فرزندپروری نوجوان -یکی من رو درک کنه!

فرزندپروری نوجوان -یکی من رو درک کنه!

فرزندپروری نوجوان -یکی من رو درک کنه!

سرزمین نوجوانی

زمان مطالعه : 5 دقیقه

من از وقتی که از حدود یازده سالگی عبور کرده‌ام، وارد مرحله نوجوانی شده‌ام. این مرحله تا حدود هجده یا نوزده سالگی ادامه پیدا خواهد کرد. یعنی من دوره راهنمایی و دبیرستانم را در مرحله نوجوانی سپری خواهم کرد. دنیای ذهنی و جسمی من، در حال یک دگرگونی سریع است. این دگرگونی حدود هشت، نه سال طول می‌کشد. ممکن است در این مدت مشکلاتی را برای شما به وجود بیاورم. شاید در طول این دوره وضعیتی به وجود آید که من نتوانم به دلیل بروز آن مشکلات، از شما عذر خواهی کنم؛ به همین دلیل همین جا از بروز مشکلات احتمالی عذر خواهی می‌کنم. هر چند که باید بگویم در کنار مشکلاتی که به وجود خواهد آمد، شما شاهد رشد بسیار چشمگیر من هم خواهید بود.
من در این مدت، در زمینه انواع توانایی‌ها، به رشد زیادی خواهم رسید. اگر شما قبولم کنید، و با من از در ناسازگاری درنیایید، و ناسازگاری‌های مرا به حساب کینه‌توزی و دشمنی نگذارید، خواهید دید که من به عنوان یک انسان بالغ، می‌توانم در کنار شما، زندگی کرده، هم از زندگی روبه رشد خود بهره بگیرم، و هم به عنوان یک نیروی انسانی ارزشمند، به شما کمک کنم.

فرزندپروری نوجوان -یکی من رو درک کنه!

مشکل ما نوجوانان از آن جایی شروع می‌شود که ما بر اساس یک سنت الهی شروع به رشد کرده و یک تحول سریع را در این سنین آغاز می‌کنیم؛ و این در حالی است که شما مربیان، برای همراهی با این تحول بزرگ به شکل مناسب آماده نشده‌اید. این تحول سریع، بسیاری از شما پدران، مادران، معلمین و کلاً مربیان را نگران کرده و گاه به دلیل این که نمی‌دانید با ما چگونه رفتار کنید، با این تحول، سر ناسازگاری پیدا می‌کنید. گاه با ما احساس بیگانگی می‌کنید. گاه در مقابل ما دچار دستپاچگی می‌شوید. بعضی اوقات نیز با ما شروع به مبارزه و جنگ می‌کنید. بدون این که خود بدانید، می‌خواهید جلوی رشد طبیعی ما را بگیرید. برای بعضی از شما، آن کودک چَشم بگو و مطیع دوره دبستان، بسیار دلنشین‌تر از یک نوجوان سرکش و خودرأی است. شما به شکل ناخودآگاه می‌خواهید مرا به همان دوره کودکی‌ام، بازگردانید. من هم از آن جایی که نمی‌خواهم، و بهتر است بگویم نمی‌توانم، به دوره کودکی خود بازگردم، برای ادامه راهم، ناخودآگاه با شما وارد یک ستیز می‌شوم. من و شما به تدریج شروع می‌کنیم به یک مبارزه؛ مبارزه‌ای برای به دست آوردن یک پایگاه در میان بزرگسالان از طرف من و کودک نگاه داشتن من از طرف شما. بسیاری از شما مربیان گویی خود را برای پذیرفتن من در میان خودتان آماده نکرده‌اید. بسیاری از شما طرحی برای این که مرا به تدریج مانند یک بزرگسال در میان خودتان بپذیرید، در سر ندارید. از این لحاظ به اشکال گوناگون سعی می‌کنید مرا در جای یک کودک حفظ کنید؛ درست مانند کسانی که به دلیل نداشتن امکانات پذیرایی، از مراودات اجتماعی با فامیل و آشنایان خودداری می‌کنند. بدتر از این زمانی است که کسی به دلیل نداشتن این امکانات، شروع کند به جنگ و ستیز و بهانه جویی از آشنایان. چنین فردی به دلیل محدودیت هایی که خود دارد، از دوستان و نزدیکان عیب جویی کرده و آنان را به بهانه‌های مختلف مورد اتهام قرار می‌دهد. بسیاری از شما مربیان با من نیز چنین می‌کنید.

برگرفته از کتاب پدر , مادر , معلم من نوجوانم
نویسنده :مهدی علی مددی
مشاور تربیتی

دپارتمان کودک و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا 

، ، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *