با کودکانمان دوست باشيم

با کودکانمان دوست باشيم

با کودکانمان دوست باشيم

تربيت کودک بدون صرف وقت ممکن نيست. تحقيقات نشان داده است کودکاني که در کنار خانواده وعده هاي غذايي را ميل مي کنند کمتر مبتلا به افسردگي، بدرفتاري و رفتارهاي نامناسب جنسي خواهند شد. اين کودکان توان مغزي بالاتري دارند و در انجام تکاليف مدرسه موفق ترند. مراقبت کردن از کودک به اندازه صرف وقت براي تربيت او اهميت دارد. براي مراقبت بهتر از کودکان مجبوريم محدوديت هايي را در نظر بگيريم. بيشتر والدين گمان مي کنند گفتن کلمه ي «نه» براي ايجاد محدوديت به رابطه ي نزديک آنها با کودکان صدمه مي زند. در حالي که تنها با ايجاد محدوديت هاست که مي توان به رشد شخصيت کودک کمک کرد و او را از بسياري خطرها حفظ نمود.

اهميت محدوديت ها

گاهي ما به عنوان افرادي بالغ سعي مي کنيم در شرايط خطر قرار نگيريم زيرا مطمئن نيستيم که در آن شرايط بتوانيم از خودمان دفاع کنيم. پس چطور مي توانيم کودکان را به صحنه هاي خطر بفرستيم با اين توجيه که نشان دهيم به آنها اعتماد داريم. با کودکان صادق باشيد. وقتي براي وارد شدن به محيطي پرخطر به شما مي گويند: «آيا به من اعتماد نداري؟» صادقانه بگوييد: « من حتي زماني که خودم هم سن تو بودم به خودم اعتماد نداشتم که بتوانم در چنين محيط پرخطري قدم بگذارم. ورود به بعضي از مکانها که در سنين بالا مشکلي ايجاد نمي کند در سنين پايين مي تواند خطرناک باشد. وظيفه من به عنوان والد تو اين است که تو را از موقعيت هاي خطرناک حفظ کنم.» اين جواب، کودک را عصباني مي کند ولي پيام مهم تر دارد: « شما به اندازه ي کافي از او مراقبت مي کنيد و تلاش مي کنيد در خط مستقيم حرکت کند. براي شما راحت تر خواهد بود که آنها را به حال خود رها کنيد ولي اين سختي را به جان مي خريد تا از آنها محافظت کنيد.»

با کودکانمان دوست باشيم

کودکان با علم به اين مسائل ، شما را امتحان مي کنند.

تصور اين که ايجاد محدوديت باعث مي شود کودکان ما را دوست نداشته باشند در ما نسبت به ايجاد محدوديت ها ايجاد شک مي کند. شايد علت اين شک در گذشته ي زندگي ما باشد. همه ي ما در درون خود حامل والديني خوب يا بد هستيم. والدين دروني بر احساسات ما تاثير مي گذارند. آنها قدرت فوق العاده اي دارند. اگر در دوران کودکي مادري داشتيد که صبح زود برمي خاست و براي شما صبحانه اي گرم آماده مي کرد در اين زمان ترغيب مي شويد آنگونه عمل کنيد. والدين دروني ما باعث مي شوند نسبت به کودکان بخشنده باشيم، سخت گيري نکنيم يا برعکس جدي باشيم و خشن برخورد کنيم. آنها ما را نسبت به محدوديت هاي منطقي نابينا مي کنند. اگر پدر و مادرتان در کودکي به شما محبت نکرده اند ممکن است واکنش شما معکوس باشد و نسبت به فرزندان خود بيش از حد محبت نشان دهيد. خيلي مهم است که بدانيم در هر زمان به عنوان والدين پنهاني خود با فرزندانمان گفتگو مي کنيم يا به عنوان والدي که خود انتخاب کرده ايم. چه وقت مشغول ترميم محروميت هاي دوران کودکي خودمان هستيم و چه وقت با بخش بالغ شخصيتمان با آنها گفتگو مي کنيم. خوشبختانه والدين پنهان را مي توان تغيير داد و اثرات آنها را کم کرد. فقط کافي است آنها را بشناسيم و تحت کنترل درآوريم.

شناخت والدين پنهاني

زماني را صرف شناخت والدين دروني خود کنيد. سپس يک والد بهتر باشيد. خاطرات خوب گذشته را به ياد آوريد. خاطراتي که احساس خوبي را براي شما بوجود آورد. اگر تمام وقت والدين بدي را به خاطر مي آوريد نگران نشويد. اين طور تصور کنيد که آنها در مرحله اي از زندگي شما بوده اند تا شما امروز بتوانيد والد بهتري باشيد. حال که ايجاد محدوديت را پذيرفته ايد سعي کنيد قوانيني را در خانه بنا کنيد. در اجراي آنها مداومت داشته باشيد. قوانين وقتي تاثيرگذارند که نتيجه ي عدم اجراي آنها از ابتدا مشخص باشد. براي عدم اجراي قوانين بايد تنبيه هايي را در نظر بگيريد. شايد يک نوع تنبيه براي تمام سنين مناسب نباشد. مثلاً اگر به نوجواني بگوييد به عنوان تنبيه از اتاقش خارج نشود، او حتي از بودن در اتاق لذت مي برد. اين تنبيه فقط مخصوص کودکان زير 7 سال است. گاهي لازم است کاري را که بطور معمول وظيفه ي کودک نبوده به او بسپاريد. مثلاً جارو کردن اتاق يا شستن ظرف مي تواند نوعي تنبيه باشد. از ايجاد محدوديت هاي شديد بپرهيزيد. وقتي کودک را از تلويزيون، کامپيوتر، تلفن، ضبط و ساير وسايل تفريحي محروم کنيد، ديگر حربه اي در دست نخواهيد داشت.

با کودکانمان دوست باشيم

در هر مرحله فقط يک رفتار را تغيير دهيد

براي تغيير رفتار کودکان نيازمند طرح برنامه هستيد. اين برنامه دو بخش دارد:

– چگونگي صحبت با کودک

– مشخص کردن اهداف تغير رفتار

براي تغيير رفتار در کودکان لازم است به گونه اي با آنها صحبت کنيد که احساس شرمندگي نکنند. اگر کودک تصور کند شما به همکاري او نياز داريد بهتر همراهي خواهد کرد تا وقتي که به او دستور بدهيد. «لازم است با تو صحبت کنم. 5 دقيقه وقت داري؟ من مدتهاست که به شلوغي خانه فکر مي کنم. به کمک شما نياز دارم. از تو مي خواهم مسئوليت هايي را به عهده بگيري: لباس هاي کثيف را در سبد لباس ها بريز، قفسه هاي کتاب اتاقت را مرتب کن و … مي دانم که از عهده اين کارها خوب برمي آيي.»  تصميمي بگيريد که قابل اجرا باشد و بتوانيد درانجام آن مداومت داشته باشيد. اگر به کودک بگوييد به ازاي هر لباس کثيفي که روي زمين افتاد، يک هفته پول توجيبي او را قطع خواهيد کرد، اين تصميم درستي نيست زيرا با اولين لباسي که روي زمين باشد خسارت زيادي به او وارد کرده ايد. براي عادت کردن به مقررات به کودک فرصت دهيد.

دپارتمان کودک و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *