راهکارهای کاهش خشونت

راهکارهای کاهش خشونت

والدین در جهت کاهش خشونت کودکان چه کنند؟

از مسائل سنين پيش دبستاني، پرورش كودك جهت مهار كردن محرك‏هاي دروني و هيجاني اوست. اگر شما وقت بيشتري را در اين جهت صرف كرده و كودك را ياري كنيد تا با تمركز حواس و هوشياري، طغيان‏هاي دروني را مهار و از ضربه زدن به كودكان ديگر خودداري نمايدبا مشكلات كمتري از نظر تربيتي و انظباط رو به رو خواهید بود.

در مورد كودكان پرخاشگر و خشن كه ساير كودكان را كتك مي‏زنند، نبايد با خشونت عكس العمل نشان داده و آنها را كتك زد بلكه به او بگوييد:”نبايد دوستت را كتك بزني، اگر از دست او عصباني هستي، به او بگو از دستش عصباني هستي ولي او را نزن “. در واقع از او بخواهيد احساساتش را بازبان و نه با مشت و لگد بيان نمايد.

يكي از راههاي آرام نمودن غريزه‏هاي ضد اجتماعي كودك اين است كه ” عروسك‏هاي كتك خور” در اختيارش قرار دهيد. اين عروسك‏ها را خودتان مي‏توانيد در اندازه نسبتا بزرگي درست كنيد و آماده سازيد تا كودك بتواند غرايز اجتماع ستيز و احساسات آشفته خود را توسط آنها بيرون بريزد.

يكي ديگر از راههاي آزاد سازي اين غرايز كه به سادگي قابل اجراست، بازي با عوض كردن نقش‏هاست. به اين ترتيب به كودكتان بگوئيد:”امروز يك بازي جديد مي‏كنيم. تو بابا يا مامان مي‏شوي و من جاي تو را مي‏گيرم و كودك مي‏شوم. هرچه بگويي من گوش كرده و اطاعت مي‏كنم.”اين بازي جهت آزاد سازي احساسات آشفته بدون هيچ خطري مي‏باشد.

روش آخر، در مورد آزاد سازي اين غرايز، فرستادن كودك به مهدكودك از سن  3سالگي است.در آنجا هم محركات جديدي براي يادگيري بهتر در اختيار كودك قرار مي‏گيرد و با كمك يك مربي خوب، موقعيت‏هاي زيادي جهت آزادسازي احساسات آشفته خواهد داشت.

اگر فرزندانتان متوجه شوند كه شما هميشه عالي و بي‏كم وكاست نيستيد، بلكه به هنگام ارتكاب به اشتباه عذر خواهي مي‏كنيد و در رفتارتان تجديد نظر مي‏نمائيد، در زندگي خود موضع آرام‏تري مي‏گيرند. آنهانيز عذر خواهي كردن و اصلاح اشتباهات خود را مي‏آموزند.

توقعات خود را از كودك ، تدريجا اضافه كنيد. انتظارات زياده از حد، مشكلات جديدي را از قبيل: بهانه‏گيري در غذا خوردن، ترس از تاريكي و حيوانات، كندي در كارها، ناخن جويدن و ديدن خواب‏هاي ترسناك براي كودك به وجود مي‏آورد.

يك كودك داراي استعداد غريزي براي دوست داشتن، اطاعت و احترام گذاشتن به شما نيست. اين شما هستيد كه از بدو تولدش و با گذراندن زمان لازم، بايستي محبّت، اطمينان، احترام و دوست داشتن را در او به وجود آوريد.

به فرزندتان بياموزيد كه “درست “و “غلط”،”خوب “و “بد”،ربطي به احساسات ندارد. احساسات “خوب و بد” وجود ندارد، عمل “خوب و بد ” وجود دارد. بعضي از والدين اجازه بيان احساسات منفي را به فرزندان خود نمي‏دهند و با اين كار در مقابل بيان احساسات مثبت آنها نيز سدي مي‏بندند و نتيجه كلّي اين كار، سركوبي احساسات توسط كودكان خواهد شد.

در سنين پائين‏تر، بايستي كودكان را تشويق نمود تا تمام احساسات، چه خوشايند و چه ناخوشايند را براي والدين بيان نمايند، اما كودك از شش سالگي بايستي متوجّه شود كه ديگران نيز داراي احساسات هستند واو اجازه ندارد با بيان نظرات ناخوشايند خود، احساسات آنها را جريحه‏دار كند.

ممكن است رفتار نامناسب كودكي ما را عصباني كند. اما اگر بروز اين رفتارهاي نامناسب را نتيجه بي اطّلاعي و ناداني او بدانيم، در آن صورت شيوه سخن گفتن و برخورد ما با كودك در رويارويي با چنين موقعيت‏هايي تغيير خواهد كرد و در كودك نيز احساسهاي خوشايندتري برانگيخته خواهد شد.

هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد”اين جمله به گوش ما آشناست و منظور آن را درك مي‏كنيم. اما آيا كودكان نيز مانند ما معني و مفهوم آن را مي‏دانند؟ كودكان زمان و مكان مناسب براي رفتاري را نخواهند دانست مگر اينكه به آنها آموزش لازم در اين زمينه داده شود.

گاهي كودكان به اين سبب ملامت مي‏شوند كه مقررات مربوط به بزرگسالان را رعايت نمي‏كنند. اما بيشتر وقت‏ها علت اين نافرماني اين است كه كودكان به درستي نمي‏دانند كه بزرگسالان از آنان چه مي‏خواهند. روش ما در آموزش و پرورش نبايد چنان باشد كه اطلاعات را كوركورانه به كودكان ياد بدهد. كودكان بايد بتوانند علّت برقراري مقررات و علت لزوم اطاعت از آنها را ياد بگيرند.

گرداورنده: سارا گودرزی

، ، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *