چگونه با کودکانمان صحبت کنيم تا حرفمان را گوش کنند؟

چگونه با کودکانمان صحبت کنيم تا حرفمان را گوش کنند؟

چگونه با کودکانمان صحبت کنيم تا حرفمان را گوش کنند؟

” چگونه فرزندم را وادار به گوش دادن کنم ؟ ” اين سئوالی است که اغلب والدين آنرا مطرح می نمايند . بچه ها به طور کلی مخالف گوش دادن نيستند ؛ نوزاد صداهايي با زير و بم خاص را ترجيح می دهد و نسبت به آنها عکس العمل نشان می دهد . اگر پدر با لحن آرام مردانه با او صحبت کند ممکن است توجه کند ؛ اما مسلما به سمت صدای مادرش برمی گردد . اين موضوع شايد به اين دليل باشد که او ، در رحم ، نسبت به صدای مادرش شرطی شده است. اين صدای زير مادرانه ، همان صدايي است که همه ما موقع صحبت با نوزادان و بچه های کوچک به کار می بريم . آنچه اين ” صدای خاص ” به يک بچه می گويد ، اين است : ” حالا ، من فقط با تو صحبت می کنم . ” با اين کار ما احتمال گوش دادن را افزايش می دهيم .

توجه کردن کودک حالتی آهنگين دارد . يعنی بين زمانهايي که او در خودش فرو می رود ” نت پايين ” و مواقعی که حواسش با دقت کافی متوجه ماست ” نت بالا ” ، هماهنگی وجود دارد . محققين با استفاده از نوار مغزی ” g.e.e ” نشان داده اند که مغز کودکان در تمام طول روز يک چرخه را – بالا و سپس پايين برای بازسازی – طی می کند و يکی از دلايل بی توجهی پی در پی آنها به توصيه های والدين همين است. پس اگر می خواهيد کودک شما به آنچه می گوييد ، توجه کند اين نکته را به خاطر بسپاريد : يک دستور وقتی با سکوت محاصره شده باشد ، بسيار قدرتمند است . به عبارت ديگر به کودک گير ندهيد. کودک از شکست ناشی از اشتباه کردن و امتحان راه حل های مختلف ، بسيار بيشتر از زمانيکه تحت نظارت يا راه گشايي مستقيم بزرگسال قرار داد ياد می گيرد . وقتيکه او تلاش می کند و با آزمون و خطا به سمت هدفش می رود ، موفقيت نهايی نيز به خود او تعلق دارد ” من انجامش دادم ! خودم انجامش دادم. ” دوره هايي در تکامل کودک وجود دارد که او نمی تواند به حرف پدر يا مادرش گوش کند و آن زمانی است که انگيزه سبقت جويانه در کودک قوی تر از انگيزه های پدر يا مادری است. برای کودکان يک ساله ای که در حال يادگيری ، ايستادن ، راه رفتن و جرات کشف کردن هستند ، گوش سپردن به اخطارهای شما غير ممکن است . ” مواظب باش نزديک پله ها نرو ! ” تنها دروازه اي در دو انتهای پله ها است که می تواند مانعی بر سر راه ميل قوی او برای فتح دنيايش باشد .

چگونه با کودکانمان صحبت کنيم تا حرفمان را گوش کنند؟

در دو سالگی غوغای درونی بر سر انجام دادن يا ندادن کارها – ” اين کار را بکنم يا نه ؟ ” ، بد خلقی را به تنها راه حل عملی تبديل می کند. وقتی کودک چهار يا پنج ساله است ، شکايت معمول مادرها اين است : ” گوشش بدهکار حرف های من نيست انگار اصلا آنجا نيستم ، اما وقتی پدرش می آيد ، طوری رفتار می کند که انگار يک پادشاه حرف می زند ! ” فرويد اين مسئله را ” کشمکش اديپ ” می نامد. کودک آنچه را که می تواند محبت او را جلب کند ، می آموزد ؛ او به سمت مادرش برمی گردد و سعی می کند تا همه چيز را از او بياموزد. قبل از ده سالگی ، کشمکش های درونی ديگری با مهارت های شنيداری کودک 9 يا ده سال همراه مي شود . سردرد ، دل درد و ترس از رفتن به مدرسه ، اغلب نشانه های ظاهری همين تعارض است. در اين دوران بهترين و سخت ترين کاری که می توانيد انجام دهيد ، اين است که گوش دهيد. در نوجوانان پس از پايان هر جدال لفظی ، گوش دادن جای زيادی ندارد.

تلاش يک نوجوان برای استقلال ، آن چنان قدرتمند است که مانع او برای شنيدن می شود . به جای نشان دادن هر گونه عکس العملي ، با او با صدای آرام صحبت کنيد. ” عزيزم ، متاسفانه توی خانه ما وضع اينجوريه ، شايد دوستانت نيمه شب به رختخواب بروند اما اينجا ساعت يازده وقت خاموشيه . اگر نمی تونی خودت رو باهاش هماهنگ کنی ، شايد بتوانيم معامله ای بکنيم امتيازاتی را که ما در اوقات ديگه به تو می دهيم ، نخواهی داشت. ” احتمال اين که صدای آرام شما راه حل مثبتی باشد بی اندازه زياد است ، در اين صورت اعتماد به نفس شما نيز در برابر او از دست نمی رود . يک صدای آرام هميشه قدرتمندتر از يک صدای بلند است. روش ديگری را نيز می توان در مورد نوجوانان اتخاذ کرد و آن اين است که به جای يک پيام انتقادی ، با يک پيام تعارف آميز آغاز کنيد. هر زمان که می خواهيد فرزندتان به حرف شما گوش بدهد ، سعی کنيد با يک رويکرد مثبت مراحل کارتان را پيش ببريد . اين کار آسانی نيست اما برای هر دوی شما دستاورد خوبی به همراه خواهد داشت

دپارتمان کودک و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *