توانبخشی به معلولین

توانبخشی به معلولین

توانبخشی به معلولین توانبخشی عبارت است از کمک به فرد توانخواه و معلول از طریق یک سلسله اعمال پزشکی، آموزشی، اجتماعی و رفاهی به نحوی که وی بتواند بر کمبودهای خود فایق آمده و با حداکثر توانِ ممکن، در گذران زندگی سالم فعالیت نماید و خود را با محیط و اطرافیان منطبق سازد. لذا تمامی اعمالی که در این راستا انجام می گیرد از قبیل آموزش و پرورش فیزیوتراپی، کار درمانی، روان درمانی، گفتار درمانی، ورزشهای مناسب (حرکت درمانی)، هنر درمانی، تقویت حواس، تربیت شنوایی، دارو درمانی و به طور کلی هر آنچه به فرد توانخواه و معلول در رفع محدودیتهایی که معلولیت برای او ایجاد نموده است کمک نماید توانبخشی نامیده می شود.

امروزه برای اعمال توانبخشی در زندگی افراد معلول اهمیت خاصی قائل هستند زیرا بعد از پیشگیری، اعمال توانبخشی می تواند نه تنها از پیشرفت معلولیت جلوگیری نماید بلکه در بسیاری موارد فرد معلول را بر محدودیت خود مسلط نموده وی را برای گذران یک زندگی عادی، و حتی المقدور خودکفا و مفید آماده سازد.

با توجّه به اینکه جامعه همواره پذیرای افرادی با خلق وخوی خوش، شاداب و مؤدب است آموزش این مطلب به افراد معلول که در برخورد با دیگران باید در حد توان باروری گشاده و مؤدبانه برخورد نمایند نیز نوعی توانبخشی است، زیرا این امر کمک می کند تا فرد دلخواه و معلول درگذران زندگی راهی کوتاهتر و آسانتر را طی کند و در حلّ مشکلات با استفاده از روابط صحیح انسانی و همزیستی مسالمت آمیز موفقتر باشد.

متأسفانه برخی از افراد استثنایی در معاشرتها، برخوردی بی تفاوت و متکبرانه دارند که این امر به عدم آموزشهای لازم در محیط های آموزشی باز می گردد. محیطهای آموزشی تنها کافی نیست که مطالب کتب درسی را آموزش دهند. بکله هدف آن است که از کودک استثنایی امروز و جوان فردا افرادی مؤثر، خودکفا و فعّال برای یک زندگی آرام، راحت و موفق تربیت نمایند. لذا در این راستا، کتب درسی و مطالب آموزشی تنها یکی از جنبه های آموزش و پرورش استثنایی است.

توانبخشی به معلولین

برخی از توانخواهان خواسته های خویش را با تحکّم و بدرفتاری مطرح می کنند که نتیجه این برخوردها به زیان سایر معلولان نیز تمام می شود و سبب می گردد که سایر افراد حتی اطرافیان در برخورد با معلول جنبه های منفی رفتار آنان را به خاطر آورند و قبل از هر گونه گفتار یا برخوردی جبهه گیری نمایند. روی خوش و نحوه ی صحیح برخورد با دیگران در ایجاد رابطه صحیح و معقول، بسیار مؤثر است.

در انتهای سلسله ی زنجیره ای پیشگیری و توانبخشی از ایجاد فرصتهای مناسب و برابر برای معلولان باید نام ببریم. و این بدان معنی است که جامعه موظف است برای تمام افراد خود از جمله معلولین فرصتها و امکانات برابر جهت استفاده از تمام مواهب موجود در جامعه فراهم نماید تا از این طریق دمکراسی واقعی و برابری حقوق افراد اجتماع حفظ شده باشد و معلول نیز از امکاناتی برابر و مساوی با سایر افراد با درنظر گرفتن معلولیت و توانمندیش بهره ی کافی ببرد.

پیشگیری، توانبخشی و استفاده از فرصتهای برابر سه رکن از ارکان اعمالی هستند که باید توأمان در رابطه با زندگی معلولین مورد توجّه قرار گیرند.

چه یاد دهیم، چگونه یاد دهیم و چه موقع

اوّلین قدم در تعلیم و تفهیم مطالب، در رابطه با یک زندگی اجتماعی سالم تشخیص این نکته است که کودک در چه مرحله ای از زندگی است و با چه زبانی می توان مطالب را به وی تفهیم نمود. بدیهی است آموزش سیاسی یا هر مطلبی را که بخواهیم به کودکان یا نوجوانان بیاموزیم نحوه ی آموزش در اوّلین مرحله باید با توجّه به سن فراگیرنده و وضعیت فکری و سابقه ی ذهنی او باشد.

مثلا در تفهیم یک مطلب یا موضوع اعم از سیاسی، اجتماعی، مذهبی یا علمی ابتدا باید دید که فراگیرنده کیست. در چه موقعیت فکری قرار دارد، در چه سنی زیست می کند و در چه محیطی پرورش یافته است. نحوه ی آموزش مطالب به کودکان تیزهوش، با نحوه ی تدریس و تفهیم موضوعات به نوآموزان عادی یا ناشنوا نمی تواند یکسان باشد.

لذا این مطلب بستگی به سن نوآموز، میزان درک و فراگیری وی، محیط خانوادگی او و موقعیت زمان و مکان دارد. یکی دیگر از مطالب مهم این است که کودک به تدریج دریابد که هر فردی مشروط بر آنکه خلافکار نباشد مورد احترام جامعه است و هر شغلی که مورد نیاز جامعه باشد محترم است.

از جمله دیگر مسائلی که باید در طی سالهای تحصیل به کودکان و نوجوانان با توجّه به موقعیت سنی آنان آموخت مطالبی درباره ی نظام سیاسی کشور است. هر کشوری نظام سیاسی خاصی دارد و هر جامعه ای با توجّه به نوع حکومتی که دارد از رهبر و گرداننده یا گردانندگانی بهره می گیرد. کودکان و نوجوانان باید بدانند که نوع حکومت چگونه است، دولت یعنی چه؟

مجلس و مراجع قانونگذاری کدامند، قضا و قضاوت چیست و بالاخره آنان باید درباره ی نهادهای مختلف یا لااقل نهادهای مهم جامعه اطلاعاتی داشته باشند و وظیفه خود را نسبت به آنها بدانند. اگر این پایه گذاری صحیح و گام به گام صورت گیرد بدون شک در آینده و سالهای جوانی و بعد از آن نیز، فرد به پی گیری و مشارکت در امور کشور و مسائل سیاسی و جاری جامعه ای که در آن زندگی می کند علاقه مند خواهد بود.

توانبخشی به معلولین

گاه می بینیم که حتی جوانان و در مواردی حتی برخی از مربیان از نهادهای موجود و دستگاهی که در آن تحصیل یا تدریس می کنند بی اطلاعند و نمی دانند که مثلاً وزارت آموزش و پرورش شامل چه نهادهایی است و وظایف این ارگانها و نهادها چیست.

از همان دوران کودکی و نوجوانی و زمان تحصیل در مدرسه، دانش آموزان باید مواضعی را که باید در مقابل دیگر افراد جامعه دارا باشند بشناسند. بدانند با دوستان چگونه رفتار کنند و با دشمان چگونه باشند. زیر بار زور نروند. از حق خویش دفاع کنند، پرخاشگر نباشند و تعدی و تجاوز را نیز نپذیرند، آزادی را محترم شمارند و آزاد و آزاده زیست کنند.

با آوردن مثالهای ساده برای کودکان و نوجوانان با توجّه به موقعیت سنی آنان می توان مطالب مربوط به جامعه را به تدریج برای آنان مفهوم کرد. برای دانش آموزان کم سن و سال می توان محیط مدرسه و مسئولان آن را مثال آورد و گفت که مدرسه خود جامعه ای کوچک است و گردانندگان آن هر یک مسئولیتی دارند و تمامی آنان موظف به رعایت مقررات مربوط به مدرسه هستند و دانش آموزان بزرگتر را می توان با استفاده از بریده ی جراید و استفاده از مطالب و موضوعات موجود در آنها با آخرین اخبار و مسائل مربوط به جامعه آگاه ساخت.

همه روزه یکی از مربیان یا مسئولان مرکز آموزشی می تواند اخبار مهم و موضوعات جالب و قابل فهم نوجوانان را از جراید برگزیده و در تابلوی مخصوصی در مدرسه نصب کند تا همه دانش آموزان از این مطالب باخبر گردند و به تدریج به دانستن مطالب و موضوعات مربوط به محیط زندگی خود علاقه مند گردند. این امر سبب خواهد شد که کودکان و نوجوانان در آینده نیز مسائل مطروحه در جامعه را شخصاً دنبال کنند.

مربیان علوم اجتماعی می توانند با مطرح کردن مسائل جاری جامعه در کلاس و مدرسه و تربیت و ارشاد سیاسی کودکان و نوجوانان به تدریج به آنان بیاموزند که هر کس در جامعه مسئولیتی دارد که باید به خوبی به انجام رساند، حقوق دیگران باید محترم شمرده شود، قوانین و مقررات باید رعایت گردد. فضلیت و عدالت از مسائل مهم جامعه است. تبعیض و خود محوری نادرست و زیان آور است. آزادی نعمتی بزرگ و اسارت و بندگی صفاتی زشت و ناپسند هستند. از طریق تربیت سیاسی و اجتماعی می توان کودکان و نوجوانان را به نظم و انضباط عادت داد. قدرت رهبری و مدیریت را در آنان بیدار و تقویت کرد، آنان را اجتماعی و متفکر بار آورد.

حس مسئولیت را در آنان ایجاد نمود. قدرت تفکر و انتقاد را در آنان بنیان گذاشت. صبر و تحمل و شکیبایی را به آنان آموخت تا در مقابل هر انتقادی ضعیف و زبون نگردند و خویشتندار باشند و بالاخره به آنان تفهیم کرد که حیثیت اجتماعی، شرف آدمی، دین، ناموس و شخصیت فردی بالاترین مقام را در زندگی بشر دارند و همواره باید موارد احترام باشند و انسان برای زیستن صحیح و گذران زندگی سالم باید تابع قوانین باشد، پاکی و اخلاص داشته باشد، صبور و متفکر بوده و درستی و پرهیزکاری را در تمامی امور رعایت کند و از همه مهمتر، به خداوند متعادل توکل کند که «‌توکل به خداوند بزرگترین تکیه گاه برای بشر است».

کودکان استثنایی تألیف محمود پاکزاد

، ، ، ، ، ، ، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *