود دورنمایی امیدوار کننده است.تاکیرد بر حجم روز افزون اطلاعات در مدارس فرصتی برای تامل و تفکر محتوای آن اطلاعات باقی نمی گذارد.و لذا پیش بینی می شود که ما همچنان مصرف کننده تولیدات علمی ممالک دیگر باقی بمانیم.حال با داشتن این زمینه ها و بر حسب ضرورتها و نیازهای زمان به جاست که در جهت اصلاح نظام آوزشی با تاکید بر محوریت یافتن تفکر انتقادی و فلسفی اقدام شود.
دپارتمان کودک و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا
،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *