اخلاق در محیط خانواده

اخلاق در محیط خانواده

نخستین دنیایی که کودکان ما با آن آشنا می شوند محیط خانواده است. آنها از ما و از خلال هزاران لحظه ی ظاهراً کوچک و کم اهمیت زندگی خانوادگی می آموزند که چگونه رفتار کنند، برای چه چیزی ارزش قائل شوند و از زندگی چه انتظاراتی داشته باشند. کودکان ما اغلب بعضی از مهمترین پیامها را درباره ارزشها و اعتقادات ما زمانی برداشت می کنند که ما به هیچ وجه متوجه آنها نیستیم.یک محیط خانوادگی دوستانه جایی است که تلاش های کودک شناخته می شود و مورد توجه و تشویق قرار می گیرد. جایی که اشتباهات، کوتاهی ها و تفاوت های فردی تحمل می گردد. محیطی که با کودک منصفانه و صبورانه رفتار می شود و وی می تواند با تفاهم و صمیمیت در آن زندگی کند و مورد توجه قرار گیرد.مطمئنا مواقعی پیش می آید که لازم است ما اقتدار پدرانه یا مادرانه خود را در برابر کودکان خود به کار گیریم ولی می توانیم به گونه ای عمل کنیم که این اقتدار به جای سرد و تحکم آمیز بودن، گرم و صمیمانه باشد. ما می توانیم محیط خانوادگی گرمی ایجاد کنیم که افراد آن یار و غمخوار یکدیگر بوده و در عین حال همه بدانند که برای اعمال و رفتارشان حدود معینی وجود دارد. زندگی خانوادگی امروز ما الگوهای کودکان ما را برای زندگی آنها در بزرگسالی می سازد.ما می خواهیم روابط سالمی را با فرزندانمان به وجود آوریم که برای تحمل لحظات اجتناب ناپذیر برخوردهای خانوادگی به اندازه کافی انعطاف پذیر و برای دوام آوردن تا هنگام بزرگسالی ، به اندازه کافی محکم و قوی باشد.ما می خواهیم آنها از دور هم جمع شدنهای خانوادگی در تعطیلات ، حتی پس از آن که خود تشکیل خانواده دادند لذت ببرند. ما می خواهیم آنها را با دید مثبتی پرورش دهیم که به آنها کمک کند جایگاهشان را در جهان پیدا کنند و از آنچه زندگی به آنها عرضه می کند لذت ببرند.

ارتباط متقابل

ما معمولاً روابط متقابل غیرقابل شمارش خود را در زندگی خانوادگی بسیارعادی و بی اهمیت تلقی می کنیم ، در حالی که این روابط می تواند برای توانایی درست کنار آمدن با دیگران اهمیت داشته باشند.همانطور که ما الگوی رفتار فرزندانمان هستیم خانواده نیز نمونه یک واحد اجتماعی است. در بسیاری موارد موقعیت هایی که کودکان ما در اجتماع با آن روبه رو می شوند شبیه به روابطی است که درخانواده آنها وجود دارد. در بحثها و صحبتها و آموزش برای شریک شدن در وسایل و امکانات خانه ، فرزندان ما معنی مسئولیت و چگونگی اعتماد و اتکای به دیگران را می آموزند. از طریق جریانهای عادی زندگی ، به طور مثال مهمانی های کوچک خانوادگی و همیاری کودکان، آنها به راحتی می توانند به تأثیر رفتارشان بر سایر افراد پی ببرند و درک کنند که همبستگی افراد خانواده به یکدیگر عامل مهمی در زندگی آنها است. در واقع آموزش همیاری و همکاری با اعضای خانواده در حالتی دوستانه درس های گرانبهایی به کودکان ما خواهد داد . درباره این که در دنیای بزرگتر چگونه با دیگران کنار بیایند. کودکان هرچه بیشتر و بهتر در کارهای مشترک خانوادگی به کمک عادت کنند، از طرف دوستان، همسایه ها و همکارانشان در بزرگسالی بهتر و بیشتر پذیرفته و دوست داشته می شوند و دنیا در نظر آنها خوشایندتر خواهد بود و چنانچه در زندگی ، بخشش و سخاوت یاد بگیرند ، خود وسیله ای خواهند بود تا دنیا را محل زیبایی برای زندگی کنند.

شبکه عاطفی گسترده

ترکیب خانواده در حال تغییر است. خانواده های بزرگ گذشته کوچکتر شده اند. خانواده های کمتری با پدربزرگ و مادربزرگ زندگی می کنند. با ازدیاد طلاق در زندگی مدرن، برخی خانواده ها حتی از وجود یکی از افراد اصلی خانواده یعنی پدر یا مادر محرومند.صرفنظر از ترکیب خانواده مهمترین مسئله برای کودکان این است که مورد پذیرش و محبت واقع شوند. وجود افراد بزرگسال و مهربان در زندگی فرزندان ما اهمیت بسیاری دارد . کودکان ما از ارتباط دائمی با افراد فامیل یا دوستان خانوادگی بسیار سود خواهند برد. از آنجا که ما نمی توانیم در همه لحظه ها برای فرزندانمان همه چیز باشیم ، در بسیاری موارد وجود دوستان و اقوام با نقطه نظرهای جدید می تواند بسیار مفید باشد. در اینجاست که به اهمیت وجود پدربزرگ ها و مادربزرگ ها پی می بریم. وجود این افراد اجازه می دهد بچه ها خود را تحت حمایت یک نسل عاقل تر و با محبت احساس کنند. بیشتر اوقات پدربزرگ ها و مادربزرگ ها می توانند برای نوه هایشان وقت بیشتری نسبت به وقتی که برای فرزندان خود صرف می کردند داشته باشند.وقتی پای صحبت مادربزرگها می نشینیم بسیاری از آنها از اشتباهات گذشته اشان در بزرگ کردن بچه ها صحبت می کنند. یکی از بزرگترین تأسف های آنان این است که چرا هنگام کودکی فرزندشان وقت بیشتری را با آنها نگذرانده اند. آنها می دانند که بازی کردن با بچه ها و اختصاص قسمت زیادی از وقتشان برای نزدیک شدن به آنها کار با ارزشی است که می تواند به نفع همه خانواده باشد.یک خانواده بزرگ همچنین می تواند محافظ امنی برای بچه های ما به حساب بیاید. هرچه درگیری های اجتماعی بیشتر باشد پیوستگی و نزدیکی اقوام نزدیک در زندگی اهمیت بیشتری پیدا می کند. وجود اقوام نزدیک در زندگی کودکان نعمتی است برای همه افراد خانواده. کودکان گاهی مایل نیستند در مواقعی که به کمک نیاز دارند مشکلات خود را با پدر و مادر خود در میان بگذارند. گاهی نیز به دلیل گرفتاری والدین، دسترسی فوری و آسان به آنها برای هم صحبتی مشکل می گردد؛ در این گونه موارد وجود اقوام نزدیک که با علاقه و احساس مسئولیت می توانند به فرزندان ما کمک کنند بسیار حیاتی است. آن عده از ما که به دلایلی اقوام نزدیک خود را در کنارمان نداریم می توانیم این شبکه را با دوستان خانوادگی خود تشکیل دهیم.ارتباط نزدیک با اقوام و دوستان، دنیای فرزندان ما را وسعت می بخشد. شبکه گسترده ای از افراد بزرگسال که ارتباط عاطفی خوبی با ما داشته باشند می تواند دنیای غنی تری در برابر فرزندان ما قرار دهد. این افراد با جواب دادن به کنجکاوی های فرزندان ما، با پیشنهادات سازنده و جذاب خود این احساس را به آنها می دهند که افراد دیگری غیر از پدر و مادرشان نیز به آنها اهمیت می دهند. از آنجا که هر فردی نقطه نظرها و قریحه خاص خود را دارد ، وجود تعداد بیشتر افراد بزرگسال در زندگی کودکان ما می تواند کمک بزرگی برای موفقیت آنها در زندگی محسوب شود.فامیل دور هم گرد می آیند و بچه ها سرگرم بازی می شوند، بزرگترها به هیجان می آیند و درباره بزرگ شدن آنها، شیطنتها، توانایی ها و محاسن آنها صحبت می کنند، گرچه ممکن است بچه ها از این شلوغی و هیاهو دستپاچه و نگران شوند ولی درعین حال پیام عشق و محبت و تحسین را دریافت می کنند حتی اگر ظاهرا در پی بازی و شیطنت خود باشند. هنگامی که کودکان بزرگتر می شوند ، شرکت کردن در این گردهمایی ها به آنها کمک می کند تا احساس تعلق و ریشه داشتن را درک کنند. احساسی که هنگام بزرگ شدن آنها و زمانی که برای کشف زندگی از خانه و خانواده دور می شوند برای آنها بسیار مفید واقع خواهد بود.گردهمایی های خانوادگی زمان خوبی برای گرامیداشت آداب و رسوم ها، سنت های قومی و فرصتی برای صحبت از گذشته هاست.بچه ها دوست دارند درباره شیطنت های والدین خود داستان هایی بشنوند. از راه این داستانها آنها چیزهای مهم و جدیدی درباره کودکی ما کشف می کنند. این داستانها همچنین می تواند به آنها کمک کند درباره تغییراتی که با زمان به وجود می آید شناخت بهتری پیدا کرده و به این فکر کلی و غیرقابل لمس آنها که خود نیز روزی پدر و مادر خواهند شد معنی ببخشد.مهمانی های خانوادگی به کودکان این شانس را می دهد که ما را تنها در نقش پدر و مادر نبینند بلکه با آشکار شدن وجود دیگری از شخصیت و خصوصیت ما درمهمانیها ما را به عنوان انسانی با ویژگیهای خاص و احتمالا جذاب بیابند. در این مهمانیها بچه ها هنگامی که خود را از امر و نهی ما در امان می بینند زندگی را بسیار شیرین تر خواهند یافت.دور هم جمع شدن های فامیلی در تعطیلات ، همچنین کودکان را متوجه گذشت زمان و این واقعیت که آنها در حال بزرگ شدن هستند می کند. عکس هایی که در این برنامه ها گرفته می شود و مقایسه آنها با عکس های نسل قبل بسیار جذاب و دیدنی خواهد بود.
مهمانی های فامیلی همچنین می تواند زمان مناسبی برای بزرگداشت افرادی باشد که دیگر در میان خانواده نیستند.به هرحال ما مجبور نیستیم همیشه منتظر تعطیلات بمانیم تا از فضایی برای گردهمایی و مهمانی لذت ببریم. گاهی اوقات می توان روزهای معمولی و حتی حزن آور را با برنامه ای ساده به خاطره ای فراموش نشدنی تبدیل کرد. مهم این است که فرزندان ما بدانند می توانند از بودن با خانواده نیز لذت ببرند و لزومی ندارد همیشه درخارج از خانه، تفریح و شادی را جستجو کنند. نوجوانان ما هنگامی که خانواده را در خنده ، تفریح، محبت و صمیمیت ببینند از این که وقت خود را با ما بگذرانند مطمئنا لذت خواهند برد. این امر می تواند بر زندگی آینده ما و فرزندانمان تأثیر بسیار خوبی داشته باشد و موجب شود در نوجوانی، زمانی که تا اندازه ای استقلال را تجربه می کنند برای مشورت و درد دل قبل از هر کس ما را انتخاب کنند و به هنگام تشکیل خانواده ، بهتر و بیشتر رسوم خانوادگی را محترم بدارند.

ارتباط گذشته با آینده

فضای کلی زندگی خانوادگی ما، خاطرات دوران کودکی و نوجوانی فرزندان ما و تجاربی که از این دوران به دست می آورند در زندگی آینده آنها، در ازدواجشان ، یا در روابطشان با سایر افراد و در زندگی خانوادگی خود آنها تأثیر عمیق و کلی خواهد داشت.همانطور که می دانیم کودکان بیش از آنکه از سخنان یا حتی عقاید و ارزشهای مورد احترام ما چیزی بیاموزند رفتار ما را سرمشق خود قرار می دهند. آنچه فرزندان ما از زندگی مشترک با ما می آموزند به عنوان الگو نه فقط بر زندگی آنها که بر زندگی فرزندانشان نیز تأثیر خواهد گذارد. بنابراین ما می توانیم به رفتار محبت آمیز خود به عنوان نوعی زنجیر محبت برای پیوند نسلها بیندیشیم.تقدیم دنیایی پر از دلگرمی، بردباری و تحسین به بچه ها، دنیایی که در آن آنها پذیرش و تأیید ما و رضایت و تفاهم دریافت کنند، دنیایی که بتوانند با صداقت در آن زندگی کرده و در مقابل، انصاف ، محبت و توجه دریافت کنند، می تواند تفاوتی واقعی در زندگی آنها و در چگونگی زندگی همه اطرافیان آنها ایجاد کند.بیایید بهترین ها را برای کودکانمان بخواهیم و در واقع برای همه کودکان و بچه های شهرمان، بچه های کشورمان و بچه های همه دنیا.بیایید تا آنجا که می توانیم کاری کنیم آنها برای این که زندگی بهتری داشته باشند همه تلاش خود را به کار برند.بیایید هر چه می توانیم انجام دهیم تا مطمئن شویم کودکان ما جزیی از آینده ای باشند که ترس، گرسنگی و بی عدالتی در آن جایی نخواهد داشت. آینده ای که در آن هر انسانی در کره زمین عضو خانواده بشریت خواهد بود.بیایید کاری کنیم فرزندانمان، روشنایی های زندگی را ببینند و ما به کمک آنها دنیا را جای زیبایی برای زندگی بسازیم.

منبع:تبیان

، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *