روانشناسی کودکان استثنایی

روانشناسی کودکان استثنایی

مقدمه و تاريخچه

عقب ماندگي ذهني يا به اصطلاح ديگر نارسايي رشد قواي ذهني موضوع تازه و جديدي نيست بلكه در هرد دوره و زمان افرادي در اجتماع وجود داشته اند كه از نظر فعاليت هاي ذهني در حد طبيعي نبوده اند. بخصوص از روزي كه بشر زندگي اجتماعي را شروع كرده موضوع كساني كه به عللي قادر نبودند خود را با اجتماع هماهنگ سازند مطرح بوده است.

اجتماع براي مصلحت، تعصب يا سالم سازي بعضي از اين افراد را تحمل كرده، عده اي را محبوس مي ساخت يا به مرگ محكوم مي نمود.

از مجموعه مدارك به دست آمده چنين استنباط مي شود كه تا قرن 18 اين افراد مورد توجه و لطف نبوده و حتي پزشكان از پذيرفتن و درمان آنان خودداري مي كردند. اصطلاح بيگانه يا خارجي كه به فرانسه ((آدينه)) و به انگليسي (( ايلين)) گفته مي شود براي مجانين و ((الينيست)) براي روان پزشكان و پزشكان معالج اين بيماران از قديم الايام به كاررفته و اين كلمات از ((آلينوس)) لغت يوناني مشتق شده است و علت آن اين بوده است كه عقب ماندگان ذهني را مانند مجانين ، بيگانه از اجتماع مي دانستند.

اگرچه بعداً متوجه شدند كه اين بيماران با محيط و اجتماع بيگانه نيستند بلكه به عمل ضايعات مغزي تماس آنها با عالم خارج تغيير كرده است. بقراط حكيم يوناني نيز به ضايعات مغزي اين افراد اشاره كرده و اختلالات رفتاري و كمبودهاي هوشي آنها را مربوط به اين نوع ضايعات دانسته است.

در قوانين روم قديم، اسپارت ها وحتي رژيم نازي كشتن و از بين بردن افراد عقب مانده ذهني را مجاز مي دانستند . برعكس بعضي مذاهب آسيايي مانند كنفوسيوس در چين كه پيروان آن معتقدند ((آنچه براي خود نمي پسندي به ديگران روا مدار)) و زرتشت در ايران مردم را تشويق مي كردند كه با بيماران رواني و عقب مانده ذهني رفتاري انساني داشته باشند و تا آن جا كه ممكن است به آن ها كمك كنند.

روانشناسی کودکان استثنایی

تا اوايل قرن نوزدهم كتاب يا رساله علمي قابل قبولي در زمينه ي عقب مانده ها و افراد مبتلا به اختلالات رفتاري يا باصطلاح ((ناسازگار)) نوشته نشده بود و به طوري كه قبلاً نيز اشاره شد به اين نوع بيماري ها جنون يا ديوانگي مي گفتند.

در اواخر قرن 18 (1794) روان پزشك معروف فرانسوي كه به حق او را بايد بنيان گذار روان پزشكي جديد ناميد به نام ((فيليپ ئينيل)) به سرپرستي بيمارستان رواني ((بي ستد)) در پاريس كه مخصوص بيماري هاي رواني مردان بود انتخاب شد.

اولين اقدام او بازكردن زنجير از پا و گردن بيماران بود و برخلاف تنبيه و شكنجه، كه درمان بيماران رواني و عقب ماندگان ذهني آن زمان بود، به د لجويي آنان پرداخت و براي آنان برنامه هاي تفريحي و گردشي در نظر گرفت.

اين روش بعدها به درمان اخلاقي مشهور شد زيرا پنيل بود كه زندان را تبديل به بيمارستان كرد. انگيزه و علت تمايل پنيل براي خدمت به بيمارستان رواني اين بود كه يكي از دوستانش دچار كسالت رواني شد و او را به زنجير بسته و به دارالمجانين انداختند.

فيليپ پنيل از ديدن اين منظره سخت متاثر شد و به فكر افتاد كه به نحوي به اين بيچارگان كمك كرده و آنها را از قيد و بند رها سازد. بعداً ((اسكيدول)) برنامه هاي فيليپ پنيل را در بيمارستان رواني ((زنان پاريس)) به مورد اجرا گذاشت.

اولين بار در سال (1801) فيليپ پنيل در كتابي به نام (( رساله ي پزشكي فلسفي درباره جنون شوق و شور)) كه نتيجه 10 سال مطالعات او بوده به چهار گروه بيماريهاي رواني اشاره كرد و عقب ماندگي ذهني را گروهي از بيماريهاي رواني دانست. فيليپ پنيل بيماري هاي رواني را به 4 گروه تقسيم كرد:

ملانكويي يا ماليخوليا

ماني يا جنون شور و شوق (شيدائي)

جنون

عقب ماندگي هاي ذهني .

روانشناسی کودکان استثنایی

در حقيقت اولين دوره توجه به مسائل بيماران رواني و عقب ماندگي هاي ذهني انقلاب كبير فرانسه و برابري حقوق بشر بود و در همين برنامه هاي انقلابي بود كه مراقبت، درمان و آموزش كليه افرادي كه به سن تحصيل رسيده بودند مطرح شد و انقلاب صنعتي دولتها را به تعليم و تربيت كليه افراد كشور موظف كرد و از همين جا مسئله كودكان استثنائي مورد توجه قرار گرفت.

روش پنيل در كشورهاي ديگرطرفداري پيدا كرد به طوري كه ((ويليام تيوك)) روش پنيل را در سال (1796) در انگلستان به مورد اجرا گذاشت. در اوايل قرن نوزدهم پزشك فرانسوي به نام ((ايتارد)) به تربيت كودكي وحشي پرداخت اين كودك توسط دوشكارچي در جنگل هاي ((آويرون)) فرانسه پيدا شده بود.كودك عقب ماندگي بسيار عميق داشت. تكلم را به صورت صداهاي حلقي انجام مي داد و از نظر عاطفي و اجتماعيد محدوديتهاي كامل داشت.

ايتارد تربيت اين كودك را در موسسه كرولالهاي پاريس كه خود رئيس آن بود به عهده گرفت. اگرچه معالجات وي موثر واقع نشد ولي راه جديدي براي پيشرفت در نحوه آموزش و پرورش افراد عادي، عقب مانده هاي ذهني و حتي معلولين كه امروزه آن را روشهاي آموزش رسمي و بصري  مي گويند گرديد.

شاگرد و همكار ايتارد دكتر ((سگن)) در سال (1837) موسسه اي براي عقب مانده هاي ذهني در پاريس ايجاد كرد و در سال (1846) يعني ده سال بعد كتابي به نام درمان اخلاقي بهداشت و آموزش كودكان عقب مانده نوشت و روش ((حواس حركتي)) را  در آموزش كرو لال ها به كار برد. در سال (1848) به امريكا رفت و در سال (1881) يك سال قبل از مرگش كتابي به نام ابلهي و درمان آن با روش فيزيولوژيك نوشت.

يكي از اقدامات مهم ((سگن)) تهيه دستگاه ساده اي بود كه به نام آزمون مهره اي معروف است. اين دستگاه براي آزمايش استعداد كودكان و پرورش ادراكات حسي مانند بينايي و شنوايي به كار مي رود.

در اين آزمون كودك بايد مهره هاي چوبي را كه به شكلها و اندازه هاي مختلف بريده شده اند در محل خودشان كه به همان شكل و اندازه در تخته ي چوبي كنده شده است بگذارد و به همين جهت بعضي به اين آزمون نام آزمون تخته ي چوبي نيز داده اند. لازمه ي اجراي اين آزمون تشبيه شكل و اندازه ي مهره ها با جاهاي خالي در تخته است كه گاه خوبي براي رشد عقلي كودكان مي باشد.

اين آزمون را كه جنبه ي عملي دارد در كودكان خردسال، نابينايان و ناشنوايان مي توان به كار برد و از آن جا كه انجام آن احتياجي به تكلم ندارد و شخص فقط مي تواند با مهارت خود مهره ها را در تخته ي چوبي جاي دهد لذا در همه ي كشورها قابل اجرا است.

نمره ي آزمودني بستگي دارد به سرعتي كه كار را انجام مي داده و تعداد اشتباه هايي كه مرتكب شده است. روش فيزيولوژيك سگن از نظام خاصي برخوردار است. سگن معتقد بود كه رشد عمومي بدن را اعم از قسمتهاي جسماني يا رواني مي توان با روش هاي خاص تربيتي بهبود بخشيد .

روانشناسی کودکان استثنایی

همان طوري كه با فعاليت هاي ورزشي و انجام دادن حركات بدني مي توان به تربيت عضلات اقدام كرد.همان طورهم مي توان با تمرين هاي خاص دقت ، اراده، ادراك و حافظه را تقويت كرد اگرچه كودكان عقب مانده در تمام فعاليتها با كودكان عادي فرق دارند.

كارهاي سنگين باعث شد كه خانم ماريا مونتسوري از ايتاليا به آموزش و پرورش عقب ماندگان ذهني و كودكان كودكستاني پرداخت. در اوايل قرن بيستم توجه به اصلاح نژاد بشر در دستور كار قرار گرفت و تاكيد شد كه 90 درصد عقب ماندگيها به علت عوامل ارثي است لذا موضوع نازا كردن عقب مانده ها به سر زبان ها افتاد و تا سال (1995) در 28 ايالت امريكا به توصيه كميته ي پژوهشي بخش اصلاح نژاد انجمن زادو ولد امريكا نازاكردن عقب مانده ها به صورت قانون درآمد كه به موجب آن هزاران عقب مانده نازا شدند.

بالاخره در قرن بيستم بود كه عقب ماندگيهايي كه به علل اختلالات متابوليكي، نقصهاي كروموزومي ، بيماري هاي مادر در دوران بارداري و عوارض زايمانها و هزاران علل ديگر كه باعث بروز اين عوارض در كودكان مي شوند كشف شد و راه را براي پژوهش و درمان اين افراد هموار ساخت.

در امريكا اگرچه تا سال (1950 ) براي كودكان عقب مانده ذهني از طرف عده اي از اولياي اين كودكان انجمن هايي افتتاح شده بود ولي از سال (1960) به بعد د ستور ((جان اف كندي)) رئيس جمهور وقت برنامه مفصل و دقيقي تهيه و عقب ماندگي ذهني از نظر پزشكي، آموزشي ، روان شناسي، اجتماعي، قضايي توسط متخصصان و كارشناسان مورد مطالعه قرار گرفت و جزء برنامه هاي رسمي دولت شد.

عواملي كه تقريباً باعث شده توجه همه ي كشورها و طبقات مختلف به طرف افراد مبتلا به نارسايي عقلي معطوف شود در سه قسمت : 1ـ ميزان شيوع كودكان عقب مانده  2ـ پيشرفت علوم پزشكي

3ـ اهميت موضوع از نظر اقتصادي و بهداشت رواني مورد بررسي قرار مي گيرد.

امروزه كمتر كسي را مي توان سراغ داشت  كه از دانش روانشناسي بي نياز باشد. اين علم با همه ي جوانب زندگي ما در ارتباط است. مثلاً مي پرسيم: شيوه ي فرزند پروري والدين شما چه اثري در شيوه ي فرزند پروري خود شما دارد؟ بهترين شيوه براي ترك وابستگي دارويي كدام است؟

آيا مردها هم مي توانند به خوبي زنان از نوزادان مراقبت كنند؟

آيا در خواب هيپنوتيسمي مي توان تجربه هاي دوران كودكي را با جزئيات بيشتري به خاطر آورد؟

ابزارهاي مورد استفاده در كارخانه هاي برق هسته يي چگونه بايد طراحي شوند تا اشتباههاي آدميان به حداقل ممكن برسد؟

فشار رواني دراز مدت چه تاثيري بر دستگاه ايمني بدن آدمي دارد؟

آيا در درمان افسردگي ، روان درماني موثرتر از دارو درماني است؟

آيا با استفاده از داروهايي كه انتقال عصبي را تسهيل مي كنند مي توان يادگيري را بهبود بخشيد؟

روانشناسان با اين پرسشها و پرسشهاي بسياري از ا ين گونه سروكار دارند.

روانشناسي در عين حال از طريق تاثيري كه بر قوانين و سياست دولت دارد بر زندگي ما اثر مي گذارد.

قوانين مربوط به تبعيض نژادي، مجازات اعدام، هرزه نگاري، رفتار جنسي، و مسئوليت پذيري افراد در برابر اعمال خود، همه از نظريه ها و پژوهشهاي روانشناختي اثر مي پذيرند.

براي مثال، قوانين مربوط به انحراف جنسي طي چهل و پنج سال اخير دستخوش تغييرات چشم گيري شده اند، زيرا كه بسياري از اعمال جنسي كه در گذشته انحراف به حساب مي آمدند اينك اعمالي ((بهنجار)) به شمار مي آيند، به اين معني كه انبوه كثيري از مردم به آنها دست مي زنند.

به عنوان نمونه يي ديگر، مي توان تاثير صحنه هاي خشونت بار تلويزيون را بر كودكان در نظر گرفت. تنها پس از آن كه پژوهشها شواهدي در مورد زيان بار بودن اين برنامه ها به دست داد، مردم خواستار تغييراتي در برنامه هاي تلويزيون شدند به نحوي كه از ميزان برنامه هاي پر خشونت در اوائل شب كاسته شود.

روانشناسی کودکان استثنایی

با توجه به اين كه روانشناسي به تمام وجوه زندگي ما اثر مي گذارد، شايسته است حتي كساني كه در پي كسب تخصص در اين رشته نيستند آگاهي مختصري از واقعيتهاي بنيادي و روشهاي پژوهش در اين علم  داشته باشند.{روانشناسي} تا 80 سال پيش روانشناسي را مطالعه ي روح و روان و روانشناس را فردي مي دانستند كه رويدادهاي دروني، ذهني و مغزي را مثل تصورات ، خاطرات، افكار و احساسات مطالعه مي كند. طبق اين تعريف روانشناسي شاخه اي از ذهني ترين بخش دانش انسان، يعني فلسفه بود.

اما از اوايل قرن بيستم با پيشرفت سريع دو علم زيست شناسي و فيزيك، روانشناسي نيز مطالعه ي ذهني (زندگي رواني) را كنار گذاشت و بر مشاهده و مطالعه ي رفتار موجودات پرداخت. البته هنوز نيز روانشناسان فرايندهاي ذهني را مطالعه مي كنند اما اين كار را نه به صورت ثبت ادراكات و احساسات بلكه به شيوه عيني و علمي انجام مي دهند.

متاسفانه هنوز در كشور ما بسياري از مردم، روانشناسي را با كف بيني و احضار روح يكي مي دانند و ما مي بينيم كه كتاب هايي با موضوعات فوق، به عنوان كتاب هاي روانشناسي، فروش فوق العاده اي دارند. در حالي كه روانشناسي شاخه اي از علوم زيستي است كه هم به مطالعه عيني رفتار قابل مشاهده مي پردازد و هم به فهم و درك فرايندهاي ذهني كه مستقيماً قابل مشاهده نبوده و بر اساس داده هاي رفتاري و عصب زيست شناختي قابل استنباط است، توجه دارد.

معرفي گرايشهاي روانشناسي

حال براي آشنايي بيشتر با روانشناسي بايد ببينيم گروه هاي گوناگون روانشناسان چه كارهايي مي كنند و رشته هاي تخصصي در روانشناسي كدامند. در حدود 50 درصد افرادي كه در روانشناسي درجات علمي پيشرفت دارند در مدارس عالي و دانشگاهها كارمي كنند. اينان علاوه بر تدريس ، ممكن است بخش عمده ي وقت خود را به پژوش يا مشاوره اختصاص دهند. عده يي از آنان در آموزشگاه ها، بيمارستان ها ، درمانگاه ها، موسسات پژوهشي سازمان هاي دولتي، يا در مراكز تجاري و صنعتي به كار اشتغال دارند. گروهي ديگر نيز سرگرم كار خصوصي مستقل هستند و در مقابل دريافت حق الزحمه ، خدمات خود را به مردم عرضه مي كنند.

تعداد و درصد تخصص هاي گوناگون روانشناسان امريكا با درجه ي دكتري در 1977 و 1987، درصد تغيير طي دهه ي فوق نيز ارائه شده است. اينك به توصيف كوتاهي از برخي حوزه هاي تخصصي در روانشناسي مي پردازيم.

روانشناسي زيست شناختي

اين حوزه ، قلمرو تخصصي افرادي است كه ديدگاه زيست شناختي دارند. روانشناسان زيست شناس كه روان شناسان فيزيولوژي نگر نيز ناميده مي شوند، سعي دارند رابطه ي بين فرايند هاي زيست شناختي را با رفتار كشف كنند.

روانشناسي آزمايشي

اين حوزه قلمرو فعاليت روانشناسان رفتارگرا و شناخت گرا است. اينان با استفاده از روش آزمايشي ، نحوه ي واكنش به محركهاي حسي،ادراك جهان، يادگيري و به خاطر سپردن ، استدلال، و پاسخدهي هيجاني را در آدميان (و جانداران ديگر) بررسي مي كنند.

روانشناسي رشد، روانشناسي اجتماعي، و روانشناسي شخصيت

همپوشي زيادي بين سه حوزه ي روانشناسي رشد، اجتماعي و شخصيت وجود دارد. روانشناسان رشد با رشد آدمي و عواملي كه رفتار را از بدو تولد تا پايان زندگي شكل مي دهند، سروكار دارند. اين روانشناسان ممكن است به بررسي توانايي معيني مثلا نحوه ي رشد زبان كودك در حال رشد يا         دوره ي معيني از زندگي ـ مثلا دوره ي نوباوگي بپردازند.

روانشناسی کودکان استثنایی

فارغ التحصيلان دوره هاي دكتري روانشناسي:

تعداد فارغ التحصيلان دوره هاي دكتري روانشناسي در امريكا در 1975 و پانزده سال بعد در 1990 ، بر حسب رشته ي تخصصي ، درصدها شاخص نسبت فارغ التحصيلان دوره ي دكتري به تفكيك زن و مرد است. بخش عمده ي رشد آدمي، ماهيتي اجتماعي دارد.

روانشناسان اجتماعي به مطالعه ي تاثيري كه تعامل هاي آدمي با ديگران ، در نگرشها ورفتار او دارد، علاقمندند. اين روانشناسان رفتار گروه ها را نيز بررسي مي كنند. تا آنجا كه شخصيت فرآورده يي است حاصل عوامل اجتماعي و رشدي، ناچار روانشناسي شخصيت نيز با اين دو مقوله همپوشي دارد.

روانشناسان شخصيت با مطالعه ي تفاوتهاي فردي در بين آدميان سروكار دارند، و به بررسي شيوه هاي طبقه بندي افراد براي مقاصد عملي و نيز شناخت صفات يگانه ي آنان علاقمندند.

روانشناسان باليني و مشاوره :

در كشور آمريكا بيشترين شمار روانشناسان را روانشناسان باليني تشكيل مي دهند . اين متخصصان سروكارشان با كاربرد اصول روانشناختي در امر تشخيص و درمان مشكلات هيجاني و رفتاري از قبيل بيماري رواني، اعتياد دارويي، و تعارض هاي زناشويي و خانوادگي است. بسياري از روانشناسان باليني به رويكرد روانكاوي گرايش دارند اما گروه در خور توجهي از آنان نيز پيرو رويكردهاي رفتاري ، شناختي و پديدار شناختي هستند.

روانشناسان مشاوره وظايفي مشابه روانشناسان باليني دارند، هرچند معمولاً سروكارشان با مشكلات خفيف تر است، و اكثراً با دانش آموزان دوره ي متوسطه و دانشجويان كار مي كنند.

روانشناسي آموزشگاهي و تربيتي :

با توجه به اين كه آغاز مشكلات شديد هيجاني به نخستين سال هاي دبستان باز مي گردد ، بسياري از دبستان ها روانشناسي را به خدمت مي گيرند كه درس هايي در زمينه ي روانشناسي كودك، آموزش و پرورش ، و روانشناسي باليني گذرانده باشند. روانشناسان آموزشگاهي در زمينه ي ارزيابي مشكلات يادگيري و هيجاني به صورت انفرادي با كودكان كار مي كنند .

روانشناسان تربيتي در زمينه ي يادگيري و تدريس تخصص دارند. اين روانشناسان به جز مدارس معمولاً به استخدام دانشكده هاي علوم تربيتي دانشگاه ها نيز در مي آيند و در زمينه هاي پژوهش در مسائل تدريس يا كمك به تربيت معلمان فعاليت مي كنند.
روانشناسي صنعتي و مهندسي :
روانشناسان صنعتي كه گاهي روانشناسان سازماني ناميده مي شوند، معمولاً در شركت ها كار مي كنند. سروكار اين روانشناسان با مسائلي است از قبيل گزينش افراد مناسب براي مشاغل و تدوين برنامه هاي آموزش شغلي.
روانشناسان مهندسي كه گاه مهندسان عوامل انساني نيز ناميده مي شوند در زمينه ي بهسازي رابطه ي بين آدمها و ماشين ها فعاليت دارند، و كمك مي كنند ماشين ها به گونه يي ساخته شوند كه اشتباهات آدمي به حداقل برسد.
روانشناسي و آموزش كودكان استثنايي كاربرد يافته هاي روانشناسي در رابطه با كودكان استثنايي (تيز هوشان و معلولين جسماني) است. توانايي هاي لازم: زيست شناسي و شيمي در اين رشته، اهميت زيادي دارد و بايد پايه علوم زيستي دانشجوي اين رشته قوي باشد. به همين دليل امروزه دانشجويان اين رشته از بين دو گروه آزمايشي علوم انساني و علوم تجربي پذيرفته مي شوند.
از سوي ديگر آمار و رياضي و زبان انگليسي در اين رشته كاربرد و اهميت زيادي دارد. دانشجوي اين رشته بايد نسبت به اطراف و جامعه خود ديد عميقي داشته باشد تا بتواند ظرافت هاي رفتاري افراد را  درك كند و به ويژگي هاي رواني افراد پي ببرد.
روانشناسی کودکان استثنایی
موقعيت شغلي در ايران :
امروزه روانشناسي با همه جنبه هاي زندگي ما ارتباط دارد و هر اندازه كه جامعه پيچيده تر شود، روانشناسي نيز نقش مهمتري در حل مسائل آدمي به عهده مي گيرد. اين به معناي فرصت هاي شغلي متنوع و گسترده براي فارغ التحصيلان رشته روانشناسي است.
به گفته كارشناسان اين رشته، آينده ي روانشناسي در كشور ما روشن و اميد بخش است و فارغ التحصيلان اين رشته بايد آينده خود را در فردا ببينند . چون كشور ما يكي از كشورهاي در حال توسعه است و بدون بهره گيري از شاخه هاي مختلف روانشناسي نمي توانند توسعه همه جانبه داشته باشد. از سوي ديگر كشور ما، كشور جواني است و امروزه يكي از دغدغه هاي خانواده ها، حفظ بهداشت رواني و بالا بردن سطح دانش فرزندانشان مي باشد كه اين دو مهم نيز به ياري شاخه هاي مختلف روانشناسي از جمله روانشناسي رشد و روانشناسي تربيتي امكان پذير است.
البته در حال حاضر فارغ التحصيلان اين رشته بيشتر جذب آموزش و پرورش مي شوند يا در شركت ها و سازمان ها به عنوان كارشناس روانشناسي فعاليت مي كنند و عده اي نيز به عنوان دستيار متخصص روانشناسي باليني يا روانپزشك مشغول به كار هستند.
دروس عمومي و تخصصي روانشناسي كودكان استثنايي
دروس مشترك در گرايش هاي مختلف روانشناسي :
روانشناسي عمومي، علم النفس از ديدگاه دانشمندان اسلامي ، آمار توصيفي ، فيزيولوژي عمومي، كليات فلسفه، مباني جامعه شناسي، روانشناسي احساس و ادراك ، متون روانشناسي به زبان خارجي، آمار استنباطي ، روش تحقيق در روانشناسي، روانشناسي فيزيولوژيك، روانشناسي تجربي، روانشناسي رشد، روانشناسي يادگيري، روانشناسي تربيتي، روانشناسي اجتماعي، روانسنجي، انگيزش و هيجان، شخصيت، آسيب شناسي رواني، بهداشت رواني ، روانشناسي مرضي كودك، تاريخچه و مكاتب روانشناسي .
دروس تخصص گرايش روانشناسي استثنايي:
روانشناسي مشاوره و راهنمايي، نظريه ها و كاربرد آزمون هاي شناختي، روانشناسي كودكان تيزهوش و روش هاي آموزش آنها، روانشناسي كودكان عقب مانده و روش هاي آموزش آنها، اختلالات تكلم و گفتار درماني، روانشناسي تدريس به كودكان ناشنوا، روانشناسي تدريس به كودكان نابينا، متون روانشناسي كودكان استثنايي به زبان هاي خارجي، بهداشت رواني كودكان استثنايي و خانواده ، زمينه پيشگيري از تولد كودكان عقب افتاده، روانشناسي كودكان ناسازگار، روش هاي تغيير و اصلاح رفتار كودكان، سمينار مسائل كودكان استثنايي در جهان و ايران، پژوهش هاي علمي در روانشناسي و آموزش كودكان استثنايي.
دانشگاههاي پذيرنده:    اصفهان، الزهرا (س)ـ تهران، بوعلي سيناـ همدان، بين المللي امام خميني (ره)ـ قزوين، تهران، تبريز، تربيت معلم تهران، شهيد چمران ـ اهواز، شيراز، علامه طباطبايي ـ تهران، فردوسي ـ مشهد، شاهد ـ تهران ، سيستان و بلوچستان ـ زاهدان ، شهيد بهشتي ـ تهران، محقق اردبيلي ـ اردبيل، سمنان ، موسسه عالي غير انتفاعي و غير دولتي طبرستان ـ چالوس .
مقاطع تحصيلي:    كارشناسي
دوره ها:    روزانه ، شبانه
دانشگاه :     دولتي ، غير انتفاعي ، پيام نور
گرايش ها:    عمومي ، باليني ، استثنايي ، صنعتي و سازمانيبا توجه به بررسي گرايش ها و تخصصهاي روانشناسي لازم است كه روانشناسي كودكان استثنايي كمي وسيعتر بررسي شود.
بررسي كودكان استثنايي
مطابق آمار تائيد شده سازمان هاي بين المللي از جمله يونسكو تعداد تقريبي افرادي كه به لحاظ تفاوتهاي محسوس فردي نياز به برنامه هاي آموزشي ويژه دارند در هر جامعه بين 10 الي 15 درصد مي باشد. البته اين تعداد شامل افراد عقب مانده ذهني ، تيزهوش و سرآمد، نابينا و نيمه بينا، ناشنوا و نيمه شنوا، ناسازگار ، معلول جسمي و حركتي ، داراي اختلال يادگيري و غيره مي باشد.
بطور كلي طبق بررسيها و تحقيقات صاحبنظران آموزشي و محققان آموزش و پرورش استثنايي بطور متوسط حدود 12 درصد از كودكان و دانش آموزان سنين مدرسه رو ( 6 الي 17 سال) بشرح زير بنحوي نياز به بهره گيري از برنامه هاي آموزش ويژه دارند. 1ـ كساني كه داراي ناتوانيهاي تكلمي هستند.
2ـ گروه ناسازگاران هيجاني و اجتماعي                         3ـ گروه عقب ماندگان ذهني
4ـ گروه كودكان سرآمد                                               5ـ گروه نابينايان (نيمه بينا و نابينا)
6ـ گروه معلولان جسماني                            7ـ گروه ناشنوايان و سخت شنوايان
8ـ دانش آموزاني كه داراي اختلالات خاص يادگيري هستند.
9ـ گروهي كه داراي بيماري هاي ويژه اي هستند (چون صرع) . در كشور ما تعداد كودكان و دانش آموزان سنين مدرسه رو كه نياز به برنامه هاي ويژه دارند با در نظر گرفتن حدود 17 ميليون دانش آموز، حداقل 1700000 نفر خواهد بود.
تقريباً طبق آمارهاي مختلف بين 1 تا 2 درصد جمعيت كشورها را كودكان با بهره هوشي كمتر از هفتاد يعني افراد عقب مانده تشكيل مي دهند. با توجه به اين آمار ، اگر جمعيت ايران را 60 ميليون حساب كنيم در حدود تا يك ميليون نفر عقب مانده ذهني خواهيم داشت. با توجه به آمار فوق كمتر معلمي ممكن است يكي 900000 دو نفر از شاگردانش نيازمندي خدمات ويژه آموزش نباشند. در مورد آموزش همگاني در رابطه با پيشگيري از معلوليت و عقب ماندگي ذهني بايد متذكر شد كه آموزش عمومي نقش مهمي در پيشگيري اوليه بازي مي كند، مثلاً در مورد واكسيناسيون تا زماني كه آموزش عمومي صورت نگيرد و ميزان آگاهي مردم افزايش نيابد و افراد جامعه از وجود وسايل پيشگيري اطلاعي نداشته باشند هر قدر هم برنامه هاي بهداشتي صحيح پياده شده باشد، باز ممكن است نتيجه ي مطلوب حاصل نشود.
بايد به مردم آموخت كه معلوليت بلايي آسماني نيست، بلكه يك معلوليت است و مي توان با روش صحيح از قبيل كاستن ازدواج هاي خويشاوندي، مشاور ژنتيك و ديگر مسائل از شدت آن كاست. در اين مقاله بعد از ارائه ي تعاريف مربوطه ، علل عقب ماندگي ذهني توضيح داده مي شود و راهكارهاي پيشگيري از بروز اين نوع معلوليت ارايه مي گردد.
روانشناسی کودکان استثنایی
عقب ماندگي ذهني طبق تعريف ((تردگلد)) محقق آمريكايي ، عقب ماندگي ذهني عبارت است از ((رشد ذهني كه شخص را در تطابق يا سازش با محيط خود ناتوان ساخته بطوريكه بدون نظارت و كمك غير قادر به زندگي نمي باشد. )) بنا به تعريف ((سازمان بهداشت جهاني)) عقب ماندگي ذهني عبارت است از ((رشد ناقص يا متوقف شده ذهني)) (غير از عقب ماندگي ذهني شديد) كه شامل عقب ماندگي هوشي بوده و به نوع و درجه اي است كه حساس يا ملزم به درمان طبي يا ساير مراقبت ها و تعليمات مخصوص بيمار است. ((پياژه)) روانشناس سوئيسي تعريف هوش و عقب ماندگي ذهني را اين طور بيان مي كند البته در بسياري از موارد مشاهده مي گردد كه ازدواج خويشاوندي صورت گرفته، ولي ناهنجاري مشاهده نگرديده به آن دليل است كه ضايعه اي در سلامت اين خانواده در نسل هاي گذشته بوجود نيامده و يا اينكه ضايعه به قدري ضعيف و ناچيز است كه قدرت بروز نمي يابد.
لذا ازدواج خويشاوندي يا هم خوني موردي نيست كه به طور صددر صد به بروز ناهنجاري منجر گردد. بلكه فقط احتمال بروز ناهنجاريها يا معلوليت را زياد مي كند. تحقيقات گوناتگوني كه تاكنون روي ازدواجهاي خويشاوندي انجام گرفته است دقيقاً مويد اين نظر است. درصد بسياري از عقب ماندگان ذهني را كساني تشكيل مي دهند كه والدين آنها با يكديگر خويشاوند بوده اند. زيرا برخي از بيماري هاي ارثي توسط پدر و مادر از طريق ژن به فرزندان آنها منتقل مي شود و باعث كوري، كري، فلج و انواع بيماري هاي ذهني و رواني و انواع عقب ماندگي ها مي گردد.
اين مسئله از طريق ازدواجي كه بين دو خويشاوند صورت گيرد احتمال وقوع بيشتري دارد زيرا شايد هردو ، ناقل ژن معيوب باشند لذا بهتر است در روستاها و جوامعي كه معتقدند عقد دختر عمو ، پسرعمو در آسمان ها منعقد شده، اين مسئله را به نحوي حل كرده كه تعصب غلط را كنار گذارده و در مورد ازدواج خويشاوندي با يكديگر، با دقت بيشتري اقدام نموده و حداقل قبل از آن با متخصصين ژنتيك مشورت نمايند.
پيشگيري از بروز معلوليت و عقب ماندگي ذهني عليرغم برنامه هاي گسترده اي كه در امر پيشگيري از معلوليت در سطوح گوناگون در جوامع مختلف اجرا مي گردد. متاسفانه گويي هيچگاه نبايد منتظر ريشه كن شدن بروز اينگونه نقيصه ها در ابناي بشر بود و يا حداقل اينكه تا كنون قدمي اساسي در اين راه برداشته نشده است به همين دليل به منظور كاهش مشكلات در رابطه با بروز نقيصه هاي جسمي و ذهني، معمولاً در هر جامعه به دو اقدام اساسي مي پردازند.
قدم اول : سعي و كوشش هرچه بيشتر در امر پيشگيري از معلوليت و جلوگيري از بروز نقايص ذهني. قدم  دوم : ايجاد امكانات لازم رفاهي و توانبخشي براي معلولان و خانواده آنها. در طي اقدامات پيشگيري، برنامه بدين روال است كه معمولاً تعدادي از متخصصين در پي كشف علت معلوليت بوده، پس از كشف آنان با در اختيار گذاردن راه حلها و رهنمودهاي لازم از طريق كتب، مقالات مندرج در مطبوعات برنامه هاي راديو تلويزيوني و غيره به جامعه و سازمان دهي ذيصلاح سعي مي كنند در صد بروز اينگونه عوارض را تا حد امكان كاهش دهند.
همچنين ايجاد امكانات رفاهي و توانبخشي مناسب در اقصي نقاط كشور جهت ادامه خدمت به كودكان معلول و خانواده آنهاست تا كليه معلولين و نيازمندان به امر توانبخشي بتوانند با برخورداري از شرايط مساوي امكانات تا حد ممكن از بند معلوليت رسته به خودكفايي و زندگي مستقل نائل آيند. اولياي كودك عقب مانده بايد محدوديت هاي او را قبول نموده و مطابق گنجايش محدود او رفتار نمايند. آنها بايد از توقعات زيادتر از ظرفيت كودك بپرهيزند و به خصوص به اين موقعيت كه كودك قادر به پيشرفت درسي همانند ساير كودكان همسال خود نخواهد بود پي ببرند.
موفقيت كودكاني كه ضريب هوشي ميان 50 تا 80 دارند به مقدار زيادي بستگي به سلامت عاطفي آنها دارد. اگرچنين كودكي احساس اعتماد به نفس داشته و اوليا را پشتيبان خود بداند و احساس كند كه آنان انتظار بي اندازه از او ندارند قادر به سازگاري با مشكلات محيط خواهد بود پذيرش اين حقيقت كه كودكان عقب مانده از نظر پيشرفت فكري و اجتماعي محدودند، كليد سلامت رواني آنها مي باشد.
در زمينه مسايل آموزشي دو راه حل براي مشكلات كودكان كه به نحو خفيف عقب مانده هستند وجود دارد در مدارس بزرگ كلاس هاي مخصوص كه بتوان متن درس و روش تدريس را با مقدار استعداد اين كودكان تطبيق داد، بسيار مورد نياز است.
موضوعات نه تنها بايد داراي نفع فردي باشد بلكه لازم است از لحاظ اجتماعي نيز براي آنان مفيد باشد، در مدارس كوچك كه نمي توان كودكان عقب مانده رادر كلاسهاي مخصوص تعليم داد، بايد توجه فردي به كودكان بشود بدين معني كه آموزگار حتي الامكان سعي كند كه به كودكان عقب مانده بيشتر رسيدگي نمايد و روش تدريس خود را به نحوي با استعداد آنان تطبيق دهد.
اميد است كه مردم با شناخت علل و رضايت مسايل در جهت پيشگيري از بروز معلوليت ها اقدام نموده و در آينده شاهد كاهش هرچه بيشتر تعداد عقب ماندگان ذهني در جامعه باشيم. همچنين نگرش افراد جامعه و نحوه برخورد با معلولان بويژه عقب ماندگان ذهني به طور مثبتي تغيير يابد و آنان را جزيي از افراد اين جامعه بدانيم .

روانشناسی کودکان استثنایی

در مدرسه چه كسي از من حمايت مي كند؟
ـ چه نوع دانش آموزماني به خدمات و امكانات ويژه در مدرسه نياز دارند؟ ـ چه وقت لازم است برنامه هاي آموزشي ، محتواي دروس و تقسيم بندي موادي درسي بر اساس آهنگ رشد توانايي و نيازهاي دانش آموزان تغيير يابد؟ ـ دانش آموزان مناطق محروم به منابع مادي بيشتر، معلمان قوي تر و برنامه هاي آموزشي غني تري نيازمندند.هرسال در اولين روز مهر ماه ميليونها دانش آموز با نگاههاي درخشان و چهره هاي شاداب و مشتاق قدم به مدرسه مي گذارند و پدران و مادران نيز به اميد دريافت آموزش و پرورش مطلوب دعاي خير خود را بدرقه راه نوگلان زندگي خود مي سازند.

تماشاي اين كودكان و نوجوانان در حياط مدرسه، در صفوف مرتبي كه براي ورود به كلاس بسته مي شود وشباهت ظاهري آنان در صر صف و در هر كلاس، از نظر پوشش و قد و قامت اين شبهه را در بيننده ايجاد مي كند كه آنان در زمينه هاي ديگر نيز به هم شباهت دارندو بخصوص همگي مشتاق و آماده يادگيري دروس و تابع مقررات و انتظارات مدرسه هستند و لذا اگر خود بخواهند، دانش آموزمان موفقي خواهند بود اما در حقيقت از همان اولين روزهاي مدرسه بخوبي مشخص است كه در هر كلاس و در هر گروه سني بسياري از كودكان به رغم هوش و استعداد، به دليل شرايط فردي و كمبودهاي خانوادگي و فرهنگي نخواهند توانست از فرصتهاي آموزشي بهره مند شوند و در بسياري از مواقع بيش از اين كه سال تحصيلي به پايان برسد عده اي از دانش آموزان با عنوان عقب مانده تحصيلي، منزوي، پرخاشگر، بي انگيزه، بازيگوش و . . . از كاروان عقب مي افتند.
سابقاً واكنش نظام هاي آموزشي در مقابل خيل كودكان ناموفق ابراز تاسف و دلسوزي بود، زيرا فرض بر اين بود كه مدرسه در جست و جوي برقراري عدالت اجتماعي فرصت هاي يكساني را در اختيار همه ي دانش آموزان قرار مي دهد و اگر دانش آموزي نتوانست خود را با انتظارات و برنامه هاي مدرسه كه براي همه يكسان است وفق دهد، مساله مربوط به خود اوست. امروزه خوشبختانه نگرش نظام هاي آموزشي در مورد اين قبيل كودكان و به طور كلي در مورد اهداف و برنامه هاي آموزشي و پرورشي كاملاً تغيير كرده است.
در دنياي امروز يكي از مهم ترين هدفهاي آموزش همگاني سازگار كردن مدرسه با انتظارات و نيازهاي فردي و گروهي دانش آموزان است و لذا انتظار مي رود ه مدرسه خدمات و امكانات خاصي را براي استفاده ي افراد و گروه هايي فراهم سازد كه در صورت عدم وجود اين قبيل خدمات نخواهند توانست از فرصتهاي آموزشي و پرورشي بهره مند شوند.
الف ـ خدمات حمايتي مدرسه. در مدارس بسياري از كشورها براي مقابله با مسائل و مشكلات دانش آموزاني كه دچار مشكلات يادگيري يا رفتاري هستند، اقدامات و روشهايي به كار گرفته مي شود كه تحت عنوان خدمات حمايتي يا پشتيباني ناميده مي شود. اين نوع خدمات در جهت سازگار ساختن مدرسه با نيازها و انتظارات گروه هاي مختلف شاگردان به شرح زير به كار گرفته مي شود:
1ـ دانش آموزاني كه داراي مشكلات يادگيري هستند. بر اساس پژوهش هاي انجام شده معمولاً حدود 10 تا 12 درصد از دانش آموزان دچار نوعي مشكل يادگيري هستند. دانش آموزان ديرآموز، كودكان بي قرار، شاگردان كم انگيزه يا آنان كه توانايي تمركز محدودي دارند و يا كودكاني كه به علت غيبتهاي مكرر يا به دليل بيماري والدين يا دلايل ديگر از ساير همسالان خود عقب افتاده اند جزو اين گروه از دانش آموزان به شمار مي آيند.
در بسياري از كشورها پس از تشخيص اوليه مشكلات اين نو ع دانش آموزان به توسط مشاوران يا روان شناس مدرسه از اقدامات و روشهاي خاصي استفاده مي شود و كودكان به صورت فردي يا گروهي مورد حمايت قرار مي گيرند. در كشور فرانسه برنامه هاي پشتيباني و حكايت از دانش آموزان به صورت اقدامات پيشگيرانه از دوران كودكستان و كلاسهاي آمادگي آغاز مي گردد و گروه هاي سه نفره ي مشاوران كه شامل روان شناس مدرسه، مربي بازآموزي و متخصص تعليم و تربيت هستند در كودكستان ها حضور مي يابند و با مشاهده ي كودكان و صحبت و تبادل نظر با مربيان كلاس ها، كودكاني را كه پيش بيني مي شود به علت رفتار و واكنش هاي خود ممكن است بعدها در مدرسه دچار مشكلات درسي يا ناسازگاري شوند زير پوشش اقدامات حمايتي قرار مي دهند.

روانشناسی کودکان استثنایی

در دبستان معمولاً با دانش آموزاني كه دچار مشكلات يادگيري اند به صور فردي برخورد مي گردد. اين قبيل كودكان مي توانند در ساعاتي از روز آموزش انفرادي خاصي را بسته به وضعيت درسي و كمبودهاي خود دريافت دارند و در صورت وجود اختلالات عميق شناختي يا رفتاري از مداخله و كمك متخصصان و همكاري نهادهاي خارج از مدرسه بهره مند شوند.
در فرانسه اقدامات حمايتي آموزشي و پژوهشي معمولاً حول سه محور زير صورت مي گيرد: ـ مشكلات شناختي   ـ اختلالات رفتاري ـ مشكلات مربوط به جذب دانش آموز در گروه و مشاركت اجتماعي. براي مقابله با مشكلات دانش آموزان دسته اول كمكهاي تقويتي يا جبراني در مدرسه يا خارج از ساعات درسي به آنان ارائه مي گردد. دانش آموزاني كه دچار اختلالات عاطفي يا ناسازگاري هستند مي توانند از خدمات مشاوره و روان درماني استفاده كنند.
در زمينه ي كمك به جذب دانش آموز  در گروه و دخول اجتماعي نيز خدماتي در زمينه ي مشاوره اجتماعي  حرفه اي در مدرسه وجود دارد. در كشور بلژيك خدمات حمايتي براي دانش آموزاني كه دچار مشكلات يادگيري ناشي از كمبودهاي حسي ـ حركتي، عاطفي يا اختلالات دستگاه عصبي هستند به صورت كلاس هاي تطبيقي ارائه مي گردد.
بدين ترتيب كه در هر مدرسه يك كلاس تطبيقي به توسط معلم مجربي كه آموزشي خاص براي اداره ي چنين كلاسي را دريافت كرده است تشكيل مي شود. فعاليتهاي كلاس فوق زير نظر استاد آموزشي و تربيتي مدرسه كه شامل مدير، معلم كلاس، معلم تطبيقي و در بسياري از مواقع نماينده “مركز خدمات پزشكي ـ رواني ـ اجتماعي ” منطقه ي آموزشي است، تنظيم مي شود و اين ستاد محتواي درسي، تمرينات لازم و مدت استفاده از كلاس تطبيقي را براي هريك از دانش آموزاني كه دچار مشكلات خاص يادگيري هستند، تعيين مي كند.
فعاليتهاي آموزشي كلاس تطبيقي بر اساس كمبودهاي دانش آموزان در محيط صميمي و با ايجاد رابطه هاي مثبت ميان معلم تطبيقي و شاگردان دنبال مي گردد، حضور شاگردان در اين قبيل كلاسها هرگز بيش از حداكثر دو ساعت در روز نيست و دانش آموزان بايد بتوانند ساير فعاليتهاي آموزشي و تربيتي را به همراه هم كلاسيهاي خود و در كلاس معمولي دنبال كنند.
شاگرداني كه  دچار اختلالات عميقتر از نظر شناختي يا رفتاري هستند مي توانند از كودك مشاوران و متخصصان در داخل يا خارج از محيط مدرسه استفاده نمايند. برنامه هاي كلاس تطبيقي، روش هاي مورد استفاده و نحوه ي پيشرفت دانش آموزان در زمينه هاي درسي و غير درسي به طور مستمر به توسط ستاد تربيتي فوق مورد ارزشيابي قرار مي گيرد.
در برخي از كشورها از جمله كانادا براي دانش آموزان دوره ي راهنمايي و دبيرستان كه دچار مشكلات يادگيري يا ناسازگاري هاي رفتاري هستند شرايطي فراهم مي آيد تا بتوانند بر اساس توانايي، آهنگ رشد و علائق خود ادامه تحصيل دهند. در اي صورت نه تنها محتواي دروس با شرايط و وضعيت آنان تطبيق داده مي شود، بلكه سازمان مدرسه يعني ساعات برنامه هاي آموزشي و تقسيم بندي مواد درسي نيز براي اين گروه از شاگردان تغيير مي يابد.
اين برنامه ها بر اساس نيازها و عقب ماندگيهاي تحصيلي نوجوانان به صورت موقت يا به طور دائم برقرار است. 2 ـ دانش آموزان استثنايي.
دانش آموزاني كه به علت نارساييهاي جسمي يا ذهني محدوديتهايي در يادگيري دارند نيازمند توجه خاص هستند و لذا ضروري است خدماتي كه در مدرسه ارائه مي گردد با نيازهاي خاص هريك از دانش آموزان فوق تطبيق داده شود. در ارائه ي خدمات فوق گاه لازم است از راهنمايي و نظريات متخصصان براي تشخيص ، تقويت و افزايش تواناييهاي شاگردان در زمينه ايجاد ارتباط با ديگران يا جابجايي و نقل و انتقال خود در مدرسه استفاده شود.
بديهي است براي كمك به رشد استقلال در اين قبيل كودكان همكاري نزديك كاركنان خدمات، اولياء و نيز استفاده از امكانات و تجهيزات ويژه در مدرسه لازم به نظر مي رسد. هدف از اين نوع اقدامات و كاربرد امكاناتي مانند خط بريل، ارتباط غير كلامي و به كارگيري روشهاي خاص آموزشي و پرورشي، تسهيل يادگيري اين دسته از كودكان و تطبيق دادن مدرسه با نيازهاي آنان است، زيرا اصل بر اين است كه مدرسه بايد همه شاگردان را در دستيابي به اهداف برنامه هاي آموزش عمومي ياري نمايد و فرصت هايي براي هريك از شاگردان فراهم آورد تا با هر نوع معلوليت بتوانند از حداكثر توانايي خود براي يادگيري ، موفقيت در تحصيل و مشاركت اجتماعي استفاده كنند.
اين نوع روشها و فعاليتهاي حمايتي بايد تا آنجا كه ممكن است در داخل مدرسه معمولي و اگر در مسير باشد درون كلاسهاي عادي صورت پذيرد.در غير اين صورت و در آخرين مرحله با تحليل و بررسي وضعيت و كمبودهاي دانش آموز به توسط متخصصان، انتقال به مدارس استثنايي انجام خواهد گرفت.
3ـ دانش آموزان تيزهوش . دانش آموزان تيزهوش افرادي هستند كه در مقايسه با ساير دانش آموزان داراي تواناييهاي ويژه ، كاملتر يا زودرسي از نظر ذهني، جسمي، عاطفي، اجتماعي و خلاقتر هستند؛ لذا از آنان انتظار مي رود كه تواناييهاي خاص خود را در زمينه هاي علمي ، هنري، ورزشي و غيره نشان دهند.
اما بررسيهاي مختلف حاكي از آن است كه گاهي عملكرد تحصيلي برخي از كودكان تيزهوش به دليل كمبود انگيزه يا به دلايل مختلف ديگر بسيار معمولي و يا حتي پايين تر از حد متوسط كلاس است و تواناييهاي خاص آنان هرگز مورد شناخت قرار نمي گيرد.

روانشناسی کودکان استثنایی

در برخي از كشورها پس از اينكه نيازهاي دانش آموزان مستعد تشخيص داده شد، آنان مي توانند ضمن استفاده از برنامه هاي عمومي كلاس از فعاليتهاي آموزش غني تر و انعطاف پذيري برنامه هاي مدرسه با توجه به نيازها و انتظارات خود برخوردار شوند. استفاده از برنامه هاي فوق فرصتي در اختيار دانش آموزان تيزهوش قرار خواهد داد تا ضمن برخورداري از مزاياي شركت در كلاس با همسالان خود كه داراي استعدادها و تواناييهاي متفاوت هستند، بتوانند به تقويت و پرورش استعدادهاي ويژه ي خود نيز بپردازند.
4 ـ دانش آموزان مناطق محروم . آمارهاي افت تحصيلي در بسياري از كشورهاي مختلف نشان دهنده ي اين واقعيت است كه دانش آموزان مناطق محروم به علت كمبودهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي اولياي خود به مراتب بيش از ساير دانش آموزان در معرض عقب ماندگيهاي تحصيلي قرار دارند. بنابراين مدارسي كه در چنين مناطقي قرار گرفته است در بسياري از جوامع در حمايت از اين گروه از دانش آموزان و براي دستيابي به اهداف آموزش همگاني از روشها و برنامه هاي خاصي براي تطبيق دادن برنامه ها با نيازها و امكانات كودكان مناطق فوق استفاده مي كنند.
اين اقدامات مي تواند شامل تخصيص منابع مالي بيشتر ، به كارگيري معلمان مجربتر ، اجراي برنامه هاي آموزشي غني تر و تشكيل كلاسهاي تقويتي و جبراني در داخل يا خارج مدرسه باشد. موفقيت اقدامات فوق در گرو همكاري و تشريك مساعي معلمان، اولياء، ساكنان محل و حمايت همه جانبه ي مسوولان آموزش و پرورش است.

ب ـ خدمات تكميلي مدرسه . مدرسه را هرگز نمي توان به عنوان محلي تصور كرد كه تنها به انتقال دانش و معلومات بپردازد، بلكه لازمه ي تربيت افرادي مسوول، فعال و خلاق در جامعه، شركت دادن دانش آموزان در فعاليتهاي تكميلي است كه پاسخگوي نيازهاي اخلاقي، اجتماعي ، عاطفي و جسمي آنان باشد. ارائه ي اين نوع فعاليتها در مدرسه، دانش آموزان را در شناخت و پرورش استعدادهاي خود ياري مي كند و همكاري، تعاون و همبستگي را ميان آنان تقويت خواهد نمود.از طرفي فعاليتهاي تكميلي بر پويايي و فعاليت محيط مدرسه مي افزايد و با ايجاد انگيزه در دانش آموزان احساس تعلق و وابستگي به مدرسه و فعاليتهاي آموزشي را نيز در آنان رشد داده، باعث مي شود كه حضور شاگرد در مدرسه با خاطرات خوش و ارتباطات غني و فراموش نشدني همراه گردد. انواع خدمات تكميلي. خدمات تكميلي شكلهاي مختلفي دارد كه هريك داراي اهميت خاص استم اين فعاليتها در درجه اول شامل خدمات تخصصي در كمك و حمايت از شاگردان است كه در اين زمينه مي توان از مشاوره ي تحصيلي ، حرفه اي ، رواني و روشهاي مختلف آموزش و پرورش استثنايي نام برد. به همين ترتيب مدرسه مي تواند با همكاري نهادهاي خارج از مدرسه مانند وزارت بهداشت و درمان، سازمان هاي خدمات اجتماعي و غيره خدماتي در زمينه ي مددكاري اجتماعي، بهداشت و سلامت ارائه دهد.

روانشناسی کودکان استثنایی

ديگر فعاليتهايي كه مي توان درون خدمات تكميلي عرضه كرد فعاليتهاي فوق برنامه در مدرسه در زمينه هاي فرهنگي ، اجتماعي ، هنري و ورزشي مي باشد. برنامه هاي موفق ديگر در زمينه هاي ياد شده، شركت دادن دانش آموزان در زندگي و فعاليتهاي مدرسه و تشويق آنان به اداره امور مربوط به كلاس و مدرسه است. هدف از اين قبيل برنامه ها آگاه ساختن دانش آموزان از اهداف، روشهاي يادگيري، مقررات مدرسه و درگير نمودن آنان در آموزش و پرورش خود است. يكي ديگر از برنامه هايي كه در مدارس برخي ازكشورها مورد استفاده قرار مي گيرد، آموزش دانش آموزان در مورد حقوق و مسئوليتهاي خود به عنوان يك دانش آموز ، فرزند خانواده و عضوي از جامعه از طريق تشكيل شوراي كلاس و انجمن هاي فعال دانش آموزي است.

در كنار فعاليتهاي تكميلي فوق همچنين مي توان از برنامه هايي با گرايش مذهبي يادكرد كه در اين نوع برنامه ها دانش آموزان فرصتي مي يابند تا آگاهي و اطلاعات مذهبي خود را گسترش دهند.

ج ـ خدمات ويژه ي مدرسه . برخي از دانش آموزانبراي اين ه بتوانند حداكثر ظرفيت و توانايي خود را رشد دهند به خدمات ويژه اي نيازمندند. در ميان مجموعه خدمات اختصاصي مدرسه مي توان به اقدامات بازآموزي در جهت تسهيل يادگيري زبان رسمي مدرسه براي دانش آموزاني كه زبان مادري آنان زبان غالب مدرسه نيست و نيز ارائه ي خدمات آموزشي در خانه يا در بيمارستان براي دانش آموزان بيمار اشاره كرد :

1ـ خدمات زبان آموزي : در بسياري از مدارس وجود دانش آموزاني با زبان و گاه فرهنگ متفاوت از فرهنگ مدرسه، ايجاد خدمات ويژه اي را براي دانش آموزان طلب مي كند تا هريك از آنان بتوانند از آموزش و پرورش مطلوبي كه به مشاركت اجتماعي و حرفه اي آنان كمك كند، برخوردار شود.اين نوع خدمات كه لازم است از كودكستان و به خصوص از دوره آمادگي وجود داشته با شد، شامل كلاس ها يا برنامه هاي خاص تقويت زبان رسمي براي دانش آموزان دو زبانه مي باشد.

در مناطق دو زبانه يا در محله هايي از شهر ه عده ي افراد مهاجر از روستا يا شهرهاي كوچك اطراف قابل توجه  است،  وجود دوره هاي پيش دبستاني براي آشنا كردن كودكان با زبان، برنامه ها و انتظارات مدرسه ضروري است . از آن گذشته در اين قبيل مدارس لازم است معلماني استخدام گردند كه با زبان و فرهنگ دانش آموزان آشنا بوده ، يا لا اقل آموزش و شناخت لازم را براي درك اين كودكان دريافت داشته باشند.

اين نوع كلاسهاي ويژه را مي توان در دبستان براي گروههاي كوچك از كلاس هاي مختلف يا حتي دانش آموزان يك محله در ساعاتي از روز به مدت حداقل يك سال ترتيب داد تا دانش آموزان ضمن برقراري ارتباط نزديك با معلم به زبان رسمي آموزشي كه وسيله ي لازم براي موفقيت تحصيلي و دخول اجتماعي آنان است مسلط گردند. در بسياري از كشورها مدارس براي كودكان دو زبانه با ريشه هاي فرهنگي متفاوت برنامه هايي در جهت شناخت و آشنايي بيشتر با زبان و فرهنگ اصلي دانش آموزان ترتيب مي دهند و فرصتهايي در اختيار آنان قرار مي دهند تا زبان و فرهنگ خود را به هم كلاسيهاي خود بشناسانند و ضمن احساس غرور از تبادل تجربيات خاص خود به غذاي زندگي در مدرسه نيز بيفزايند.

اقدامات فرهنگي فوق از اين جهت ضروري است كه در غير اين صورت دانش آموزان دو زبانه ممكن است تحت تاثير زبان و فرهنگ غالب مدرسه، زبان و فرهنگ خود را ناچيز بشمارند و ارزش هاي خانوادگي خود را طرد كنند و يا برعكس با مقاومت در مقابل انتظارات مدرسه و احساس خصومت با آن نمي توان از امكانات مدرسه و فرصت هاي آموزشي كه در اختيارشان قرار مي گيرد استفاده كنند.

2ـ خدمات آموزشي در خانه يا بيمارستان . در هر منطقه ي آموزشي معمولاً درصد كوچكي از دانش آموزان به علت بيماري هاي طولاني يا گذراندن دوره نقاهت در خانه يا بيمارستان، نمي توانند در مدرسه حضور يابند و به دليل بيماري خود بناچار يك سال تحصيلي را از دست مي د هند. در مورد اين نوع كودكان مدرسه مي تواند با صلاحديد پزشكان، معلماني را براي آموزش آنان در خانه يا در بيمارستان تعيين كرده، ساعاتي از هفته را به آموزش آنان اختصاص دهد و مانع از اين گردد كه بيماري موقت يا طولاني يك دانش آموز او را از ادامه تحصيل محروم سازد.

مجموعه خدمات ذكر شده در مدرسه باعث مي گردد كه همه ي دانش آموزان با هر نوع نياز ويژه بتوانند از فرصتهاي آموزشي و امكاناتي كه با سرمايه گذاري هاي عظيم مادي و معنوي در اختيار دانش آموزان قرار مي گيرد بهره مند گردند و در محيطي امن و پر انگيزه و با نظارت مربيان حمايت كننده، روند رشد متعادل جنبه هاي مختلف شخصيت آنان تسهيل شود. بديهي است لازمه ي اجراي چنين اقداماتي كه بر حق هر دانش آموز در برخورداري از آموزش و پرورش مطلوب تاكيد دارد، وجود متخصصان مختلف و تشكيل و امكانات مجهز است تا با تكيه بر آن بتوان كودكان را از دوره هاي پيش دبستاني تحت پوشش قرار داد و پيش از آنكه ديده شود بر اقدامات حمايتي پيشگيرانه پرداخت. با اين كه آموزش و نگه داري متخصصاني كه بتوانند به پيشگيري و رفع كمبودهاي آموزشي، اجتماعي و عاطفي دانش آموزان بپردازند نيازمند سرمايه گذاري عظيم وزارت آموزش و پرورش است ، اما با توجه به خسارات عمده افت تحصيلي (ترك تحصيل، تكرار پايه و كارايي ضعيف بسياري از دانش آموزان ) براي جامعه ، خانواده و خود دانش آموز، توجه خاص به پرورش اين نوع متخصصان اجتناب ناپذير به نظر مي رسد.

روانشناسی کودکان استثنایی

وضعيت مشاوره در گذشته و حال

“وضعيت مشاوره در گذشته”. در گذشته، سنجش و جاي گزيني دانش آموزان عقب مانده  ذهني در واحد مربوط به خودشان صورت مي گرفت و بنا به ضرورت، كارشناساني با عنوان شغلي مشاور رواني عهده دار اين مسئوليت بودند و براي عملكرد دقيقتر اين گروه تست هاي هوشي و حسي ـ حركتي تعيين شده بود. از سه سال قبل، ضرورت ارائه يك شيوه ي صحيح براي سنجش و گزينش اصولي، مسوولان امر را به آن داشت كه در اين زمينه فعاليت هاي جدي تري داشته باشند. بدين منظور در جهت جذب نيرو از ميان فارغ التحصيلان رشته هاي روان شناسي ، علوم تربيتي، مشاوره آموزش قبل از دبستان و روان شناسي باليني مقطع كارشناسي، بر طبق ضوابط مشخص از جمله داشتن حداقل دو سال سابقه ي آموزشي، گروهي انتخاب شدند كه براي ايشان يك دوره بيست روزه ي اموزشي شامل دروس نظري، عملي و سنجش هوش برگزار شد.

اين گروه بعد از گذراندن دوره در مركز استان ها بين دو تا چهار نفر مشاور رواني، از طريق انجام تستهاي هوشي و حسي ـ حركتي ، سنجش هوش دانش آموزان را انجام مي دهند.

به منظور تامين نيروي انساني متخصص در شهرستان ها ني دوره هاي كارآموزي براي افراد وجاد شرايط برگزار شده كه اين دوره هاي مقدماتي در مراكز استان ها ارائه و دوره تكميلي نيز در تهران و زير نظر واحد تست تشكيل گرديد.

بدين ترتيب در مدتي حدود سه سال ، 90 نفر مشاور رواني تستهاي هوشي و حسي ـ حركتي تربيت شدند. علاوه براين گروه ، در بعضي از مدارس ناشنوايان افرادي عهده دار امر مشاوره بودند.

در سال تحصيلي 70 ـ 69 اين گروه در مدارس محل خدمت خويش علاوه بر انجام سليقه اي وظايف، عمدتاً تست ((ريون)) را بر روي كودكان انجام داده اند. اين هدف كه مقايسه اي بين هوش دانش آموزان عادي و ناشنوا به عمل آيد در سال تحصيلي 71 ـ 70 مشاوران به منظور ارزيابي رشد اجتماعي دانش آموزان نا شنوا ، آزمون رشد اجتماعي ((واينلند)) را انجام دادند كه نتايج ارزيابي قبلي و اين ارزيابي در اختيار يكي از مشاوران وقت كه در ضمن مسئوليت برنامه ريزي كار مشاوران را عهده دار بود قرار گرفت.

احتمالاً نتايج به دست آمده ، پس از انجام بررسي  در آينده اعلام خواهد شد. به طول كلي همان گونه كه ذكر گرديد در گذشته مشاوران شرح وظايف مشخصي نداشتند و سليقه اي عمل مي كردند.

“وضعيت مشاوره در حال حاضر “. سازمان آموزش و پرورش استثنائي كشور در زمستان 1370 ، به رياست آقاي دكتر غلامعلي افروز رسماً فعاليت خود را آغاز كرد و به دليل نگرش مثبت ايشان به امر مشاوره در سازمان مزبور، واحد مشاوره تشكيل شد.

در شروع فعاليت سازمان ، جلسه اي را با حضور رئيس سازمان، مسوول واحد مشاوره و كليه مشاوران مدارس استثنايي تشكيل شد. در اين جلسه آقاي دكتر افروز با توجه به اهميت شغل مشاوره نويد دادند كه در آينده، تلاش و همت واحد مشاوره ي سازمان بر گسترش كمي و كيفي آن متمركز خواهد بود.

در ضمن با شمردن اهداف سازمان، اهميت خاص نقش خانواده را مورد تاكيد قرار داده، به مشاوران توصيه فرمودند تا از طريق جلب مشاركت خانواده ها و والدين زمينه ي ادامه نقش مشاوره را در خانه نيز فراهم كند. بررسي وضعيت تحصيلي مشاوران در ارتباط با شغل خود و تاكيد بر اهميت آن از ديگر مسائل مهمي بود كه در جلسه مذكور مطرح شد.

دومين جلسه ي مشاوران تهران در اوايل تيرماه همان سال تشكيل گرديد. در اين جلسه نيز رئيس سازمان و مسئول واحد مشاوره، مطالبي را در باره برنامه هاي آتي مطرح كردندو اهميت نقش مشاوره را بخصوص در مدارس استثنايي يادآورد شدند.

در ضمن خبر مربوط به برگزاري سمينار سراسري مشاوران كشور قبل از شروع سال تحصيلي، به اطلاع حضار رسيد. اين سمينار در هفته ي اول مهرما، طي و روز برگزار شد. و در اين سمينار علاوه بر مشاوران استان تهران، از هر استان سه نفر نماينده شركت داشتند كه اكثر از مشاوران رواني تست هاي حسي ـ حركتي استان ها بودند و هريك مسئوليت تست و سنجش ذهني دانش آموزان را در استان خويش به عهده داشتند . جلسات به صورت ميزگرد و سخنراني برگزار شد و مشاوران فرصتي دوباره يافتند تا مروري كوتاه بر دانش خويش داشته باشند در ضمن با تشكيل چند كميته به مسائل و مشكلات مشاوران رسيدگي و پيشنهادهاي آنان جمع بندي شد.

بنا به درخواست مشاوران، به منظور تداوم و پيگيري مسائل سمينار، مقرر شد سمينارهاي بعدي در مراكز استانها و به نوبت برگزار شود و در اين فاصله براي بهره گيري بيشتر از امكانات دفتر مركزي، مشاوران استان تهران ، به صورت جلسه و گردش گردهماييها براي آگاهي كليه مشاوران بر استان ها نيز منعكس شود.

واحد مشاوره ي سازمان بنا به ضرورت شرح وظايف مشاوران را به منظور انجام فعاليت يكسان ايشان تهيه كرده ، به همراه فرم هاي پرسشنامه ي اطلاعاتي براي دانش آموزان به قياس درجه بندي رفتار آنها، خلاصه ي گزارش سمينار كه در مجله ي پيوند چاپ شده بود ، براي مشاوران سراسر كشور ارسال نمود. نظر به تامين نياز كادر مشاوره ي مداس از ميان متخصصان شاغل در مدارس استثنايي ، فرم درخواست، تنظيم و به كليه مدارس فرستاده شد تا پس از تكميل و بررسي با توجه به امكانات ، اقدامات لازم براي جابجايي به عمل آيد.

برنامه هاي آموزش خانواده در مدارس از اهميت ويژه اي برخوردار است. واحد مشاوره، برنامه ريزي اين آموزش را عهده دار شد و با نظرخواهي از مسئولان علاقه مند مدارس، برنامه اي را تهيه و تدوين نموده و به عنوان پيشنهاد به مدارس اعلام كرده است. بدين ترتيب در مدارسي كه داراي مشاور و راهنما هستند، اين مسئوليت به آنان واگذار شده تا با همراهي رئيس مدرسه، اقدام به برگزاري اين جلسات آموزشي نمايند.

برنامه هاي آينده ي سازمان در زمينه مشاوره. با تكيه بر اين اعتقاد كه هر مدرسه استثنايي بايد حداقل يك مشاور داشته باشد، اقداماتي در حال انجام است، تا افرادي با مدرك كارشناسي كه رشته ي آنها مربوط به اين شغل باشد و علاقه ي لازم را نيز داشته باشند ، بر طبق شرايط و ضوابطي جذب گردند. لزوم گسترش امر مشاوره در مدارس، توجه به ايجاد مركز مشاوره در تهران و مراكز استان ها را با اهداف مشخص و نيزوي انساني پيش بيني شده، ضروري مي سازد.

روانشناسی کودکان استثنایی

ديدگاه شرع در معلوليت

در مورد افراد معلول و كودكان استثنايي در مكاتب و علوم مختلف بحثهاي گوناگوني شده و افراد صاحب نظر انديشمند و خصوصاً دانشمندان و متخصصين روانشناسي و علم ژنتيك از زواياي خاصي به آن نگاه كرده اند و نظريات مختلفي و فراواني در اين زمينه داده اند. حقير در اين مقاله درصدد هستم نظر و ديدگاه اسلام را به صورت اجمال و درفراخور مقاله مطرح كنم. اينكه نظر اسلام در مورد زمينه پيدايش اينگونه نقص عضوها چيست؟ و اين نقص عضوها آيا با عدل الهي منافات دارد يا خير؟ قاعده و قانون كلي اين است كه اين افراد مانند سايرين سالم باشند لكن به دلايل و عواملي اينگونه شده اند. از نظر شرع مقدس اسلام اصل اولي بر اين است كه همه ي انسان ها از نظر خلقت و آفرينش ، صحيح و سالم و تندرست بوده و هيچگونه نقص عضو و مرض يا بيماري خاص و اختلالي در جسم و عقل نداشته باشند.

قرآن مجيد در بيان آفرينش انسان بطور اعم مي فرمايد : (( لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم: ما انسان را به بهترين شكل آفريديم.)) از اين آيه ي شريفه استفاده مي شود كه اصل در آفرينش انسان بي عيب و نقص بودن است و خلقت انسان از نظر پروردگار عالم به بهترين نوع ، شكل، قيافه و اندام مي باشد و اگر انساني فاقد چنين كمال ا وليه اي مي گردد وجودش، استثنايي است كه بر قانون خلقت وارد شده است كه بايد دنبال عوامل آن بگرديم.

و از نظر شرع مقدس اسلام و به استناد قرآن هر انساني كه متولد مي شود داراي اندامي سالم است و اين براي همه ي انسان ها است. اينگونه نيست كه خداوند انساني را خلق نمايد با نقص عضو. قرآن مي فرمايد : اين اندام بدن ابزاري براي آگاهي و شناخت است كه خداوند به همه انسان ها يكسان عنايت مي فرمايد  ((ولله اخر حكم من بطون امهاتكم لا تعلمون شيئا و جعل لكم السمع و الابصار و الافئده لعلكم تشكرون: خداوند شما را از شكم مادرانتان بيرون آورد در حاليكه چيزي نمي دانستيد و براي شما گوش و چشم و دل و عقل قرار داد )) از آيه شريفه استفاده مي شود كه اصل در خلقت و آفرينش داشتن اين ابزارها (گوش، چشم، هوش و . . .) است جهت كسب اطلاعات و آگاهي و علم و دانش و اگر انساني متولد مي شود و فاقد اين ابزارهاست بخاطر اموري است كه استثنايي در خلقت ايجاد كرده و ربطي به اصل شرع و دين  كه انسان را چگونه آفريده است ندارد.

و حال كه بعضي از افراد معلول شده و به عوامل مختلف استثنايي در خلقت ايجاد شده و اين ها اينگونه شدند و آيا در اصل عزت و شرافت و كرامت و اشرف مخلوقات بودن اين افراد خللي ايجاد شده است؟ به طور مسلم پاسخ اين سوال خير است. چون اگر عزتي و شرافتي و كرامتي است براي اصل وجود انسانيت است نه اين اندام و بدن لذا حرمتي و احترامي كه در شرع مقدس اسلام براي انسانها وارد شده براي همه انسان ها علي السويه است.

به عنوان مثال اگر هر عضوي از هر انساني در اثر سانحه اي دچار حادثه شده و از بين برود ديه اين عضو براي ثروتمند، فقير، عقب مانده ذهني، استاد دانشگاه و . . . يكسان است و اگر كسي يك انسان ايزوله را هم به قتل برساند بايد ديه يك انسان كامل را بپردازد. قرآن مجيد نوع انسان را به عنوان عاليترين موجود بر زمين و دريا مسلط كرده است و اين اختصاص به فردي خاص ندارد (( و لقد كرمنا بني آدم حملنا هم في البر و البحر و رزقنا من الطيبات و فضلناهم علي كثير ممن خلقنا تفضيلا. ما به فرزندان آدم كرامت و برتري بخشيديم و آنان را بر بيابان و دريا مسلط ساختيم و از پاكيزه ها روزي داديم و بر بسياري از آنچه كه آفريديم برتري بخشيديم.)) اينگونه آيات شريفه كه بيان گر موقعيت رفيع انسان است شامل حال نوع انسان است و از اين نقص و كمبودي كه بعضي ها بر جسم و يا روان دارند به گونه اي تخلف از قانون خلقت مي باشد و هرگز برنامه آفرينش انسان بر اساس نقص بنا نهاد نشده بود و هر  نوع پديده اي اگر برخلاف كمال و كرامت باشد جنبه ثانوي و استثنايي است.

همه آيات و رواياتي كه در ارزشهاي انساني وارد شد اين همه پيچيدگي هايي كه در آفرينش انسان وجود داشته و انديشمندان و نويسندگان كه در ارزش هاي وجودي انسان كتاب نوشته و سخن گفته اند همه اين مطالب براي نوع انسان مي باشد. و اگر قرآن مجدي مي فرمايد: (( من قتل نفساً بغير نفس او فساد في الارض فكانها قتل الناس جميعا: كسي كه انساني را بدون اين كه كسي را كشته باشد و يا فسادي در زمين انجام داده باشد بكشد گوئي كه همه انسانها را كشته است.)) يعني مقام شامخ يك انسان را آن قدر بالا مي برد كه اگر به او بي حرمتي و بي احترامي شود گويي به همه انسان ها بي حرمتي شده و اين شامل يك معلول ايزوله هم مي شود . (( من احياهافكا منا احيا ناس جميعا: براي حيات و زنده كردن هم همينگونه است.)) پس نگاه شرع به معلول در اصل اوليه بعنوان يك انسان است كه او اشرف مخلوقات است و مقام عزت و كرامتي كه براي انسان است براي انسان معلول هم هست.

و آيا اين معلوليت از نظر شرع منافات با عدالت خداوند ندارد؟

در اين قسمت به طور اجمال به اين مطلب پرداخته مي شود و بحث تفصيلي را بايد درمباحث كلامي جستجو كرد كه به تفصيل در مباحث كلامي بحث شده است. معلوليت نه تنها منافات با عدالت خداوند ندارد بلكه اجراي قانون عليت و معلوليت و تائيد عدل طبيعي در موارد مختلف به سود انسان بوده و اساس زندگي را تشكيل مي دهد و اينكه ب توضيح بيشتري در اين زمينه مي پردازيم.

عامل اصلي در پيدايش قسمت اعظم نقائص در خلقت و معلوليت به پدر و مادر بر مي گردد اگر والدين به علل آن آگاه بودند در صدد برطرف كردن اين معلوليت بر مي آمدند و ميزان معلوليت به مقدار بسيار كاهش پيدا مي كرد. بعنوان مثال وقتي از نظر پزشكي ثابت شده است كه الكل ـ اعتياد و . . . در جنين تاثير منفي دارد و پدر و مادري رعايت نمي كند، قطعاً جريان طبيعي اينست كه فرزندبا مشكل جسمي متولد مي شود و اين منافاتي با عدل الهي ندارد. تاثير عوامل و اسباب طبيعي كه گاهاً موجب معلوليت مي شود آن هم به دست ما نبوده خواه بدانيم يا ندانيم هر علت طبيعي نتيجه خاص خودش را به دنبال دارد. مثلاً يك بچه سنگي را پرتاب مي كند و چشم انساني را كور مي كند اين سنگ به امر طبيعي به چشم بچه ، بزرگ ، پير، جوان ، بي گناه، با گناه كه اصابت كند، عدسي چشم را پاراه مي كند و موجبات نابينايي را فراهم مي كند و مثال هاي فراوان ديگر گرفتن اين خاصيت از سنگ خلاف علل طبيعي و نظام علت و معلول است.

روانشناسی کودکان استثنایی

بيشترين موارد معلوليت كودكان معلول بي احتياطي و جهل والدين است كه اينها خيال مي كنند وظيفه اي بغير از بذر افشاني ندارند در حاليكه وظايف آنان از روز گزينش همسر آغاز مي شود تا وقتي كه ميوه ي ازدواج را تحويل جامعه بدهند والدين با رعايت قوانين پزشكي و  دستورات ديني مي توانند بسياري از معلوليت ها را كاهش دهند.

انسان نهالي را كه در سرزمين براي ثمر بخشي غرس مي كند بايد باغبان آن را نوازش كند و هزاران فعاليت تا درختي با ثمر شود و الا صرف غرس نهال و او را رها كردن كافي نيست. نوزاد در رحم مادر مانند درختي است كه والدين بايد در مراقبت آن كوشش كنند و از روزي كه پيوند زناشويي مي بندند بايد شرايط تحويل كودك سالم را فراهم كنند و بدانند نواميس خلقت و قوانين آفرينش در يك جريان طبيعي در حركت است و بدانند كه وقتي گروه خوني آنان تطبيق نمي كند و با اينكه والدين بيماري مسري يا عفوني دارد خواه ناخواه نوزاد هم مبتلا مي شود و يا اگر در دوران بارداري مراقبت هاي ويژه انجام نگيرد اثرات نامطلوب روي كودك خواهد گذاشت.

و اينكه گفته شود گناه اين فرزندان معلول چيست كه بايد بواسطه جهل و ندانم كاري والدين به اين روز سياه كشيده شود و خوب بود كه خدا پدران و مادران اينها را عالم به قضايا مي كرد تا اين كه فرزندي معلول متولد نمي شود، اين آگاه سازي و دادن اين دانش و علم از طريق غيب و بدون تحصيل بر خلاف سنتهاي آفرينش است و اينكه همه افراد بشر از همه حوادث عالم با خبر باشند و همه امور را بر وفق مراد خود قرار دهند زندگي يك حالت يك نواختي به خود مي گيرد كه خلاف جريان طبيعي خلقت است. و علم و دانش زماني براي انسان ها كمال شمرده مي شود كه آن را در سايه سعي و تلاش خود بدست آورد و همه امورش در يك جريان امتحان الهي قرار گيرد نه اينكه علم را از طريق خدا و بدون تلاش بدست آورد، اين اعطائي از طرف خداوند و بر همه انسانها علي السويه خلاف سنن الهي است.

پژوهش در مورد كودكان استثنائي

با توجه به بررسيهاي انجام شده امروزه ضرورت تحقيق و پژوهش در زمينه كودكان استثنائي كاملاً آشكار است در همين زمينه آموزش و پرورش پژوهشگده هايي را در اين زمينه بنا كرده است كه بهتر است با آن نيز آشنا شد.

پژوهشكده كودكان استثنائي موسسه اي است پژوهشي وابسته به پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش كه بر اساس موافقت اصولي شماره 22/2311 مورخ 27/2/73 و موافقت قطعي مورخ 16/10/74 شوراي گسترش آموزش عالي تاسيس شد.

اين پژوهشكده به امر تحقيقات در زمينه كودكان استثنائي در گروههاي مختلف مي پردازد و از جمله اغلب پروژه هاي تحقيقاتي اين پژوهشكده بر خواسته از مسائل و مشكلات جاري آموزش و پرورش ويژه است كه از ديدگاه كاربردي از اهميت ويژه اي برخوردارند هدف پژوهشكده تحقيق در زمينه هاي مختلف كودكان استثنايي مي باشد. وظايف پژوهشكده عبارتند از :

انجام پژوهشهاي بذيادي و كاربردي پيرامون مسائل رواني ، تربيتي ، آموزشي، توانبخشي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و حقوقي كودكان استثنايي و نيز بهداشت و پيشگيري از معلوليتها در خانواده و اجتماع؛ تحقيق و پژوهش و يافتن روشهاي بهتر به منظور بهبود كيفيت در كسب مهارتهاي علمي و بالا بردن تواناييهاي كودكان استثنايي، پژوهش در تهيه و تدارك الگوها و آزمونهاي مناسب و كاربردي جهت تشخيص و ارزيابي ويژگيها و استعدادهاي كودكان در سنين مختلف، به خصوص كودكان پبيش از دبستان، انجام پژوهشها و ارائه روشهاي شناسايي، جذب و جايگزيني كودكان استثنايي و نحوه ارتباط والدين با تاكيد بر يافته هاي نوين علمي، پژوهش در زمينه ارزشيابي آموزش و پرورش كودكان استثنايي و ارائه راههاي بهتر جهت پيشبرد هدفها و برنامه ها و بهبود عملكردها، همكاري در تعيين خط مشي ها و اولويتهاي تحقيقاتي و پژوهشي در جهت اهداف سازمان آموزشي و پژوهشي و توانبخشي به نحوي كه ناتواناييهاي ذهني، حسي ، حركتي، رفتاري، عاطفي و يادگيري كودكان استثنايي جبران گردد، فراهم نمودن تسهيلات لازم جهت توسعه و هدايت فعاليتهاي تحقيقاتي و پژوهشي در جهت شناخت و دستيابي به راه حلهاي مناسب، انجام پژوهشهايي كه منجر به ارائه راههاي عملي و موثرتري براي افزايش كارآيي معلمان، و بهبود كيفي ، محتواي آموزشي و روشهاي تدريس و مواد و فضاي آموزشي كودكان استثنايي گردد، ايجاد ارتباط فعال و سازنده با ساير موسسات و جوامع علمي و پژوهشي  در داخل و خارج از كشور از طريق برگزاري گردهمايي ها، مبادله محقق و يا اجراي پروژه هاي تحقيقاتي مشترك جهت دستيابي هرچه بيشتر به علوم و فناوري جديد در زمينه هاي مرتبط با اهداف و سياستهاي پژوهشكده در محدوده مقررات عمومي كشور.

با توجه به مطالب اخير وب سايت پژوهشكده استثنايي پيشگام معرفي آموزش و پرورش ويژه در كشور است. پژوهشكده از اين رهگذر بدنبال چشم انداز جديدي در آموزش و پرورش و تحقيقات مربوط به كودكان استثنايي در عصر فن آوري اطلاعات در جمهوري اسلامي ايران است.

روانشناسی کودکان استثنایی

ضميـمه

1ـ عنوان شغل

مشاور كودكان استثنايي

2ـ تعريف شغل: منظور از مشاور كودكان استثنايي به فردي گويند كه به بررسي ، تشخيص و راهنمايي در مورد مسائل و مشكلات جسمي و رواني دانش آموزان استثنائي مي پردازد.

3ـ شرح وظائف و مسئوليت هاي اصلي شغل: الف ـ شرح حال گيري از كودكان استثنايي و خانواده آنان     ب ـ انجام مصاحبه و گرفتن آزمون از كودك         ج ـ تشخيص مشكل اصلي كودك

د ـ درمان مشكل يا در صورت نياز مشاوره و راهنمايي

پ ـ راهنمايي كردن خانواده كودكان استثنايي در جهت سازگاري با مشكل فرزند خود.

4ـ اهميت و ضرورت شغل: درمان كودكان مشكل دار كه حدود 2/10 از كل كودكان را شامل مي شود و پيشگيري از ابتلاي بعضي از كدكان به بيماري ها و مشكلات جسمي و روحي و استفاده ي بهينه از توانايي هاي باقيمانده اين قشر از كودكان .

5 ـ مدارك تحصيلي لازم براي احراز شغل: حداقل مدرك كارشناسي كودكان استثنايي و يا بالاتر (كارشناسي ارشد و دكتري ).

6ـ مهارت ها، تجارب و دوره هاي آموزشي ويژه براي احراز شغل : الف ـ آموزش آكادميك يا دانشگاهي         ب ـ دوره هاي كارورزي در دوره دانشجويي      ج ـ تجربه ي كار با كودكان استثنايي

د ـ عشق و علاقه به كودكان استثنايي

7ـ خصوصيات جسماني و توانايي هاي بدني لازم براي انجام شغل: مشاور كودكان استثنايي بايد از نظر جسمي سلامتي نسبي را داشته باشد به علاوه در زمينه ي مهارت هاي حركتي و حواس نقصي نداشته باشد.

8ـ خصوصيات رواني و توانمندي هاي ذهني لازم براي انجام شغل: از نظر خصوصيات رواني مشاور نبايد داراي مشكلات روحي حاد و عميق باشد هم چنين از نظر ذهني ضريب هوشي، و بايد بالاتر از حد نرم (نرمال) يعني  IQ بزرگتر از 100 باشد.

9ـ رغبت هاي مورد نياز براي انجام شغل: علاقه به حل مشكلات افراد مشكل دار مهم ترين رغبت مورد نياز براي انجام اين شغل است .

10 ـ ويژگي هاي شخصيتي (عاطفي) اجتماعي و رفتاري لازم براي شغل: مشاور كودكان استثنايي بايد صبور، اجتماعي ، علاقه مند ، بشاش، مهربان، خوش برخورد، مرتب ، و . . . باشد.

11 ـ محل هاي اشتغال و استخدام : الف ) آموزش و پرورش      ب ) دانشگاه ها (آموزش عالي)

ج ) كلينيك هاي مشاوره روان و درماني ، سازمان بهزيستي ، كانون اصلاح و تربيت و كليه مراكزي كه با اين قشر سروكار دارند.

12ـ نحوه استخدام و ورود به شغل: داشتن حداقل مدرك ليسانس ، احساس نياز آن مركز به مشاور، انجام مصاحبه هاي علمي و گزارش.

13ـ آينده شغل: آينده اين شغل در كشورهاي پيشرفته در حال پيشرفت است اما كشور ما با دو شكل روبه رو است كمبود امكانات و عدم پذيرش افراد از اين گونه مراكز ( ملت ما از نظر فرهنگي هنوز خود را با اين مراكز سازگار نكرده اند) با همه اينان اين گونه مراكز كه با كودكان استثنائي كار مي كنند نسبت به گذشته نسبتا بهتر شده است .

14ـ محل و راههاي كسب اطلاعات بيشتر درباره شغل: الف : استفاده از افرادي كه در اين زمينه تجربه يا تحصيلات دانشگاهي دارند.     ب : اينترنت

15 ـ توصيه و پيشنهاد لازم براي داوطلبان ورود به اين شغل: به داوطلبان توصيه مي شود حتماً شخصيت خود را مورد بازبيني قرار دهند و واقع نگر باشند زيرا اين شغل نياز به توانايي جسمي و روحي و علاقه و صبر بالايي دارد.

دپارتمان کودک و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا

، ، ، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *