ساختار نیمکره راست و نیمکره چپ

ساختار نیمکره راست و نیمکره چپ

ساختار نیمکره راست و نیمکره چپ

یکپارچگی در مغز
بیشتر اوقات یادمان می رود که مغز دارای قسمتهای مختلفی است و این بی توجهی می تواند در ارتباط ما با دیگران مشکلاتی ایجاد کند. مغز دو نیمکره دارد، نیمکره راست و نیمکره چپ که کاملا با هم متفاوت هستند و از لحاظ فیزیکی از هم جدا می باشند این جدایی، نیمکره های مغز را قادر می سازد شیوه های کاملا متمایز پردازش را انجام دهند و مستقل عمل کنند. دو نیمکره ی مغز توسط بافت عصبی به نام جسم پینه ای به هم متصل می شوند، با عبور اطلاعات عصبی بین دو نیمکره شکل منسجمی از پردازش ممکن می شود و مغز را برای رسیدن به سطوح بالاتر کارکرد توانمند می کند. وقتی هر طرف مغز می تواند در یک کل یکپارچه نقش داشته باشد، می توانیم از کل مغز بیشتر از هر یک از نیمکره ها بهره بگیریم و پیچیدگی و سازو کارهای بیشتری داشته باشیم.
در نیمکره ی راست یک شیوه ی پردازش غیرخطی و کل نگر وجود دارد. داده های خود زندگینامه ای، ارسال پیامهای غیر کلامی، حس یکپارچه ای از بدن، مدل های ذهنی از خود، هیجانهای شدید و درک اجتماعی در این نیمکره پردازش می شوند. در نیمکره چپ: پردازش خطی (تعدادی داده به طور خطی به دنبال قطعه دیگر می آید)، منطقی(جستجو برای روابط علت و معلول)، دقیق( مو به مو و تحت الفظی) و مبتنی بر زبان می باشد. بنابراین شما یک نیمکره ی چپ دارید که به شما کمک می کند به طور منطقی فکر کنید و افکار خود را به شکل جملاتی سازماندهی کنید و مغز راستی دارید که در خواندن هیجانها و خواندن نشانه های غیر کلامی به شما کمک می کند. یکپارچگی، مناطق مجزای مغز را به هم مرتبط می سازد و آنها را متعادل و هماهنگ می کند.
یک مغز یکپارچه به تصمیم گیری بهتر، کنترل بهتر بدن و هیجانها، درک کامل تر از خود، روابط سالم تر و موفقیت در مدرسه منجر می شود.

ساختار نیمکره راست و نیمکره چپ

یکپارچگی در مغز
بیشتر اوقات یادمان می رود که مغز دارای قسمتهای مختلفی است و این بی توجهی می تواند در ارتباط ما با دیگران مشکلاتی ایجاد کند. مغز دو نیمکره دارد، نیمکره راست و نیمکره چپ که کاملا با هم متفاوت هستند و از لحاظ فیزیکی از هم جدا می باشند این جدایی، نیمکره های مغز را قادر می سازد شیوه های کاملا متمایز پردازش را انجام دهند و مستقل عمل کنند. دو نیمکره ی مغز توسط بافت عصبی به نام جسم پینه ای به هم متصل می شوند، با عبور اطلاعات عصبی بین دو نیمکره شکل منسجمی از پردازش ممکن می شود و مغز را برای رسیدن به سطوح بالاتر کارکرد توانمند می کند. وقتی هر طرف مغز می تواند در یک کل یکپارچه نقش داشته باشد، می توانیم از کل مغز بیشتر از هر یک از نیمکره ها بهره بگیریم و پیچیدگی و سازو کارهای بیشتری داشته باشیم.
در نیمکره ی راست یک شیوه ی پردازش غیرخطی و کل نگر وجود دارد. داده های خود زندگینامه ای، ارسال پیامهای غیر کلامی، حس یکپارچه ای از بدن، مدل های ذهنی از خود، هیجانهای شدید و درک اجتماعی در این نیمکره پردازش می شوند. در نیمکره چپ: پردازش خطی (تعدادی داده به طور خطی به دنبال قطعه دیگر می آید)، منطقی(جستجو برای روابط علت و معلول)، دقیق( مو به مو و تحت الفظی) و مبتنی بر زبان می باشد. بنابراین شما یک نیمکره ی چپ دارید که به شما کمک می کند به طور منطقی فکر کنید و افکار خود را به شکل جملاتی سازماندهی کنید و مغز راستی دارید که در خواندن هیجانها و خواندن نشانه های غیر کلامی به شما کمک می کند. یکپارچگی، مناطق مجزای مغز را به هم مرتبط می سازد و آنها را متعادل و هماهنگ می کند.
یک مغز یکپارچه به تصمیم گیری بهتر، کنترل بهتر بدن و هیجانها، درک کامل تر از خود، روابط سالم تر و موفقیت در مدرسه منجر می شود.
در مبحث بعد بیان می شود که والدین در یکپارچگی و عملکرد بهتر مغز فرزندشان چه نقشی دارند.

دپارتمان کودک و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا

، ، ، ، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *