مفهوم آزادی

کودکان و مفهوم آزادی و حق انتخاب

در جهان هیچ شیئی آزاد به این معنا که از قانون مبرا باشد وجود ندارد . آزادی به این مفهوم است که ما بتوانیم قانون درست را انتخاب کنیم . یعنی اگر در مورد موضوعی به درستی انتخاب کنیم ، آزادانه آن را برگزیده ایم و از این آزادی ، آزادی دیگری را پیدا می کنیم . اما اگر ما با آزادی خودمان را معتاد کردیم در واقع انتخاب درستی از آزادی نکرده ایم و با این آزادی خودمان را در قید بند دیگری قرار داده ایم .
مقصود از آزادی در دوران کودکی این است که کودک باید بتواتند از محیط و فرصتها و امکاناتی برخوردار باشد که جنبه های وجود خودش را رشد بدهد و در این راه ، نه به خود و نه به دیگران آسیبی نرساند . کودک باید در خصوص برخی خواسته ها مانند خرید از پول تو جیبی ،غذا خوردن ، لباس پوشیدن آنهم به اندازه ظرفیتش آزاد باشد و حق انتخاب داشته باشد.دائما برای کودک موقعیتهایی فراهم کنید تا او بتواند از بین آنها یکی را انتخاب کند وبه محض انتخاب اورا تشویق کنید و از حسن انتخاب او در جلو دیگران تعریف کنید .
” لیوان شیر را پر کنم یا نصفه ” یا ” اول شلوار می پوشی یا پیراهن ”
سعی کنید روزی که فرزند شما می خواهد کاری مختلف و متفاوت انجام دهد و این کار نه بد است نه به کسی آسیب می زند ، آن را انجام دهد .
بیاد داشته باشند با هر بار گفتن “نه” به کودک، یک درجه از اعتماد به نفس او را کاهش می دهید . البته گفتن” نه” در مواردی ضروری است و والدین باید تکنیک “نه” گفتن را بدانندو اجرا کنند .
کودکی که حق انتخاب به او داده نشده بلکه دائما از او بابت انتخابش انتقاد شده آرام آرام به جای آزادی و خود مختاری به مرحله شک و تردید می رسد و به همه چیز شک می کند و به این نتیجه می رسد که در جهانی که انتخاب من تصمیم من و خواسته من بد و غلط است و پدر و مادر هم این موضوع را تایید می کنند پس این جهانی است که من او را نمی شناسم این باعث می شود که از هر موضوع تازه ای وحشت کند و بترسد . بعد کوشش می کند اشتباه نکند چرا که شکست برای او غیر قابل تحمل و قبول است
پدر و مادر ناآگاه با کنترل های بی مورد و بکن نکن های سخت گیرانه باعث می شوند کودک فکر کند احساس و تصمیمش بد است ودر جهانی که خواسته کودک ، احساس و تصمیمش بد و غلط است و با مخالفت پدر و مادر روبروست است . پس کودک این جهان را نمی شناسد و نتیجه این کاربه جای استقلال و آزادی ، شک و تردید است.
این شک و تردید باعث می شود که از موضوع تازه ای وحشت کند و بترسد و به خاطر آن کوشش میکند اشتباه نکند ، شکست برای او غیر قابل قبول و تحمل است نظرو قضاوت دیگران است که اهمیت فوق العاده ای پیدا میکند.
پس من و شما صاحب فرزندی هستیم که ازهر چیز جدید به خاطر اینکه آن را نمی شناسد یا به خاطر خطر، اشتباه و یا شکستی که در کمین هر کاری می بیند، احتمالا آهسته آهسته از کارمی افتد و تصمیم می گیرید که با کارهای تکراری پذیرفته شده عادی و معمولی برای هیچ کس مسئله و مشکلی را بوجود نیاورد .
تنها نگرانی او قضاوت و نظر دیگران خواهد بود . بنابراین همراه این شک و تردید اضطراب و نگرانی و حتی ترس و وحشت بوجود می آید.
این وضعیت کودک را معمولا به دو مرحله افراطی میکشاند : با انزوا و کناره گیری و هیچ کاری نکردن هیچ خطری را متوجه خودش نکندوهمچنین با کمال گرایی (همه کارها باید به بهترین صورت خودش باشد) دهان همه را به جهت هر گونه اعتراضی و سرزنشی ببندد.
حال این انسان کمال گرا که کودکی بوده که چنین آموخته ، دست به تعارف و تظاهر می زند ، پنهان کار می شود ، دروغگو و فریب کار خواهد شد به بیان دیگر برای رسیدن به آنچه که برایشان مهمترین است یعنی آرامش و امنیت و بیرون آمدن از این همه شک و تردید چاره ای جز بازی و فریب نخواهند داشت .

کودک در این حالت وجود خودش را انکار میکند ، حس خودش را رد و نفی می کند، احساس خودش را نادیده می گیرد و فکر و عقیده خودش را کنار می گذارد ، زیرا جهان ، تجربه درونی و شخصی او نیست و باید به قضاوت و نظر دیگران بسنده کند و باید همه چیز و همه کس باشد جز آنچه که هست.
اینگونه انسانها بسیار تنها هستند اگر چه ظاهرا نقش اجتماعی هم ایفا می کند و بجای آموختن از زندگی یا با دیگران می جنگد یا به آنها می چسبد و به آنها چنگ می زند.
پدر و مادر وظیفه دارند اجازه دهند کودک در یک چهار چوبی امن ، کاملا آزاد باشد و بتواند فعالیتهای خودش را انجام دهد و به درک درستی از جهان برسد .
این نکته را مد نظر داشته باشید که با افزایش سن کودک تواناییهایش بیشتر شده همچنین مسئولیتهای بیشتری باید بپذیرد و آزادی های او نیز افزایش می یابد . این روند رشد و تکامل روانی انسان است .

 گردآورنده : سارا گودرزی

، ، ، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *