ساختار مغز و فرزند پروری 3

ساختار مغز و فرزند پروری 3

ساختار مغز و فرزند پروری 3

در یکپارچگی مغز باید به ساختار مغز طبقه بالا و مغز طبقه پایین توجه نمود.

والدین اغلب سوال می کنند زمانی که در کنار فرزندشان نیستند چگونه می توانند کارهای درست و نحوه ی کنترل خود را به آنها آموزش دهند؟ در واقع والدین می خواهند فرزندشان در موقع هیجان زدگی پیش از عمل کردن مکث کنند، نتایج را درنظر بگیرند، درباره احساسهای دیگران فکر کنند و اخلاقی قضاوت کنند اما گاه این چنین نیست. باید دید چه چیزی سبب می شود فرزندان گاهی رفتاری عاقلانه داشته باشند و گاهی ضعیف عمل کنند؟ بر اساس اینکه چه چیزی در قسمت بالا و پایین مغز کودک  جریان دارد می توان به این تفاوتها پاسخ داد.

پلکان ذهن: در پیامهای قبلی در مورد مغز راست و چپ صحبت کردیم. اکنون می خواهیم مغز را از پایین به بالا بررسی کنیم. مغز طبقه پایین شامل ساقه مغز و منطقه لیمبیک است که حد فاصل بالای گردن تا استخوان بین دو چشم را در بر می گیرد. این منطقه بدوی و مسئول کارکردهای اولیه (نفس کشیدن، پلک زدن)، واکنشهای ذاتی و تکانه ها (چنگ و ستیز) و هیجانهای شدید ( خشم و ترس) می باشد. مغز طبقه پایین شامل قشر مغزی و قسمتهایی است که مستقیم پشت پیشانی (پیش پیشانی میانی) قرار دارد. این منطقه تفکر تحلیل گرایانه را کنترل می کند. منطقه ی بالای مغز مسئول تصمیم گیری، برنامه ریزی دقیق و با ثبات، کنترل بر هیجانها و بدن، ادراک خود، همدلی و پایبندی اخلاقی است.

ساختار مغز و فرزند پروری 3

مغز زمانی بهترین عملکرد خود را دارد که قسمت های بالا و پایین به طور عمودی یکپارچه شده باشند در این حالت مغز طبقه بالا فعالیتهای مغز طبقه پایین را نظارت و کنترل می کند و فرد می تواند هیجانهای خود را تنظیم کند، نتایج را در نظر بگیرد، پیش از عمل فکر کند و به احساس دیگران توجه کند.

در حالی که مغز طبقه پایین در زمان تولد بسیار رشد یافته است، مغز طبقه بالا در چند سال اول زندگی به طور گسترده در دست ساخته شدن است، سپس در طی نوجوانی به شدت تغییر می کند و این وضع تا اواسط بیست سالگی به بلوغ کامل نمی رسد. تصمیم گیری، برنامه ریزی دقیق، کنترل بر هیجانها و بدن، ادراک خود، همدلی و پایبندی اخلاقی وابسته به قسمتی از مغز است که هنوز رشد کامل نداشته و در دست ساخت است، بنابراین نمی تواند با مغز پایین یکپارچه شود و در همه زمانها عملکرد کامل داشته باشد، فرد به دام مغز طبقه پایین می افتد و کنترل هیجانی و بدنی خود را از دست می دهد.

از سوی دیگر بادامه ی مغز که به شکل بادام است و در منطقه لیمبیک واقع شده، دروازه حفاظ ذهن است. کار بادامه پردازش و بیان سریع هیجانها است و در زمانهایی که تهدید می شویم مانند سگی هشیار و گوش بزنگ بوده و به ما اجازه می دهد پیش از فکر کردن عمل کنیم و این امر زمانی که ماری را می بینیم به نجات ما کمک می کند. اما در زمانی که فرد از کوره در رفته یا عصبانی شده بادامه او را دچار مشکل می کند زیرا کنترل را بدست گرفته و پلکانی که مغز طبقه بالا و پایین را به هم متصل می کند مسدود می سازد. بنابراین تا بزرگسالی نه تنها مغز طبقه بالا در حال ساخت است بلکه قسمتی هم که می تواند کار کند طی هیجان شدید یا استرس توسط بادامه غیر قابل دسترس می شود.

با توجه به مطالب گفته شده غیر واقع بینانه است که فرزندان ما همیشه منطقی باشند، هیجانهای خود را تنظیم کنند و درست تصمیم بگیرند. اما آیا این مجوزی برای عملکردی آزادانه و بی قید و شرط از سوی آنهاست؟ ادامه دارد………………

بهارک کوهستانی

روانشناس نوجوان

دپارتمان کودک و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا 

، ، ، ، ، ، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *