كودكان بزرگترين معلمان خلاقيت

كودكان بزرگترين معلمان خلاقيت

كودكان بزرگترين معلمان خلاقيت

هنگاميكه نوزادي متولد مي شود و گريه هاي او به صدا در مي آيد، اين فريادها تنها يك مفهوم دارد، چرا؟ نوع خلقت آدمي به گونه اي است كه او پرسشگر به دنيا مي آيد. اوج پرسشگري و خلاقيت در ابتداي زندگي انسان شكل مي گيرد. كودكان با رفتارهاي خود، هميشه آدمي را مبهوت مي كنند؛ چشماني كه دائم در حال جست و جو است و گويش هايي كه منتظر كوچكترين تحريك براي پيدا كردن منبع صدا و اندامي كه با خستگي ناپذيري به هر گوشه اي سرك مي كشد.

يك كودك دو يك يا سه ساله در طول روز از يك ورزشكار حرفه يي بيشتر حركت و بيش از يك نوار ضبط صوت صحبت مي كند. گاهي آنقدر انرژي دارد كه براحتي به خواب نمي رود. انسان با روحيه خلاقي پا به دنيا مي گذارد و تنها اين بزرگسالان هستند كه به واسطه جهل، اين روحيه را نابود مي كنند. در كشورهاي جهان سوم، انسانها بيشتر دوست دارند كه از كودكان، انسانهايي مطيع و حرف گوش كن پديد آورند و براي رسيدن به اين هدف نخستين اقدام، قرباني كردن روح خلاقيت در وجود كودكان است و در همين مرحله مهم زندگي است كه انسان شانس تبديل شدن به يك انسان خلاق را براي هميشه از دست مي دهد، زيرا انسان تنها از طريق پرسشگري است كه مي تواند راه خود را براي رسيدن به تكامل بيابد.

كودكان بزرگترين معلمان خلاقيت

كودكان براي نخستين بار اثبات مي كنند كه انسان ها براي زندگي كردن و شناخت دنياي اطراف خود چقدر در جهل بسر مي برند و ترس از آشكار شدن از اين حقيقت ،فريادهاي بلندي را سبب مي شود و باعث مي شود سوالات مكرر و فراوان كودكان كه با چراهاي فراوان آغاز شود، در مدت زمان كوتاهي بدون شنيدن پاسخ درست در نطفه خفه شود و كودكان آرام آرام تبديل به موجودي مطيع و بدون هدف مي شوند كه تنها در بزرگسالي در آرزوي آن بسر مي برند كه كسي دست آنان را بگيرد و به سر منزل مقصود برساند. براستي كودكان ما در ابتدا بزرگترين شانس را براي داشتن يك زندگي سعادتمند دارا هستند.آنها با سوالات مكرر، در تلاش براي آشكار كردن حقايق زندگي مي كوشند ،اما حيف كه بعد از گذشت چند سال، شاهد آن مي شويم كه ديگر از آن كودك جست و جو گر خبري نيست ! اگر كسي بخواهد به روح خلاقيت دست يابد، تنها كافي است از نزديك نظاره گر رفتار يك كودك چند ساله باشد و حتي روزها لحظاتي هر چند كوتاه با او همبازي شود، در اين مرحله انسان مي تواند خلاقيت را با تمام وجود احساس كند. او مشاهده خواهد كرد كه يك كودك صد بار هم كه به زمين مي خورد، برمي خيزد و در انجام كارها به قدري پشتكار دارد كه هر انسان بزرگسالي را كلافه مي كند. در اين دنيا آنها بزرگترين آموزگاران آموزش دهنده خلاقيت هستند.

دكتر جرج ميدل، برنده جايزه نوبل بيان مي كند: آموزشهاي فعلي باعث مي شود فرصتهاي آموزشي براي كودكان از دست برود، زيرا قدرت آموختن كودك مهم شمرده نمي شود و آموزش درستي به كودكاني كه به آموزش عشق مي ورزند داده نمي شود.

كودكان بزرگترين معلمان خلاقيت

آلبرت انيشتين در خاطرات خود بيان مي كند :” نظريه نسبيت نمي توانسته در دوران بزرگسالي من شكل گرفته باشد. زيرا آدمي در يزرگسالي فرصتي براي انديشيدن به فضا و زمان ندارد.اينها چيزهايي است كه وقتي كودك بودم به آنها فكر كرده ام .” اريك اريكسون، روانشناس بزرگ، از استادي در وجود آدمي نام مي برد كه او را كودك فاتح مي خواند و اريك برن از موجودي درون انسان نام مي برد كه به آن پروفسور كوچولو مي گويد. در همان دوران كودكي، پروفسور كوچولو به جستجوگري مشغول است و در اين زمان تنها بايد شرايطي را براي كودكان به گونه يي برنامه ريزي كرد كه اين پروفسور كوچولو تخريب نشود و همين دانشمند وجود آدمي است كه مي تواند زمينه ساز تبديل يك كودك به دانشمندي عالي قدر و انساني متكامل شود.

يكي از راههايي كه شما مي توانيد سبب جاري شدن رودخانه انديشه كودكان به درياي خلاقيت خود شويد، مشاهده رفتار كودكان و دقت در رفتارهاي جست و جو گرانه آنها است، شما مي توانيد از اين طريق خلاقيت را فرا گيريد. بي شك دانشمندان نيز رفتاري كودكانه دارند و اين همان پروفسور كوچولويي است كه اكنون تكامل يافته است. پس، از امروز به كودكان خود با ديد ديگري بنگريد و تلاش كنيد در مورد آنها علم و دانش خود را افزايش دهيد. علاوه بر آنكه از پروفسور كوچولو چيزهاي فراواني فرا مي گيريد، سعي كنيد راه رشد او را براي هميشه محدود نكرده و او را نابود نسازيد، زيرا بناي يك جامعه سعادتمند با كمك همين كودكان ريخته مي شود.

دپارتمان کودک و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *